دنائت آخوند حسن نوروزی، نایبرئیس کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس در بیان جنایتکاریاش، سراپای نظام «مقتدر!» ولایت را در هراس از واکنشها و بازتابهای آن به لرزه انداخته است.
تبعات و موضعگیریهای متعدد مهرههای حکومتی بر سر جنجالی که این آخوند جنایتکار به راه انداخته است، برای علی خامنهای یادآور ضربالمثل معروف آن دیوانهای است که سنگی را به چاه انداخته، اما با این تفاوت که در نظام آخوندی اکنون سایر جنایتکاران برای خارج کردن این سنگ دور چاه جمع شدهاند!
البته نوروزی خود ماله به دست گرفت تا افتضاح مربوطه را رفع و رجوع کند؛ یک بار خبر و خبرنگار را «جعلی» خواند، یک بار زیر سخنان گفته شده زد و دیگر بار به سنت معهود نظام ولایت، پای مجاهدین را وسط کشید و خبرنگار سایت حکومتی که با او مصاحبه کرده بود را «منافق» خواند! اقدامی که به تهدید شکایت از این آخوند جنایتکار توسط آن سایت حکومتی انجامید!
همه میدانند!
بررسی واکنشهای مردمی به این مزدور ولایت، نشان از پختگی و فهمی عمیق در جامعهٔ آخوند زدهٔ ایران دارد.
در حکومت آخوندی به ثبت رسیدن هر جنایتی از سوی مهرههای نظام، به نام «ولایت فقیه» ثبت شده و هر یک از اینگونه سخنان، سند و گواهی و اعترافی است که عبای ولایت را در تلهٔ عدالت گرفتار خواهد کرد. این تجربهای است که پس از محکومیت دیپلمات تروریست نظام، اسدالله اسدی در بلژیک و روند جاری دادگاه سوئد در بررسی نقش دژخیم حمید نوری در قتلعام زندانیان سیاسی در سال۶۷، برای خامنهای و کفتاران حاکم تبدیل به کابوس گشته است!
اکنون در امتداد جنبش دادخواهی، ابتکار برگزاری دادگاه مردمی قاتلان و آمران کشتار آبان۹۸ چنان لرزه بر تن و جان مزدوران کوی ولایت انداخته است که هر یک از گوشهیی به زوزههای هماهنگ ناشده پرداختهاند!
حتی در کوچکترین کشور جهان هم یک عضو پارلمان، ولو عضوی نه چندان مهم و مشهور، میداند که نمیتواند هر موضع سیاسی را به هر شکلی بر زبان بیاورد!؟
بنابراین این دست مواضع حسن نوروزی را باید در کنار اعتراف پاسدار قالیباف به چوب برداشتن و شرکت در سرکوبهای سال۸۸ بررسی کرد. اینگونه اعترافات قساوتبار در واقع تداوم مواضع جلاد ۶۷، آخوند ابراهیم رئیسی دربارهٔ دفاع از قتلعام زندانیان دست بسته است! کما اینکه آخوند پور محمدی وقتی در برابر پرسش حول این جنایت عظیم قرار میگیرد، چارهای جز رجز خوانی جنایتکارانه ندارد و سخن از تسویهحساب انجام نشدهٔ نهایی نظام با مجاهدین بر زبان میراند!
وقتی صاحب سگ هم میترسد!
اما پس از مصاحبهٔ کذایی این آخوند جنایتکار، پیش از زبان درازی باند مغلوب نظام، این مزدوران همباندی بودند که پاچهٔ او را گرفتند!
سایت وابسته به سپاه پاسداران موسوم به بولتن نیوز در ۲۴آبان با ترس و لرز و برشمردن عواقب این موضعگیری حسن نوروزی، جایگاه آخوندی او را هم ندیده گرفت و بدون القاب مرسوم علیه او چنین برآشفت که: «آقای نوروزی؛ تا چه زمانی نظام باید هزینه اظهارات نسنجیده شما را بپردازد؟!»
البته روزینامهٔ حکومتی جمهوری پیشتر در ۲۴آبان با ترس و لرز و در کنار کلی هندوانه زیر بغل گذاشتن برای این مزدور، با اشاره به عبارت مسخرهٔ پایانی وی در مصاحبه با سایت حکومتی دیدهبان ایران نوشت: «شیخنا! شوخی آن هم قشنگ نیست بماند که قبیح هم هست!»
جوان، دیگر روزنامهٔ زیر چتر سپاه پاسداران نیز در ۲۵آبان ۱۴۰۰ با ردیف کردن تخمهای طلایی پیشین این آخوند حکومتی او را چنین زیر سؤال برد که: «این حجم از جنجال آفرینی از کسی که «نایبرئیس کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس» است و انتظار بیشتری از او برای دقیق و حقوقی بودن میرود، عجیب نیست؟»
از چه میترسند؟
واقعیت این است که هم آن مصاحبهٔ کذایی در هراس از جو انفجاری جامعهٔ آخوند زده بود و هم مواضعی که در مقابل آن مصاحبه در رسانههای حکومتی منتشر شد!
آخوند نوروزی به قصد ارعاب جامعهٔ خشمگین ایران، تلاش کرد با شاخ و شانه کشیدن و بارز کردن ماهیت جنایتکارانه آخوندها، نظام را «مقتدر» نشان بدهد. این عادتی است که دیکتاتورها و جنایتکاران تا دم مرگ حقیرشان از آن دست نخواهند کشید. کما اینکه فراموش نکردهایم مهرههای حکومتی پس از آبان ۹۸ مزدوری به نام ابوالفضل بهرامپور را به تلویزیون آوردند که خواستار «زجر کش» کردن و «قطع دست و پا» ی مردم معترض شده بود! اما وقتی واکنشهای مردم را دیدند از غلط کرده هراسان شده و به مالهکشی پرداختند.
آن چه روشن است، ترس از واکنش یک جامعهٔ انباشته از خشم، سلول به سلول نظام متعفن آخوندی را به لرزه انداخته است؛ اما هر گوشه از نظام یک جور این ترس را بروز میدهد! یکی با لرزش، یکی با تحرک بیش از حد و دیگری با قفل شدن و عجز از هر گونه واکنش! و... .
اما همه واکنشها در وحشت از شرایط آماده برای انفجار خشم مردم محروم و سرکوبشده ایران به وحدت میرسند. خشمی که در آیندهای نه چندان دور همه این واکنشها را با صاحبانشان از صفحه ایرانزمین پاک خواهد کرد.