ظاهراً باید پس از تنورهکشی هیولای ولایت، همه چیز «جمع» میشد و رعب و وحشت همیشگی حاکمیت بر جامعه مستولی میگشت؛ اما سیلیهای پیاپی جوانان میهن در چهارسوی کشور چنان خامنهای و جیرهخواران بیتالعنکبوت را مات کرد که دوباره واپس تمرگیده و از موضع ضعف مطلق به حربه «گفتوگو» در حاشیهٔ سرکوب متوسل شدند!
البته خامنهای بهشدت هراسان بود که ورود مستقیم خودش به این موضوع باعث ریزش نیروهای بسیج و سپاه خواهد شد. از این رو «منویات» جدیدش را در خفا و پشتپرده به زیردستانش ابلاغ کرد.
این خط خفتبار بهطور مشخص از سوی ملیجک خامنهای و دولت سوگلیاش در پیش گرفته شد. رئیسی جلاد ابتدا خود آستین بالا زد و دوشنبه ۱۶مهر بدون اعلام قبلی و در سکوت به یکی از دانشگاههایی رفت که احتمال غافلگیری را هر چه کمتر کند؛ اما از قضا آنچه در اینترنت برجسته شد، حضور شجاعانه و رادیکال دختران دانشجو بود! آنان با شعارهای «رئیسی برو گم شو!» و «مهمون قاتل نمیخوایم!» جلاد۶۷ را چنان رسوا کردند که دیگر فکر و خیال تداوم این خط را کنار گذاشت. سپس برای پیشگیری از رسواییهای بیشتر به سخنگوی حراف و وقیحاش فرمان داد که «خط» را دنبال کند.
این بار سیلی بر صورت سخنگو!
علی بهادری جهرمی دو هفته پس از شکست سوزناک رئیسی، در ۲آبان به دانشگاه خواجه نصیر رفت تا با ریسمان «گفتوگو» چهارپای ولایت را از باتلاق بیرون بکشد! اما سیلی دانشجویان این بار چنان سوزناک بود که حتی در سالن کنفرانس هم امکان بهرهبرداری تبلیغی برای نظام وجود نداشت؛ چنان که شعارهای «امسال سال خونه سیدعلی سرنگونه» و «سیستم فاسد نمیخوایم، مهمون قاتل نمیخوایم» راه به پخش زندهٔ برنامه برد! به این ترتیب سخنگوی «دولت جوان حزباللهی» فرار را بر قرار ترجیح داد و برنامه را نیمه تمام ترک کرد!
شهر قم و دانشگاه آن طبعاً با توجه به زمینه و بافت مذهبیتر و گزینش و سهمیههای خاصتر آن، هدفگذاری بهتری برای ظهور تبلیغاتی سخنگوی دولت رئیسی جلاد میبود؛ اما اردنگی دریافتی بهادری جهرمی در دانشگاه خواجه نصیر باعث شد که بسیج دانشجویی دانشگاه قم طی اطلاعیهیی خبر از لغو شوی خبری او و جایگزین شدنش با دیدار ناگهانی و سرزده از خوابگاهها بدهد!
در نهایت از آنجا که این عقبنشینی خودش یک عقبنشینی سنگین و پذیرش شکست محسوب میشد، جلسه را برگزار کردند. نتیجه پیشاپیش مشخص بود؛ سایت حکومتی مشرق نیوز نوشت «تالار شیخ مفید دانشگاه قم از ساعات ابتدایی صبح مملو از جمعیت دانشجویان دختر و پسر بود که منتظر آغاز برنامه بودند!» (سهشنبه ۳آبان) این سیرک حکومتی هم با شعارهای کوبنده دانشجویان علیه تمامیت نظام آخوندی به شکستی دیگر انجامید؛ البته این بار نوچهٔ ولایت حتی با دلقکبازی خاص آخوندها تلاش کرد با شعارهای دانشجویان همراهی نشان بدهد! اما نگاهی به واکنشهای مردمی بهروشنی شکست طرحهای ایلغار آخوندی برای فریب جوانان را نشان میدهد.
«سرنگونی»؛ آنچه میگوییم و آنچه میشنویم!
خامنهای که متوجه شده بود تیغ حاکمیتاش توان و تیزی گذشته را برای قلع و قمع ارادهٔ مردمی ندارد تلاش داشت با اهرم فریبی بهنام «گفتوگو» قطببندی و مرزهای روشن میان مردم و حاکمیت را برهم زده و با مخدوش کردن آن برای خود میدان بازی پیدا کند.
دانشجویان قم با شعارهای کوبنده و بهقول خودشان «هنجار شکن» نشان دادند که پس از «این همه سال جنایت» دیگر نه جایی برای تفاهم وجود دارد و نه بابی برای گفتگو با جنایتکاران حاکم.
تنها سخن «آتش» است و تنها صدا، پژواک شعار «سرنگونی»؛
همین را باید گفت و همین را باید شنید!
گفتمان سرنگونی!