دستگاه تمامیتخواه و کنترلی جمهوری اسلامی آخوندی در پی گسیل خیل طلبه و آخوند به مدارس ایران برای جایگزین کردن اینان بهجای معلمان آزاده است. این کودتای خزنده چند سال است که جریان دارد و مرحله به مرحله پیش برده میشود.
طبق مصوبهٔ مجلس آخوندی در سال۱۳۷۵، باید ۲۵هزار طلبهٔ زن و مرد توسط وزارت آموزش و پرورش استخدام شوند. این پروژه در اردیبهشت ۱۴۰۰ که باند خامنهای بهطور کامل بر مجلس و سپس بر دولت سلطهٔ کامل یافت، در دستور وزیر آموزش و پرورش قرار گرفت. هدف هم طبق همان مصوبه مجلس، بهاصطلاح «اسلامی کردن مدارس» است.
طراحی کودتا پس از شکست دوایر عقیدتی
همهٔ دادهها ــ که به بررسی آنها میپردازیم ــگواهی میدهند که دانشآموزان ایران طی دهههای گذشته موفق شدهاند دستگاه جاسوسی ـ سرکوبگریِ دوایر سیاسی ـ عقیدتی را در مدارس ایران شکست داده و ساختار این دکان نمایندهٔ ولیفقیه را گل گرفته و از حیز انتفاع خارج کنند. از این رو رژیم به طرحهای موازی روی آورده تا از اساس، دستگاه حوزوی آخوندی را جایگزین معلمان آزاده در مدارس ایران کند.
در پیگیری این موضوع، به هدف رژیم آخوندی از این کودتا برمیخوریم. هدفی که بر اساس دادههای این ۴۳سال، چیزی جز پرورش پاسدار و بسیجی و بازجو و جاسوس برای تضمین تداوم عمر نظام ملایان نیست. به این اهداف دقت کنید: «دورههای آموزشی فرهنگ ایثار و شهادت، امر به معروف و نهی از منکر، ولایتپذیری، حجاب و سبک زندگی اسلامی، معلم و دانشآموز تراز انقلاب»!
مفهوم «پیشدبستانی حوزه» در مدارس!
تعبیر «کودتا» برای توصیف این پروژهٔ ارتجاعی، بهترین معرف هدف نظام آخوندی برای اشغال مدارس ایران و تبدیل آن به شاخهیی از حوزههای جهل و خرافات و تربیت پاسدار و بسیجی است. در اثبات روند این کودتا، دبیر «ستاد همکاریهای حوزه علمیه و آموزش و پرورش» در آبان سال۱۳۹۹ از نهاد «پیشدبستانی وابسته به حوزه» پردهبرداری کرد. این مقام حکومتی در معرفی این نهاد حوزوی که قصد دارد مغز خردسالان زیر ۷سال ایران را آخوندی بار بیاورد، میگوید: «مدیریت و برنامههای آنها توسط حوزه علمیه بر اساس چارچوب و ضوابط و قوانین آموزش و پرورش تنظیم میشود».
دقت کنید: مدیریت و برنامهریزی [یعنی همهچیز یک پروژه یا طرح] دست حوزهٔ آخوندی است. آیا در این وسط ضوابط و قوانین آموزش و پرورش مثلاً چه کار میخواهند بکنند؟! ترجمه درست خطوط نانوشتهٔ این اظهارات چنین است که خردسالان زیر ۷سال ایران را میبرند زیر چتر تفکرات قرون وسطاییِ زنستیز و استثمارگر و تمامیتخواه مذهبی و بعد تحویل مدارس ایران، آن هم تحت هدایت طلبهها و آخوندهای بهاصطلاح معلم میدهند! این میشود گردش کار نظام آموزشی ایران! گردش کاری که چه بسا پس از چند صباحی، حوزههای آخوندی به استخدام طلبه از مدارس ایران مشغول شوند!
چند نمونهٔ زمینهساز کودتا
جنبههای مکمل این کودتای ضدفرهنگی و ضدآموزشی و زمینهچینیهای آن را در نمونههای زیر بیشتر مشاهده میکنیم:
ـ رژیم آخوندی معلمان آزاده ایران را یا بر اثر فقر و یا با اتهامات واهیِ صنفی و سیاسی از کار بیکار کرده و زندانی و تبعید میکند، آنگاه کارگزاران آموزشی رژیم ملایان ادعا میکند که «بر اساس بند ۲۸ اساسنامه دانشگاه فرهنگیان، برای جبران کسری معلم، راه استخدام طلبهها در مدارس گشوده شود».
ـ در سال تحصیلی ۱۳۹۹ ــ ۱۴۰۰ به رقم ۴۵۰۰ معلم رسمی در آموزش و پرورش برمیخوریم که مدارکشان را حوزهٔ علمیه داده است، نه آموزش و پرورش!
ـ در ۱۷خرداد سال۱۴۰۰ وزارت آموزش و پرورش یک بخشنامه صادر کرد که طبق آن «طلبهها با حفظ لباس روحانیت میتوانند خدمت سربایشان را در مدارس بگذرانند». زمینهسازی این پروژه را یک مصوبه لو میدهد و آن، تصویب طرح «مرکز تربیت معلم حوزههای علمیه» در ۲۰اسفند ۱۳۹۷ است.
علوم انسانی؛ پاشنهآشیل سیطرهٔ حوزوی
طی سالیان اخیر بسیار شاهد بودهایم که نظام آخوندی از گسترش علوم انسانی و استقبال کتابهای آن از جانب جوانان، بسا وحشت دارد. علت هم در این است که علوم انسانی[شامل تاریخ، فلسفه، ادبیات، جامعهشناسی، علوم اجتماعی] خارج از باورهای حوزههای آخوندی، تمام بساط این حوزه و روحانیت مرتجع را در داشتن سیطرهٔ فکری بر مردم و جوانان بههم زده است. از این رو کارگزاران آموزش و پرورش نظام آخوندی برای به کنترل درآوردن همهٔ محورهای آموزشیِ علوم انسانی، سراغ طرحی بهنام «امین» رفتهاند. طرحی که مهر ۱۳۹۸ علنی شد و بر اساس آن «طلاب خواهر و برادر» ــ که فقط زبان عربی و قرآن و علوم اجتماعی درس میدادند ــ برای «دبیری تاریخ، فلسفه، ادبیات فارسی در آموزش و پرورش استخدام میشوند».
در بررسی چگونگیِ پیشبرد طرح «امین»، به اظهارات مسؤل مرکز تربیت مبلغ ـ معلم حوزههای علمیه برمیخوریم که تدارک بلعیدن کامل نظام آموزشی کشور را خبر میدهد. وی در آذر ۱۴۰۰ میگوید: «در سالهای اخیر بسترسازیهای مناسبی برای حضور طلاب در مدارس فراهم شد. هماکنون معاونتهای مختلف حوزه مشغول تدارک بیشتری هستند».
بحران فرهنگیان و معلمان / گسترش لاکچریِ حوزویان
بهدنبال خصوصی کردن بخشی از نظام آموزشی در ایران که قربانیان آن میلیونها خانوادهٔ کمدرآمد و دانشآموزانشان هستند، جنبهیی دیگر از این کودتای ارتجاع مذهبی در مدارس ایران، پهن کردن بساط باز هم بیشتر چپاولگری برای آخوندهای تمامیتخواه است. راه افتادن چنین بساط لاکچری را «مدیر مرکز تربیت معلم ـ مبلغ حوزههای علمیه» در خرداد ۱۴۰۰ خبر داد. وی از مجلس و دولتٍ تحت تیول باند خامنهای خواست تا «صریحاً ردیف بودجه جداگانهیی برای این مرکز در نظر گرفته شود».
این لاکچریپروری با اختصاص پولهای کلان، همواره در بودجهٔ سالانهٔ دولتهای ادواری نظام اسلامی آخوندی جای ویژهیی دارد و تا تومان آخرش به حوزههای آخوندی پرداخت میشود. این استثمار طبقاتیآفرین را با وضعیت کاری و معیشتیِ معلمان و فرهنگیان شریف و زحمتکش ایران مقایسه کنید که مدام در میدانها و خیابانهای شهرهای ایران به چپاول حقوقشان و به پاسخ ندادن به درخواست رتبهبندیشان اعتراض دارند و هیچ مقام و ارگان حکومتی پاسخگو نیست.
این است روایت راهانداختن دوایر و دکانهای چپاولگریِ آخوندی از قبل کودتا و تسخیر آموزش و پرورش.
صدر متصدی کودتا و بازوهای اجراییاش
در بررسی جوانب چنین کودتایی، با این پرسش مواجه میشویم که پشت پردهها، تصمیمگیرندگان و تشکیلاتی که چنین پروژهیی را علیه مدارس ایران پیش میبرند، چه اشخاص و چه ارگانهایی هستند؟ در جستوجوی پاسخ، به این اشخاص و ارگانها برمیخوریم: شخص خامنهای بر تمامی ماجرا نظارت و کنترل دارد. خامنهای از طریق یک عنصر حکومتی بهنام علیرضا اعرافی با سمت «رئیس حوزههای علمیه کشور»، با میدانداری نمایندگان ولیفقیه در استانها، امامان جمعه، مدیرکل آموزش و پرورش، مدیران حوزههای علمیه، سازمان اوقاف و سازمان تبلیغات اسلامی، پروژهٔ حوزوی کردن مدارس ایران را پیش میبرد.
طرف دیگر و یک تجربهٔ قدرتمند
این است ساختار مدیریتی و اجراییِ کودتای حاکمیت آخوندی در مدارس ایران. اما این فقط یکطرف واقعیت است. طرف قدرتمند دیگر، معلمان و فرهنگیان و دانشآموزان ایران هستند که تنها در قیامها و خیزشهای سال۱۴۰۰ شهرهای ایران را زیر پای حاکمیت آخوندی به لرزه درآوردند.
تجربه قدرتمند دیگر، شکست کودتای ننگین خمینی علیه دانشگاههای ایران در فروردین و اردیبهشت ۱۳۵۹ است. قیام ۱۸تیر سال۱۳۷۸ دانشجویان از دل دانشگاههای ایران بهپا خاست و با جنبش دانشجویی ایران به قدمت۸۶ سال پیوند خورد. یک پای قدرتمند قیام سال۸۸ دانشگاهها و دانشجویان بودند. نقش پیشتاز قیام دی ۹۶ با دانشجویان و دانشگاهها بود که شعار استراتژیک «اصلاحطلب، اصولگرا ـ دیگه تمومه ماجرا» را به پایان عوامفریبی و دجالگری تحت عنوان اصلاحطلبی تبدیل نمودند. همینطور دانشگاه و دانشجوی ایرانی در پیوند با قیام آبان ۹۸، دیماه همان سال را به محاکمهٔ حاکمیت و سرنگونیخواهی آن بالغ نمودند.
دانشآموزانی که...
با عبور بیش از ۹۰درصد جامعهٔ ایران از نظام آخوندی، طرح کودتا در مدارس ایران هم سرنوشتی بسا نگونبارتر از کودتا در دانشگاهها خواهد داشت. دانشآموزانی که بساط سیاسی ـ عقیدتیِ ارتجاع مذهبی را در مدارس شکست میدهند،
دانشآموزانی که بهجای کلاس درس، بهای زندانهای فاشیسم آخوندی را میپردازند،
دانشآموزانی که در خانه، کوچه، خیابان و محلهشان شاهد آثار نکبت اقتصادی، صنفی، معیشتی و اخلاقیِ نظام ملایان هستند
و دانشآموزانی که همبستهٔ معلمان و دبیران زحمتکششان در قیامها و اعتراضات آنان در شهرهای ایران بودهاند، کودتای ارتجاع مذهبی در مدارس را هم مثل تمام نمونههای اجباری و تحمیلیِ دیگر، شکست داده و از قضا عزم و اتحادشان را برای مبارزهیی قاطعتر علیه نظام آخوندی و برچیدن این بساط قرون وسطایی، صیقل خواهد زد.