روز ۲۷خرداد سال ۱۳۸۲بازداشت اعضای مقاومت ایران در پاریس بهویژه مریم رجوی، خبر یک تمام خبرگزاریهای جهان است. اعتراض ایرانیان به بازداشتها و غیرقانونی خواندن آن بازداشتها نیز کمکم به خبر مکمل ماجرای بازداشت تبدیل میشود.
ایرانیها از جان خود مایه میگذارند.
مقاومت همهجانبه و سراسری ایرانیها
توان تشکیلاتی یک حزب، یک گروه و یک سازمان هر اندازه هم که قدرتمند و گسترده باشد در برابر یک قدرت دولتی، نمادی از «جزء» در برابر «کل» است، بهویژه هنگامی که سازمان و حزب مورد تهاجم قرار گرفته، یک مهمان پناهنده باشد و نیروی مهاجم، قدرت دولتی یکی از ۴قدرت برتر جهان آنهم با امتیاز صاحبخانگی!
نتیجه برخورد دو نیرو با چنین مختصاتی پیشاپیش روشن است.
با چنین زمینه و پیشفرضهایی که در ذهن بسیاری از ایرانیها و غیر ایرانیها سنگینی میکنند،
در کنار تمامی اینها، نقش نفت و قراردادهای تجاری (که در آنها، حرف اول را دشمن تشنه به خون مجاهدین یعنی رژیم آخوندها میزند) و تاثیر آنها بر ضد مجاهدین و مقاومت ایران، انکار ناپذیر است.
اینها بخش عمده سئوالهایی است که بر ذهن هر ایرانیای سنگینی میکنند، راستی سرنوشت مردم ایران و مقاومتشان چه خواهد شد؟
در چنین هماوردی نابرابری، مجاهدین و مقاومت ایران چه کارت قدرتی برای روکردن دارند که تا کنون از آستین خارج نکرده باشند؟!
داشتههای مجاهدین و مقاومت ایران
مجاهدین و مقاومت ایران البته حقانیت سیاسی و قانونی دارند و این، تنها چیزی است که برایشان باقی مانده در حالیکه بقیه داراییهایشان تقریباً به تاراج رفته! آنچنان که حتی برای رساندن صدای خود به همسایهها و جهانیان باید از جان خود مایه بگذارند.
فقط مریم رجوی نیست که از خودسوزیها دچار شوک میشود، جهان نیز با دیدن صحنههای خودسوزی شوکه میگردد،
از سوی دیگر هر ایرانی خود تبدیل به یک سفیر سیار مقاومت میشود، هرکس به همان اندازه که میداند، برای مخاطبان خارجی خود توضیح میدهد، برخی ایرانیها سراغ خبرنگاران میروند، برخی سراغ سیاستمداران و برخی دیگر به در خانه چهرههای مؤثر اجتماعی و قطبهای فرهنگی و هنری مراجعه میکنند؛
یک بسیج «سیاسی حقوقی» سراسری شکل میگیرد، ایرانیها هرجا هستند، سفرهای پهن کرده و تمامی دارایی جیبها و پساندازهای خود را در آن خالی میکنند تا مقاومت را که تمامی اموالش به غارت رفته است یاری کنند.
سرپناهی برای استقرار جمعیتی که اعتصاب غذا کرده فراهم میکنند، خانههای نیمه ویران را بازسازی میکنند، شبکههای سیاسی و تبلیغی مقاومت را با زحمت و کار شبانه روزی دوباره فعال کنند.
گنجی در دسترس تاراج نیست
در اوج بیپناهی همه یک نقطه اتکاء دارند که به پشتگرمی آن، خانه و زندگی و شغل و تحصیل و آینده خود را رها کرده و شبانه روز به کار بازسازی بنای پرشکوه مقاومت آستین بالا زدهاند،
به این میگویند: قدرت آلترناتیو!
گستره قدرت آلترناتیو
شامگاه دوشنبه ۳۰ژوئن، هزاران تن از ایرانیان در ۲۰شهر اروپا، آمریکا و استرالیا، با روشنکردن شمع برای آزادی مریم، شبزندهداری میکنند. این شبزندهداری در شهر اشرف امتداد مییابد.
همزمان در خاک میهن اسیر و در زیر سایه سنگین حکومت سرکوبگر آخوندی، صدها تن از هواداران مقاومت و خانوادههای شهیدان و زندانیان سیاسی با در دستداشتن پلاکاردهایی با شعار آزادی مریم رجوی، طی چند تظاهرات و درگیری با نیروهای رژیم در مقابل سفارت فرانسه یا در سایر نقاط تهران، دست بهاعتراض و تظاهرات میزنند. گروهی از این تظاهر کنندگان توسط پاسداران سرکوبگر رژیم دستگیر و روانه زندان میشوند.
دانیل میتران به حمایت از مریم رجوی و مقاومت ایران برخاست
دستاوردهای روابط بینالمللی مقاومت بینظیر است
نگاهی به دستاوردهای سیاسی سریعی که مقاومت در آن لحظات حساس به دست آورد، برای هر کس که در آن روزها از نزدیک شاهد ماجرا نبوده، این تصور را ایجاد میکند که گویا نهاد روابط خارجی مقاومت در آن جریان، ظاهراً ضربه نخورده بود! گرچه که حاضران در صحنه خود نیک میدانند آن دستاوردهای سیاسی هم تماماً ناشی از همان نیروی لایزال مردم و قدرت آلترناتیو بود؛
خانم دانیل میتران بانوی اول پیشین و شخصیت برجسته مدافع حقوقبشر فرانسه، نخستین شخصیتی است که به اورسورواز میرود تا حمایت و همبستگی خود را با مریم رجوی و پناهندگان ایرانی، ابراز کند.
شهردار اور، ژان پیر بکه که در تمام طول اعتصاب غذا از متحصنان حمایت بهعمل آورده بهتلویزیون فرانسه میگوید: «د.اس.ت دنبال چه چیزی بود؟ قاضی بروگیر دنبال چیست؟ سلاح، دلائل اثبات تروریسم؟ هیچ. تحقیقات بهخوبی اینرا نشان داده است، بازدید از محل در دو نوبت. هیچچیز در اینجا پیدا نشد».
انجمن شهر اور و همسایگان و شهردار، یکپارچه بهحمایت از خانم رجوی و اعتصابغذاکنندگان برخاستند.
سیاستمدارانی نظیر ژان پیر بلازی، نماینده مجلس و فعالان حقوقبشر، نظیر نمایندگان حقوقبشر نوین، لیگ حقوقبشر فرانسه و آندره میشل، جامعهشناس مشهور، انبوهی از شهروندان عادی فرانسوی، خود را حتی از شهرهای دوردست در جنوب و شمال فرانسه به اور رساندند تا همبستگی خودشان را با مریم رجوی و پناهندگان ایرانی ابراز کنند.
چند روز بعد از این یورش ننگین، حزب سوسیالیست فرانسه اعلام کرد که عملیات پلیس علیه سازمان مجاهدین خلق ایران «امروز بهیک افتضاح تبدیل شده است و دیری نمیگذرد موج نیرومندی از حمایت جریانها و شخصیتهای سیاسی، حقوقی و مذهبی فرانسه که برمیخیزد، این توطئه را محکوم میکنند».
قدرت آلترناتیو، تعادلقوا را تغییر میدهد
یک مقام امنیتی فرانسه بههفتهنامه نوول ابزرواتور گفت: «در مقر اور نه اسلحه کشف شده و نه مواد منفجره».
شهروندان فرانسوی هم وارد میدان شده و هرکس سعی میکند به این ایرانیان کمکی کند.
یک مرد همسایه با آکاردئون خود نزد اعتصابیون که از شدت گرسنگی بیحال شده بودند، آمد و ساعتها برایشان موسیقی نواخت. هنگام ترک محل، او که میخندید بهاعتصابیون گفت: «آمده بودم به شما روحیه بدهم، اما خودم از شما روحیه گرفتم»!
زنان فرانسوی برای اعتصاب غذاکنندگان در موج حرارت بیسابقه اواخر ژوئن کیسههای یخ میآوردند.
همسایگان، در خانههای خود را بهروی اعتصاب غذاکنندگان بازگذاشتند تا شرایط دشوار حضور شبانهروزی در پیادهروهای مقابل دفتر شورا در اور را قدری سهلتر کنند.
برخی روشنفکران فرانسوی میگویند برای جلوگیری از شرمندگی بیشتر فرانسویان در مقابل افکار عمومی جهانیان، دستگیر شدگان را آزاد کنید.
با حمایتها و بر پایه مقاومت و پایداری تحسینبرانگیز هواداران این مقاومت، سرانجام توطئه درهم میشکند و پیروزی در روز ۳ژوئیه چهره خود را نشان میدهد.
مریم رجوی سرفراز به مقر مرکزی شورای ملی مقاومت باز میگردد.
بقیه داستان
بقیه داستان را تقریباً همه میدانند. چند سال بعد ژان کلود موریس سردبیر نشریه معروف ژورنال دو دیمانش با انتشار کتابی، به طرح توطئه مفصلی که دولت ژاک شیراک و حکومت آخوندها و برخی طرفهای دیگر بهطور مشترک برای نابودی مقاومت ایران ریخته بودند، اشاره کرد و بخشهایی از آن را که خود تصادفا شاهدش بوده، برملا نمود.
قاضی بروگیر، قاضی تحقیق آن پرونده، دوویلپن و ژاک شیراک سالها بعد به جرم تخلفات مختلف دستگیر و بارنشسته شدند.
قاضی بعدی، قاضی ترویدویک، حکم به بیگناهی مجاهدین و حقانیت مقاومت مسلحانه آنها بر ضددیکتاتوری فاشیستی حاکم بر ایران داد.
آخوند فریبکار محمد خاتمی که با عبای سفید و ژستهای غلط انداز بهدنبال استرداد مریم رجوی بود، مطرود و منزوی به زائده سیاسی دستگاه خامنهای تبدیل شد و جواب تمامی خیانتهایش را در قیام ۹۶از مردم ایران گرفت: اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا!
ماه عسل آخوندها با غرب به پایان رسید،
مجاهدین و خلق محبوبشان از تندپیچ تاریخ خود به سلامت عبور کردند،
تا امروز که قیام مردم ایران و تغییر سیاستهای بینالمللی، شروع به تغییر وضعیت شاهین ترازوی تعادلقوا به سود ایرانیها کرده.
راه طی شده و اعتلای آلترناتیو
از آن روز تا امروز راهی بس طولانی و پر پیچ و خم طی شده
ایرانیها همه ساله در سالگرد آن ماجرا که به انکشاف قدرت آلترناتیوشان منجر شد، در پاریس گردهم میآیند، گردهمایی عظیمی که اینک به یک کنگره عظیم مردمی و یک مانور قدرت سنگین تبدیل شده است.
و آنچه که در تمامی این مسیر میدرخشد، حضور پرشکوه ایرانیان آزادهایست که همه ساله در گردهمایی سالانه مقاومت در پاریس گرد میآیند:
قدرت آلترناتیو را تجدید کرده آن را به رخ دشمن میکشند،
ارادههای خود را صیقل میزنند،
برنامههای خود برای یکسال آینده را مرور میکنند
و در پایان یک دور دیگر از نبرد، با نمایش قدرتی کوبنده در سراسر جهان پراکنده میشوند تا تمامی عرصهها را به روی آخوندها ببندند.
از تهران ۱۳۶۰تا پاریس امروز و چهارگوشه جهان گستره آلترناتیو مردمی
اینک دیگر میتوان با تکرار گفتههای سردار شهید آزادی، مجاهد کبیر موسی خیابانی و اندکی دستکاری در آن گفته معروفش، تکرار کرد:
« نه! مجاهدین دیگر از بین رفتنی نیستند! چرا که مجاهدین به دریای خلقشان پیوستهاند
«و این پرچم! این پرچم اگر امروز از دست ما بیفتد، دست دیگری آن را از زمین برخواهد داشت، دست خلق! دست تودههای بیکران مردم!
« چرا که این فکر (آرمان آزادی و برابری)، حق است
« و آینده! آینده از آن شماست، از آن مردم ایران!
« نیروهای میرا از صحنه حذف خواهند شد،
و بهقول مسعود، پیروزی از آن شماست، شما مردم ایران، با همه شادی و بهروزی.
ادامه دارد