دکتر بهروز پویان، کارشناس علوم سیاسی از تهران
بنبست شکنی و بهرسمیت نشناختن موانع ویژگی منحصر بهفرد سازمان مجاهدین خلق ایران است. هیچ نیروی سیاسی، دست کم در تاریخ معاصر ایران را نمیتوان سراغ گرفت که بالاخره مقهور موانع نشده و کارش به انهدام و انهزام کشیده نشده باشد. گزاره تعیینکننده و سدشکن "میتوان و باید"خانم رجوی که منظومه فعالیتهای مقاومت را شکل و جهت داده است جایی برای هیچ ناممکنی باقی نگذاشته است. هجوم تبهکارانه رژیم ولایت فقیه با همه باندهایش و شرکای بیآبروی بینالمللیاش در زمینههای حقوقی و سیاسی و تروریستی طی بیش از بیست سال اخیر و سرمایهگذاریهای هنگفت از سرمایههای مردم ایران برای متلاشی کردن مقاومت در جهت بقای خود میتوانست چندین دولت متوسط الحال را به زانو درآورد همچنانکه دیدیم در خاورمیانه با کشورهای همسایه چه کرد و چه بر سر خلق این بخش از جهان آورد. اما نه تنها خشی بر پیکره مقاومت وارد نساخت که در فرایندی گامبهگام در تلههایی گرفتار آمد که مقاومت ایران با هوشمندی و ارادهای بینظیر برایش چیده بود و امروز این رژیم را نه تنها در جهان منزوی ساخته که در داخل نیز با آتش باران کانونهای شورشی و قیامهای پیاپی به بنبستی سخت و ناگزیر رسیده است. همه اینها فعلیت یافته ارادهای بود که در گزاره"میتوان و باید" فرموله شده است. معجزه این گزاره و ارادههای آزاد شده توسط آن، چنان است که حتی دیگر سخن از بهترینها و نو ترینها در تاریخ ایران نیست بلکه شگفتیهای این اراده جهانی را به شگفت میآورد. کهکشان امسال که میتوان گفت کهکشان کهکشانها بود از این شگفتیهاست. در حالیکه بیماری عالمگیر کرونا جهانی را قفل کرده و دولتهای نیرومند را هم در بسیاری حوزهها زمینگیر کرده است، سازمان مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مقاومت ایران با فرمول میتوان و باید خانم مریم رجوی گردهمایی سالانهای برگزار میکنند که رودی جولیانی شهردار پیشین نیویورک و سناتور لیبرمن از ثبت این رویداد در گینس سخن میگویند. رویدادی که فارغ از پیچیدگیهای فنی و تکنیکی ارتباط اینترنتی ۳۰هزار نقطه بهطور همزمان با یکدیگر از بیش از صد کشور جهان، که البته این امر خود یک رکورد در جهان بهشمار میرود، اما شاخصهایی که از سازمان مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مقاومت ایران به نمایش گذاشت توانایی، ابتکار و خلاقیت، هوشمندی، انضباط و دقت و ظرافت در مدیریت بود که برای حامیان مقاومت و همه ایرانیانی که دل در گرو ایران و آزادی ایران دارند یک پیروزی و آسوده خاطری بزرگ و برای رژیم ضدایرانی ولایت فقیه و نواله گیرانش وحشت و هراسی عظیم به همراه داشت.
سال گذشته که گردهمایی در اشرف۳ برگزار شد وقتی حجم کار انجام شده در آن کانون استراتژیکی نبرد در معرض دید همگان قرار گرفت چشمها در داخل و خارج کشور از شگفتی گرد شد تا جاییکه جولیانی و راما یاد این حیرت زدگی را بیان کردند و رژیم مثل همیشه تنها واکنشی که داشت دوگانه تخریب و کوچک شمردن رویداد بود. چرا که هنوز ظاهراً امید داشت اپوزیسیون نماهای دست سازش بتوانند در معادلات و انحراف قیام و تعادلقوای بینالمللی جایی باز کنند. اما امسال کهکشان کهکشانها گویی پرونده بسیاری از مسائل را بست. امیدها را برای رژیم و شرکایش دود کرد و به هوا فرستاد، راه ورود به تعادلقوای بینالمللی را برای رژیم مسدود کرد و پیام های بسیار خطرناکی را با حمایتی که از داخل کشور در معرض دید همگان گذاشت به رژیم فرستاد. واکنشهای هیستریک جبهه ضدخلق و ضدایرانی در همه پوششهای چپ و راست و ملیگرای پوشالی و سلطنت طلب و مشروطه خواه و حقوقبشری دروغین و ژورنالیست و بهاصطلاح پژوهشگر و تحلیل گر و… نسبت به این رویداد در قیاس با سالهای گذشته نشان میدهد بسیاری از موانع برای جبهه مقاومت با اراده پولادین سازمان مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مقاومت ایران در هم شکسته شده و درهای شرارت به روی دستگاه شیخ و بقایای شاه و همه منگولههای این دو رژیم ارتجاعی بسته شده است. تصاویری که کانونهای شورشی ارتش آزادیبخش ملی ایران و هواداران مقاومت از داخل کشور در حمایت از این کهکشان کهکشانها فرستاده بودند هر یک بهمثابه خدنگی بود که بر قلب ارتجاع شاه و شیخ و متعلقاتشان که سالها رجز انزوا و گسستگی مجاهدین از جامعه ایران را میخواندند فرود میآمد.
حضور شخصیتهای معتبر بینالمللی که در مناسبات سیاسی دارای جایگاهه و نفوذ قابل توجهی هستند نیز مزید بر علت شد تا جملات "بترسید"و"خیلی خطرناک" در مورد جشنواره اراده مقاومت ایران ترجیع بند پریشان گوییهای منگولههای شاه و شیخ شود.
ولی باید منصف بود و به این منگولههای پریشان احوال حق داد که از هر نشانه تصویری این رویداد نه تنها محتوا و کیفیت کمی و کیفی کهکشان کهکشانها، که حتی از انعکاس نور یک پروژکتور در سالن مرکزی کهکشان که خانم مریم رجوی در آن سخنرانی کرد بترسند. این نمایش اقتدار به نوعی یعنی تعیینتکلیف پروژه سرنگونی که سازمان مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مقاومت ایران آنرا از سال۶۰ کلید زدهاند. و چه چیز هراسآورتر و هول انگیزتر از سرنگونی رژیم ولایت فقیه و جارو کردن رسوبات ارتجاعی شاه و شیخ از جامعه ایران برای نواله گیران این دو دستگاه ارتجاعی میتواند باشد.
اگر بخواهم خود را در موقعیت یک ناظر قرار دهم، باید بگویم هر چند کهکشان کهکشانها خود نتیجه بالفعل تحولات جدی در عرصه داخلی و خارجی ایران است، اما پس از این رویداد تغییرات محسوسی در موضعگیریهای بینالمللی و به عبارتی در تعادلقوای بینالمللی را شاهد بودیم. در عرصه داخل کشور نیز واکنشهای رژیم در قیاس با گذشته و جایی که مقاومت ایران بهعنوان تنها آلترناتیو رژیم ولایت فقیه در افکار عمومی باز کرده است که بیپرده از آن سخن گفته میشود، بسیار قابل توجه است. و این تغییرات را همانها که روضه "خطر" میخوانند بهطور غریزی دریافتهاند چرا که هر چند آگاهی و معرفتی نسبت به حقیقت ندارند اما منافع آنی خود را خوب میشناسند و این تحولات دقیقاً منافع آنها را که در گرو بقای مناسبات ارتجاعی شیخ و شاه و در ضدیت با منافع ایران و ایرانی است هدف گرفته است.
کهکشان کهکشانها امسال مقارن با سالگرد چندین واقعه تاریخی مهم و دورانساز برگزار شد که از جمله عملیات بزرگ و درخشان فروغ جاویدان توسط ارتش آزادیبخش ملی ایران بود. عملیاتی که رژیم بهخاطر ضربه سنگینی که از آن دریافت کرده بود هر ساله روضهخوانیهای فراوانی برای آن به راه میاندازد. در همین روضهخوانیهای هر ساله رژیم با بیان اینکه توانستیم مجاهدین را پشت دروازه کرمانشاه و در تنگه چهارزبر زمینگیر کنیم به خودش دلداری میدهد. اما همچنان که گفتم مجاهدین خلق ایران هیچگاه پشت هیچ سد و مانعی نماندهاند. و رژیم نیز اکنون میبیند که مجاهدین از تنگه عبور کردهاند و به تهران رسیدهاند. اکنون کانونهای شورشی بهعنوان بخشی از پیکره ارتش آزادیبخش ملی ایران در همه شهرهای میهن آتش بهپا میکنند و مراکز ارتجاع و جنایت و غارت را در هم میکوبند. کانونهایی که بهمثابه پیشقراول ارتش بزرگ آزادیبخش ملی ایران خود را در سراسر میهن با دلیری به رخ جبهه ضدخلق و ضدایران میکشند و صبح قریب آزادی را از درون شب تار ستم و ارتجاع نوید میدهند.