در سالهای اخیر در اثر فقر روزافزون، بیکاری،گرانی مسکن و ناتوانی بسیاری از مردم برای پرداخت اجاره مسکن، حاشیهنشینی در اطراف شهرهای بزرگ ایران بهویژه کلانشهرها افزایش چشمگیری داشته است.
در مناطق حاشیه تهران، مهاجران روستاها و شهرهای کوچک با کمترین امکانات در کپرها و آلونکها و حتی چادر، زندگی سختی را میگذرانند.
روزنامه حکومتی ستاره صبح ۲۶مرداد ۹۸مینویسد: «اقشار کمدرآمد در شهرها بهدلیل گرانی قیمت مسکن و اجاره بها در ماههای گذشته بهدلیل فاصله قیمتی که بین قیمت مسکن در کلانشهرهای تهران و کرج با مجموعه شهرهای اطراف آنها ایجاد شده مجبور هستند که به شهرهای اقماری یا حاشیه پایتخت و کرج کوچ کنند. بررسیهای میدانی حاکی از آن است طی یک سال اخیر جمعیت بعضی از شهرها و شهرکهای اطراف تهران و کرج بهطور محسوسی افزایشیافته است».
این روزنامه حکومتی در زمینه افزایش قیمت مسکن شهرکهای اطراف تهران و کرج مینویسد: «طی سال اخیر قیمت مسکن در برخی مناطق اطراف تهران تا ۵۰۰درصد افزایش داشته است. قیمت ها در پردیس حدود ۵۰۰درصد، در پرند حدود ۲۰۰درصد و در هشتگرد ۱۰۰تا ۱۵۰درصد نسبت به سال ۹۶ افزایشیافته که در مواردی از میانگین رشد قیمت مسکن تهران نیز فراتر رفته است. البته قیمت خانه در تهران نسبت به سال ۱۳۹۵بالغ بر ۲۱۵درصد رشد کرده».
در این مناطق خانههایی وجود دارد که به سختی میتوان نام خانه بر آنها گذاشت، بسیاری از حاشیهنشینان در این مناطق با تکدیگری، دست دوم فروشی، زبالهگردی روزگار میگذرانند. آنها و بهویژه فرزندانشان در معرض انواع بحرانهای اجتماعی هستند.
معضل حاشیهنشینی در شرایط کنونی سیرصعودی دارد و تبدیل به یک معضل امنیتی برای رژیم شده است، تا جایی که وزیر کشور رژیم نسبت به آن هشدار داد.
رژیم ضدمردمی حاشیهنشینان را بهحال خود رها کرده و کوچکترین قدمی در حل مشکلات آنها برنداشته است.
گرانی افسار گسیخته مسکن و بالا بودن اجاره مسکن در شرایطی است که در تهران خانهها و آپارتمانهای خالی وجود دارد که اغلب وابسته به عناصر حکومتی است.
بر اساس سر شماری نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵در استان تهران ۳میلیون و ۸۹۰هزار واحد مسکونی وجود دارد که ۴۹۰هزار واحد معادل ۱۳درصد از این تعداد خالی است و با توجه به رکود ساخت و ساز احتمالاً تعدادی از واحدهای خالی دارای سکنه شده است. با این حال آمار خانههای خالی تهران بیش از دو برابر استاندارد جهانی است.
موجودی مسکن کل ایران نیز در سال ۱۳۹۰ حدود ۲۱میلیون و ۶۶۳هزار واحد بوده که با ۱۷درصد رشد به ۲۵میلیون و ۴۱۲هزار واحد در سال ۱۳۹۵رسیده است. در مقابل، آمار خانههای خالی از یک میلیون و ۶۶۳هزار واحد در سال ۱۳۹۰به ۲میلیون و ۵۸۷هزار واحد در سال ۱۳۹۵افزایش یافته و حدود ۵۵درصد رشد کرده است.(خبرگزاری ایسنا ۱۷خرداد ۹۸)
مردم قدرت خرید و یا اجاره این خانهها و آپارتمانها را بهدلیل گرانی قیمت واجاره بهای آنها ندارند.
اخیراً در بعضی از مناطق سکونت در پشت بامها رواج پیدا کرده است، صاحبخانهها پشتبام را اجاره میدهند و مستاجران با نصب کانکس یا چادر در پشت بام برای مدتی آنرا اجاره میکنند.
در زمینه پشتبامنشینی در مناطقی از تهران یکی از مشاوران املاک منطقه ۲۲تهران میگوید: «در برخی از مناطق ضعیف و کم برخوردار شهر تهران چنین موضوعی وجود دارد و مالکین قسمت پشتبام خود را بهصورت یک اتاق به افرادی که معمولاً جزو دهکهای پایین جامعه محسوب میشوند، اجاره میدهند».
اودر مورد چگونگی اجاره دادن پشتبام توسط مالکین خانهها میگوید «در محلههای حاشیهنشین شهر تهران (شامل ۴۰محله است) بعضاً دیده میشود که پشتبام خانهها اجاره داده شده و وجهی هم توسط بهرهبردار به مالک ساختمان پرداخت میشود یا اینکه به بهرهبردار اجازه داده میشود در پشت بام، مستحدثهای ایجاد کند و بین ۱۰تا ۱۵سال از آن بهرهبرداری کند و پس از آن به مالک واگذار کند».(خبرگزاری ایسنا ۲۷بهمن ۹۷)
وضعیت آن چنان بحرانی شده است که یکی از نمایندگان مجلس ارتجاع به نام احمد صفری در زمینه گرانی مسکن واجاره بها و روی آوردن مردم به چادر نشینی و کانکسنشینی میگوید: «مردم دیگر توان اجارهخانه را نیز ندارند تا جایی که تماسهای بسیاری از سوی همشهریان برای دریافت چادر از هلال احمر و ادامه زندگی با نصب چادر در پارکها با من برقرار شده که این مسأله بهمثابه یک مسأله ملی است. مردم تا سال گذشته با ۲۰میلیون تومان پول و ۵۰۰هزار تومان اجاره بها میتوانستند یک خانه اجاره کنند، اما اکنون با حقوقهای زیر دو میلیون تومان باید بهعنوان مثال ۵۰میلیون تومان پول پیش و ماهی یکمیلیون و ۵۰۰هزار تومان اجاره هزینه کنند که چنین هزینهای برای آنها ممکن نیست».(سایت اقتصاد آنلاین ۹تیر ۹۸)
زندگی در چادر و کانکس آنچنان شایع شده است که ایادی رژیم با خریدن زمینهای بزرگ و تعدادی زیادی چادر و کانکس آنها را به مردم بیخانمان اجاره میدهند.
مردمان حاشیهنشین، چادر نشین و کانکس نشین مردمانی هستند که عموماً آب و برق و حمام ندارند و کوچههایشان پر از لجن و زباله و حتی موش است.
این محلات اغلب فاقد خدمات شهری نظیر مدرسه و بیمارستان هستند.
مردم این محلات بهدلیل نبودن بهداشت و آب مناسب، دچار انواع بیماریهای عفونی و قارچ میشوند.
بسیاری از خردسالآن برای تأمین حداقلهای زندگی خود و خانوادهشان به زباله گردی، دست فروشی، کار در کوره پزخانهها و کارگاههای تفکیک زباله و حتی فروش مواد مخدر میپردازند، و بسیاری از بزرگسالان از طریق دست فروشی، داد زنی در کنار مغازهها، نوبت فروشی و...امرار معاش میکنند.
ساختمانهای محل سکونت آنها آنچنان سست بنیاد و مخروبه هستند که هیچ گونه مقاومتی در مقابل حوادث طبیعی ندارند و با کوچکترین زلزلهای فرو میریزند.
در مقابل رنج و محنت طاقتفرسا در مناطق حاشیهنشین، زندگیاشرافی سردمداران وابسته به حاکمیت در شهرکهای اعیان نشین، نظیر پاسداران، محلاتی، دقایقی، کلاهدوز و..... است که محل سکونت سردمداران سپاه پاسداران و محل سکونت وزرای دولت روحانی و سردمداران حاکمیت است.
شکافی که سال به سال بیشتر و بیشتر میشود، و اقلیت میلیاردر وابسته به حاکمیت در خانههایی با وسعت بیش از ۵۰۰متر و در ویلاها و خانههای هزاران میلیارد تومانی و حتی دهها میلیارد تومانی زندگی میکنند.
و این تنها گوشهای از چهل سال حاکمیت ننگین رژیم دزد و چپاولگر آخوندی است. که یک انفجار اجتماعی را در تقدیر دارد.