در بحبوحهٔ توفش بیامان انقلاب دمکراتیک مردم ایران و به رعشه درآمدن ساختار پوسیدهٔ نظام ولایت فقیه، شاهد فعل و انفعالات قابل توجهی در بین سران ترسخوردهٔ حکومت هستیم. ۴دهه چنگ در چنگ بودن مدام با این هیولا شناخت دقیقی از آن به دست داده است. این روزها بهخوبی میدانیم که پروپاگاندای این رژیم را باید معکوس کرد تا از خلال آن به واقعیت دست یافت.
این مقدمه را داشته باشید تا به سراغ نمودی از این پروپاگاندا برویم.
درست یک روز مانده به تظاهرات بزرگ مردم بلوچستان در تداول جمعههای خونین و افزایش تحریمها و لیستگذاریهای بینالمللی علیه رژیم، ناگهان پاسدار امیرعلی حاجیزاده، قاتل جانباختگان مظلوم هواپیمای اوکراینی، اعلام کرد که رژیمش به «موشکهای بالستیک هایپرسونیک پیشرفته دست یافته است»... بعد بهطرزی سخیف و ابلهانه مدعی شد که «بعید است تا دهها سال بعد فناوری یافت شود که بتواند با آن مقابل کند!».
بگذریم از اینکه کارشناسان صنایع نظامی در دنیایی که انباشته از رقابتهای پیچیدهٔ تسلیحاتی است، این ادعا را به هیچ هم نمیخرند اما نفس علم کردن آن در گرماگرم خیزش آتشین شهرهای ایران سخت قابل توجه و تأمل است. این در حالی است که مردم بارها خروشیدهاند که دشمنسازیهای موهوم خامنهای و یک دوجین پهلوانپنبههای او، ربطی به ایران و ایرانی ندارد. دشمن اصلی همین جا و در داخل جغرافیای ایران است.
بدیهی است تا آنجا که به مردم و جوانان قیامآفرین برمیگردد برای این پروپاگاندا تره هم خورد نمیکنند، هدف از پروپاگاندای موشکی در جوشاجوش قیام سراسری، روحیه دادن به بدنهٔ نظام و عناصر واخورده و سرکوبگر آن است.
این معنا را در اعتراف موسوی، سرکردهٔ بسیجی ارتش میتوان یافت. او در خلال پروپاگاندای خود گفته است:
«اینکه توانستهاند با جنگ شناختی روی افکار بعضی از ما روی ادارک ما بعضی از ما تأثیر منفی بگذارند یعنی خرمشهری را از ما گرفتهاند و ما باید تلاش کنیم خرم شهرهایمان را پس بگیریم. ما باید پارههای تنمان و عزیزانمان را از دشمن پس بگیریم. ما باید خواهران و برادرانمان که در شناختی به اسارت دشمن در آمدهاند به خانه برگردانیم. یکی از مهمترین راهکارها در جنگ ترکیبی و در مقابله امپراطوری رسانهیی شیطان بزرگ و دشمنانی که با او همکاری میکنند این است که بتوانیم با دروغپردازی و تحریفات آنها از طریق جهاد تبیین مقابله کنیم» (خبرگزاری دانشجو. ۲۰آبان ۱۴۰۱).
پاسدار سلامی نیز در همین روز گفت:
«دشمنان چند شبانه روز است که ترسیده و بهحالت آمادهباش درآمدهاند و از طریق کشورهای مختلف پیغام میفرستند که پاسخ ندهید». ! (انتخاب. ۲۰آبان ۱۴۰۱)
او هنوز سناریوی ترس دشمن فرضی و موهوم را جا نینداخته ناگهان به صحرای کربلای قیام گریز میزند و صحبت از «تعدادی جوان فریبخورده و پاره تن» به میان میآورد.
«دشمن با یک اشتباه تصور کرد که با به میدان فرستادن تعدادی جوان که فریبخورده و پاره تن خودمان هستند، میتوانند باشکوه یک انقلاب جهانی و بزرگ مقابله کنند».
به نظر میرسد رژهٔ آتشین قیامآفرینان در شهرهای شورشی ایرانزمین بدجوری قافیه را بر سران ترسخوردهٔ استبداد پابهگور تنگ کرده است. انقلاب، رخدادی نیست که بتوان آن را با موعظههای ریایی، پروپاگاندا و تاکتیک دروغ بزرگ، لاپوشانی واقعیتها و شارلاتانیسم رسانهیی متوقف کرد یا پیشرویش را به تعویق انداخت.
مجسمههای شاه هنگامی که از میدانهای ایران به پایین کشیده میشد، بودجهٔ سالیانهٔ ارتش خود را به ۷.۳ میلیارد دلار رسانده بود تا پنجمین ارتش قدرتمند جهان را بسازد. در روزی که باید با چشمان گریان از ایران فرار میکرد نه تانکهای چیفتن، نه جنگندههای پیشرفتهٔ اف۱۴ و نه هلیکوپترهای جنگی بل ای. اچ۱ سوپیر کبرا نتوانست از سقوط او جلوگیری کند.
این حکم محتوم تاریخ است که دیکتاتورها هیچ گزینهیی جز سقوط به قعر جهنم جنایتهای خودساخته در تقدیر ندارند.