اخیراً تصاویری از گورخوابهای زابل توسط یکی از خبرنگاران صدا و سیمای رژیم منتشر شده است که بسیار رقتآور و تأسفانگیز است.
تصاویر مردانی که در فاصله ۲متری بین گورها زندگی میکنند.
۲سال پیش که موضوع گورخوابهای تهرانی رسانهیی شد امامجمعه رژیم در زابل در حضور نهاوندیان، رئیسدفتر وقت آخوند حسن روحانی، از وجود ۶هزار کارتنخواب و گورخواب در گورستانهای شهرستان زابل در استان سیستان و بلوچستان خبر داد.
اما با وجود اینکه این گفته او توسط رسانههای حکومتی انعکاس گستردهیی یافت اما مقامات دولت ضدمردمی آخوند حسن روحانی نسبت به آن واکنشی نشان ندادند و در واقع این خبر به محاق سکوت سردمداران این حکومت گور و گم شد.
اما با گذشت بیش از یکونیم سال از گفته امامجمعه زابل، اکنون با انتشار تصاویر گورخوابهای زابلی توسط اینستاگرام یکی از خبرنگاران رژیم، بار دیگر موضوع گورخوابهای زابلی موضوع روز رسانههای حکومتی شده است.
در این زمینه خبرگزاری حکومتی تسنیم ۱۹تیر ۹۷ با عنوان «سکوت ۱۰۰۰گورخواب سیستانی در خانه اموات» مینویسد: «در حالی موضوع ۵۰گورخواب تهرانی به سرعت رسانهیی شد و مردم و مسئولان دست در دست هم برای آنها گرمخانه ایجاد کردند که هنوز بعد از گذشت چند سال بهحال بیش از ۱۰۰۰گورخواب زابل فکری نشده است».
این رسانه حکومتی پس از ذکر این مقدمه گزارش اسفانگیزی از وضعیت این گورخوابها و بر اساس گفتههای خودشان دارد که بسیار رقتانگیز است.
وضعیت گورخوابها در سیستان و بهخصوص در منطقه زابل آن روی سکه بیکاری بالای ۴۰درصدی در استان سیستان و بلوچستان و خشکیدن هامون توسط نظام ضدمردمی آخوندی و فقر روزافزون هموطنان در این خطه از کشور است.
مردمی که اکثریت قریب به اتفاق آنان از گرسنگی و محرومیت رنج میبرند.
اما واقعیت این است که گورخوابی تنها مربوط به تهران و یا زابل و سیستان و بلوچستان نیست، بلکه یک موضوع عمومی است و آنچنان که فرماندار رژیم در زابل اذعان میکند: «مسأله گورخوابها و معتادین یک موضوع کشوری است».
گورخوابی معلول هیولای فقر و گرسنگی است که در حال بلعیدن ایران است. واقعیت فقر و فاقهیی که رسانهها و مهرههای حکومتی نیز نمیتوانند آن را کتمان کنند.
آمار و ارقامی که اقتصاددانها، مهرهها و رسانههای رژیم از گسترش و عمق فقر، بیکاری، شکاف طبقاتی و انواع آسیبهای اجتماعی ناشی از آن، مانند حاشیهنشینی، کارتنخوابی، فروش کودکان، فروش اعضای بدن، اعتیاد، فحشا، گرسنگی و گورخوابی... ارائه میدهند، تکاندهنده است.
وقتی ۳۳درصد از جمعیت کشور در فقر مطلق و حدود ۳۰درصد مردم گرسنه هستند و نان خالی هم در سفره ندارد و خط فقر و یا در واقع «خط مرگ» برای مردم به حدی رسیده است که درآمد یک خانوار حتی نمیتواند هزینه غذای بخور و نمیرشان را تأمین کند، طبیعی است که بحرانهایی نظیر گورخوابی، کارتنخوابی و حاشیهنشینی نیز رشد و گسترش مییابند، بحرانهایی که منحصر به منطقه محدودی از کشور نمیشوند، بلکه سرتاسر پهنای ایران را دربرمیگیرند.
بر اساس این واقعیتها است که گورخوابی از اطراف تهران و خیابان خاکی و نصیرآباد تا اطراف زابل و تا همه گوشه و کنار ایران گسترش مییابد.
بهرغم این وضعیت واقعیت این است که حاکمیت منحوس آخوندی که این چالشهای غمانگیز محصول عملکرد نزدیک به ۴دهه آنها است، نه تنها مرهمی بر درد جانکاه آنها نمیگذارند بلکه پاسخشان به گورخوابها و.... خشونت و برخورد شدید با آنهاست، آنچنان که با گورخوابهای نصیرآباد شهریار این چنین کردند.
پس از رسانهیی شدن موضوع گورخوابهای نصیرآباد به نوشته یکی از رسانههای رژیم «صبح مأموران آمدند، همه را زدند، وسایلشان را بردند و رفتند».
و بهگفته یکی از گورخوابها: «صبح یک عدهیی آمدند و با مشت و لگد ما را متفرق کردند، از شهرداری و کلانتری بودند. آنها که ما دیدیم، لباس خاصی تنشان نبود. فقط میخواستند ما را متفرق کنند. وسایلمان را بردند و رفتند. البته نه وسایل همه را. فقط به ما گفتند بروید بیرون».(سایت خبرآنلاین ۷فروردین ۹۶)