شتاب این هفتهها و روزهای اتاق فکر امنیتی و اطلاعاتیِ نظام ملایان در تشدید کنترل همهچیز مردم ایران، چه پیامی دارد؟ آیا به سرایت آثار و عواقب جنگ جاری غزه در ایران تحت اشغال ولایی ــ آخوندی ربط دارد؟
آیا حکومتهای توتالیتر نمیدانند که زیر پوست شهرها چه میگذرد؟ اگر میدانند، پس چرا از توسل به کنترل همهچیز ــ منجمله کار، شغل، ارتباط، مغز و فکر شهروندان ــ دست برنمیدارند؟
مردمی که سکنات و وجنات یک ساختار توتالیتر را در خیابان و محیط کار و خانهشان لمس و حس میکنند، از پشت چه عینکی به این حکومت مینگرند و چه رابطهیی با این نوع حکومت دارند؟
آیا این درست است که حکومتهای توتالیتر از یکجایی گرفتار مکافات اتودینامیک شده و دیگر برگشتناپذیر میشوند؟
آیا اصلیترین و ابلهترین دشمن یک حکومت توتالیتر، خود او نیست؟
فکر میکنید جنون اتاق فکر نظام ولایی که بیش از چهار دهه است مدام نعره میکشد که «دشمنان میخواهند مردم ما را فریب بدهند»، از کجا ناشی میشود؟
سادیسم «دشمن، دشمن» در بلندگوها و تریبونهای تبلیغیِ نظام آخوندسالار، محصول چه بیماری فکری و سیاسی است؟
آیا جست و خیزهای این روزها برای «کتابسوزی اینترنتی»، گماشتن «۵۰۰ هزار سایبری» برای کنترل فضای مجازی بهدستور خامنهای، پیشدستی برای مهار سرریز شدن آثار بحران جنگ در غزه به درون حاکمیت و جامعهٔ ایران است؟
آیا اتاق فکر نظام دریافته است که بمبهای انفجار قیام و خیزش در زیر پوست جامعهٔ ایران، تلنبار و متراکم شدهاند؟
آیا بمبهایی که چاشنی انفجاریشان کار گذاشته شده است، تعادلقوای پیروز یک جامعه در قبال حاکمیت سیاسی نیستاند؟
به بروز جنون توتالیتاریسم در گزارشات چند رسانهٔ حکومتی توجه کنید:
روزنامه هم میهن، ۲۲ آبان ۱۴۰۲: «این روزها فنآوری اینترنت، دست نیروهای حاکم را باز کرده است. آخرین آن راهاندازی یک سامانه است که هرگاه آنان کتابی را خواندند و در آن خطایی یافتند، از طریق این سامانه مسئولان پاسخگو را مطلع نمایند تا فیالفور مراحل سانسور کتاب را در دستور کار قرار دهند. داریم وارد مرحلهای از زندگی میشویم که انواع و اقسام سامانههای رسمی با دهها و صدها نفر، ما را احاطه کرده و مردم را کنترل میکنند. اکنون که تمام قدرتهای مادی را در دست دارند، میخواهند به کاویدن صفحهبهصفحه و خطبهخط کتاب مشغول شوند؛ آن هم کتابهایی که از چند فیلتر سانسور گذشته است».
تلویزیون رژیم، شبکه ۱، ۲ آبان ۱۴۰۲: محمد حسینی معاون پارلمانی رئیسی: «تکلیف شده بر دولت، همهٔ وزارتخانهها و دستگاهها که ۵۰۰ هزار نیروی ماهر متخصص تربیت بشه برای مسأله فضای مجازی».
سایت دیدهبان ایران؛ ۱۵آبان ۱۴۰۲: وزیر ارتباطات: «همکاری وزارت ارتباطات و نهادهای امنیتی چیز جدیدی نیست. در حال حاضر در همه دستگاهها، حراست حضور دارد که متصل به وزارت اطلاعات است».
روزنامه جهان صنعت، ۲۰ آبان ۱۴۰۲: «جامعه بزرگ دیوانسالاران ایرانی در هزاران نهاد دولتی و حکومتی وظیفه خود را محو زندگی خصوصی شهروندان در میدان کسبوکار با چیزی شبیه توتالیتاریسم کردهاند. دیوانسالاران باورمند به آموزههای توتالیتاریسم با شتاب، راههایی برای گسترش کار خود یافتهاند و در این سالهای تازه با گسترش سامانهسازی کسبوکار ایرانیان را زیر چتر استیلای خود گرفتهاند. ۲۶ سامانه مشغول این کار هستند. این سامانهها که ورود به آنها برای هر کسب و کار متوسط خصوصی اجباری شده، آیا چیزی جز توتالیتاریسم اقتصادی است؟ بهتازگی مدیران یک نهاد فرهنگی از راهاندازی یک سامانه برای خوانندگان کتابهای منتشرشده خبر دادهاند. اعضای مجلس انقلابی از تأسیس سامانه رصد روش زندگی در اجرای برنامه هفتم، گفتهاند ابعاد داستان گستردهتر خواهد شد».
مشاهده میشود که توتالیتاریسم آخوندی در تلاش مداوم برای «زوال فردیت» و «بیشکلی تودهها» است تا «توان هر گونه تشکلیابی علیه قدرت» حاکم را از آنها «سلب» کند (۱).
آیا هراس از کار، شغل، ارتباط، اندیشه و نوع مطالعهٔ مردم، عظیمترین مکافات یک حاکمیت تهیشده از کوچکترین پایگاه اجتماعی و گسست و شکست از آن نیست؟
بهراستی وحشت و جنون خامنهای و گماشتگان دولتی، مجلسی و قضاییاش از قیام ناگزیر و در تقدیر برای تعیینتکلیف نهایی اشغالگران ایران، اتاق فکر نظام را به چه مرحلهیی کشانده است که هم ریسک جناییِ جنگافروزی پیشه میکند و هم از عواقب بازگشت آثار آن گریزی ندارد؟
اینها همه آثار جنون توتالیتاریسم [تمامیتخواهی] هستند که از سایهٔ پیکر خود هم در هراس است. خاصه که این پیکر، آماج انفجار ناگزیر بمبهای زیر پوست شهرهای ایران شده است.
پانوشت:
(۱) «سلب آزادی بیان و سرکوب کنشگری سیاسی و اجتماعی در جوامع تمامیتخواه، باعث زوال فردیت شده و شهروندان را بدل به تودههای بیشکل میکند. چنین وضعیتی، زیستن در شرایط وحشیانه است. وضعیتی که در آن کنترل و سرکوب دائمی شهروندان امکان هر گونه تشکلیابی علیه قدرت را منکوب میکند.» (هانا آرنت، توتالیتاریسم)