خبرگزاری رویترز (۳آبان) قسمتی از گزارش جدید آژانس بینالمللی انرژی اتمی را منعکس کرده که در آن عنوان شده رژیم ایران غنیسازی با غنای بالا را در سایت نطنز گسترش داده است. در این گزارش که هنوز مشروح آن انتشار عام پیدا نکرده، گفته شده که این اقدام رژیم، آژانس را بر آن داشته که «تعداد و شدت فعالیتهای پادمانی خود» در سایت آزمایشی غنیسازی در نطنز را افزایش دهد. چرا که اورانیوم حدود ۹۰درصد در سطح تسلیحاتی محسوب میشود».
خبرگزاری سپاه پاسداران (فارس ـ ۳آبان) نیز در انعکاس گزارش رویتر این جنبه را برجسته کرد که «ایران هفته پیش بهآژانس اطلاع داده که بهطور موقت، گازدهی اورانیوم ۲۰درصد غنی شده را بهیک «تک ماشین و آبشارهای میانی، بدون هیچگونه جمعآوری محصولات» آغاز کرده است» و بهاین ترتیب کوشید از بار تخطی رژیم بکاهد.
پیش از آن رافائل گروسی مدیرکل آژانس پس از دیدار خود با قانونگذاران و مقامات آمریکا در واشنگتن خواهان آن شد که «قدرتهای جهانی رژیم ایران را بهدلیل سنگاندازی در برابر بازرسان آژانس محکوم کنند» (واشنگتن اگزمینر ـ ۳۰مهر).
گروسی در مصاحبهٔ دیگری گفت: «پس از آن که تهران درخواست تعمیر دوربینها در تأسیسات کلیدی را رد کرد، نظارت آژانس دیگر بیعیب و نقص نیست و این احتمال را ایجاد میکند که جهان هرگز "قادر بهبازسازی تصویر" آنچه رژیم ایران کرده نباشد».
این هشدار آشکاری بهجامعهٔ بینالمللی است که از این پس آژانس قادر نیست ماهیت غیرنظامی برنامههای هستهیی رژیم ایران را تأیید کند و بهبیان دیگر این احتمال هست که رژیم مسیر دستیابی بهبمب اتمی را طی کند.
مدیر کل آژانس معمولاً از اظهارنظرهای سیاسی خودداری میکند، بنابراین بهکار بردن چنین لحنی گویای جدیت و حساسیت وضعیت است. بهخصوص که وی بار دیگر تکرار کرد که میخواهد در سفر خود به تهران با وزیر خارجه جدید رژیم دیدار و گفتگو کند. خواستهیی که نشان میدهد او موضوع را سیاسی میبیند و نه فنی یا حقوقی.
روشن است که گروسی بهعنوان فرد خودش سخن نمیگوید، او مواضع شورای حکام آژانس که مرکب از ۳۵کشور است و بهخصوص کشورهای غربی را منعکس میکند. کمااین که این تغییر لحن را در اظهارات مقامات آمریکا، اروپا و حتی روسیه میتوان دید.
سخنگوی وزارتخارجه آمریکا، ضمن حمایت از تعامل اتحادیه اروپا بهعنوان هماهنگکننده توافق هستهیی منسوخ شده سال۲۰۱۵ با رژیم ایران گفت: «ادامه مذاکرات اتمی باید در وین باشد و هیچ شرکتکننده دیگری جز آمریکا نمیتواند بهموضوع لغو تحریمهای رژیم ایران پاسخ دهد» (رویترز و سایت وزارتخارجهٔ آمریکا ـ ۳آبان). اشارهٔ ند پرایس بهاصرار رژیم مبنی بر مذاکرات با اتحادیهٔ اروپا در بروکسل قبل از آغاز مذاکرات در وین است؛ که ترفندی لو رفته برای دفعالوقت است. اما نکتهٔ مهمتر در اظهارات پرایس آن است که او از برجام ۲۰۱۵ که رژیم بر احیای آن اصرار میورزد، بهعنوان توافق منسوخ نام برد.
این تغییر لحن را حتی در سخنان راب مالی، نماینده آمریکا در امور ایران هم میتوان دید. وی که معمولاً نرمترین مواضع را در قبال رژیم بیان میکند، روز دوشنبه در یک کنفرانس خبری بهطور هشدارآمیزی گفت که دولت بایدن در حال گفتگو با شرکای خود در خاورمیانه و اروپا در مورد گامهای بعدی احتمالی در صورت عدم بازگشت رژیم ایران بهمذاکرات در وین است».
از سوی دیگر، وزیر خارجه انگلستان نیز بهرژیم هشدار داد در مذاکرات برجام شرکت کند یا منتظر پیامدهای آن باشد. لیز تراس تصریح کرد: اگر رژیم ایران در رویکرد خود تجدید نظر نکند، همه گزینهها روی میز خواهد بود» (ایوینینگ استاندارد ـ ۴آبان).
حتی اولیانوف مذاکرهکننده ارشد روسیه در مذاکرات وین ضمن اشاره بهاظهارات امیر عبداللهیان که اخیراً دوباره گفته بود ما بهزودی بهمذاکرات برخواهیم گشت، در توئیتر خود با طعنه نوشت: «چه کسی میداند که این واژه بهزودی در عمل بهچه معناست؟». اظهارنظری که حاکی از نارضایتی روسیه از سیاست دفعالوقت رژیم آخوندی است.
اکنون سؤال این است که رژیم در قبال این فشارهای فزاینده و اجماعی که حلقهٔ آن بر گرد رژیم روز بهروز تنگتر میشود، چه خواهد کرد؟ روشن است که ولیفقیه ارتجاع همچنان در بنبست است و بین خوردن جامزهر و تحمل عواقب مرگبار ایستادگی در برابر جامعهٔ جهانی، قادر بهتصمیمگیری نیست. اما در این میان صداهایی از داخل رژیم (از سوی هر دو باند) شنیده میشود که میگویند تنها چارهٔ ما رفتن بهسمت ساختن بمب اتمی است. جدیدترین سخن در این باره، اظهارات یکی از اعضای سابق مجلس و عضو کمیسیون امنیت مجلس نهم بهنام اردستانی است که گفته است: «ساخت سلاح هستهیی تنها راهحل نظام برای خروج از بنبستهای سیاسی و دیپلماتیک و امنیتی است» (سایت حکومتی دیپلوماسی ایرانی ـ ۴آبان).
آیا این صرفاً یک بلوف و مانور تهدیدآمیز برای باجگیری است یا یک سیاست واقعی پشت آن نهفته است؟ هر کدام که باشد، دست و پا زدنی مذبوحانه و حاکی از نهایت استیصال رژیم «برای خروج از بنبستهای سیاسی و دیپلماتیک و امنیتی است». اما تردیدی نیست که این مانور و سیاست که بهکلی برخلاف تعادلقوای واقعی و موقعیت رژیم است، بهای سنگینی دارد چرا که هم فشارها بر رژیم را بیشازپیش تشدید میکند و هم میتواند عواقب مرگباری برایش داشته باشد.