اقتصاد رژیم آخوندی همچون کلیت این نظام هیچگاه ثبات و آرامشی نداشته است. اما اینطور هم نبوده است که این جنب و جوش و بیقراری نشانهای از شادابی و جشن و سرور باشد بلکه همچون کشتی طوفانزده در دریا بسیاری از کشتینشینان را به دیار نیستی پرتاب کرده است. اتفاقات همین ۵روز اخیر در بورس (و فرابورس) بر این قاعدهٔ در نظام ولایت فقیه دلالت میکند.
۶۰ میلیارد دلار ارزش بازار سهام در ۵ روز تبخیر شد
در ۵روز گذشته شاخص کل معاملات در بورس تا این ساعت با یک عقبنشینی، نزدیک به ۱۳درصد ریزش کرده است. این ریزش رعبآور بهمعنی بخار شدن ۶۰میلیارد دلار از قرار روزی ۱۲میلیارد دلار ارزش بازار است.
گذشتههای تلخ امروز
از نشانههای بیبنیانی اقتصاد کلان در حاکمیت رژیم آخوندی یکی هم این است که چنانچه هر اتفاقی دور یا نزدیک، با ربط و بیربط در صحنه سیاست داخلی و بینالمللی رخ دهد، در بورس هم خود را به شکل یک الاکلنگ بیمهار نشان میدهد. ۶سال پیش یک تصمیم فنی درباره حوزه پالایشگاههای نفت سبب شد بورس یکباره تکان بخورد و ریزش ناگهانی داشته باشد بهنحوی که هرکس در زیر این کاسه، نیمکاسهای شکسته دید. همین پارسال هم با پرواز فوری پاسدار دژخیم سلیمانی به آن دنیا و ترس سهامداران از پیآمد این ماجرا بود که باز هم بورس زمین خورد و افتی نزدیک به ۵درصد پیدا کرد. بقیه بالا و پایینیهای دیگر بورس هم به همین منوال بینظم و قاعده بوده است جز اینکه مجدداً نیم کاسه از زیر کاسهٔ حوادث نمایان میشد که خبر از بند و بستهای سهامداران حقوقی و شرکتهای دولتی و خصولتی داشت. البته در نهایت این سهامداران حقیقی و کوچک و خرد از مردم بیاطلاع از چند و چون وقایع بودند که ضرر میکردند و سرمایههای اندک خود را از دست میدادند. در نمونه اخیر هم ظاهراً میبایست تصویب نشدن قطعنامه تحریم خرید و فروش سلاح به رژیم آخوندی خبر خوبی برای بورس باشد اما درست برعکس از آب درآمد!
ریزش ۱۳درصدی چرا؟
در آخرین ریزش بورس باز یک بهانه دیگر پیدا شد و بورس را از بلندیهای یک ساختمان لرزان و بازسازی شده و از ارتفاع ۲میلیون و ۷۸هزار واحدی هفته پیش به پایین پرتاب کرد. بهانه مورد نظر اخبار جور واجور درباره واگذاری صندوق دارایی دوم بود که تالار بورس را متلاطم کرد. گو اینکه مانند دفعات پیشین علل مختلف دیگری هم مشتمل بر کاهش قیمت دلار، دستکاری شرکتهای پوششی و دولتی، فروش نابهنگام سهام عدالت، هیجانی بودن صعود گذشته و احساسی شدن سقوط فعلی ذکر شد! یعنی اینکه صاحبان پولهای سرگردان که به هوای کسب سودهای بادآورده به بورس ورود میکنند این را هم بدانند که «دائماً حال دوران یکسان نباشد». وقتی سرمایهگذاران عادی با سادهاندیشی و نگاه به دست هفت خط های حکومتی پول خود را به خرید سهام این و آن بنگاه و شرکت پر سر و صدا میسپارند و موقع انتشار اخبار پر هیجان، در صف فروش میایستند باید خود را آماده بروز چنین اتفاقات نیز بکنند.
گزارشگران حرفهیی بورس هم این واقعیت را اذعان کردند:
«بخشی از این نقدینگی را اشخاص کمتجربه و نابلد وارد بازار کردند. معاملهگرانی که در مواجهه با کوچکترین نوسان منفی، با ترس از ریزش بیشتر قیمتها به جمع فروشندگان سهام میپیوندند. روز گذشته نیز هراس سهامداران حقیقی کمتجربه سبب شد تا خالص فروش این دسته از معاملهگران به ۹۳۰میلیارد تومان برسد. این حجم از خروج پول حقیقی از میانه دی ۹۸ تاکنون بیسابقه بود، در حالی که ۸هزار میلیارد تومان نقدینگی نیز در صفهای فروش باقی ماند و مجال خروج از بازار را نیافت... رفتار گروهی سرمایهگذاران چه در دورههای صعودی و چه در زمان افت بازارها، یکی از الگوهایی است که بیشتر در بازارهای نوظهور و در حال توسعه دیده میشود. بورس اوراق بهادار تهران نیز سالیان درازی است چنین معاملاتی را تجربه میکند» (دنیای اقتصاد۲۷مرداد۹۹).
در اقتصاد رکودی-تورمی بورس چه میگوید؟!
بازار بورسی که در ابتدای سال حدود ۵۰۰هزار واحدی بود به فاصله کوتاهی به بالای ۲میلیون واحد رسید. آن هم در یک اقتصاد بیمار و تبکرده! امری که طبعاً کارشناسان بورس در عالم اقتصاد را شگفتزده کرد؛ چرا که چنین تجربهای را در دانشکدههای اقتصاد نیاموخته بودند.
اینطور که از شواهد برمیآید بنگاههای دولتی و خصولتی در حوزه پتروشیمی و فولاد و مس و پالایشگاهها و شرکتهای سرمایهگذاری نظیر غدیر و ... حساب و کتابهایشان بهم خورده است و این مسأله در بورس به شکل عقبنشینی ارزش سهام خود را نشان داده است. همچنین شایعات فراوانی درباره دستکاری شرکتهای دولتی در بالا و پایین کردن ارزش سهام، تالار بورس را به تکاپو انداخته است. حال در کشوری که ارزش پول ملی آن در عرض چند ماه ۴۰درصد سقوط میکند و با انواع بحرانهای اقتصادی و سیاسی مواجه است، در صورت بازی با بورس و سهام، سرنوشتی بهتر از این پیدا نخواهد کرد.
چشم ناپاک دولت به پول و طلا و ارز مردم
در این وانفسای نفسگیر برای رژیم آخوندی، دولت هم که با کسریهای نجومی بودجه مواجه است درصدد برآمده از کانال بورس و با طرحهای من درآوردی پول و ارز و طلای مردم بینوا و اندوختههای روز مبادای آنها را به چنگ آورد. اما اقتصاد و بازار و داد و ستد ها هم آیین و قانون خود را دارد؛ والا همین میشود که در نظام ولایت فقیه شاهدش هستیم. وقتی پای مردمی را با بضاعت مالی اندک به بورس کشاندند تا با سود های خیالی و حبابی آنها را به دام بیاندازند، باید خود را آماده کنند تا با هر نوسان غیرقابل تحمل، تودههای مصیبزده راهی خیابانها شوند و پرچم اعتراض را برافرازند.
خشمی که همیشه جنبشی است
روزنامه تجارت (۲۶مرداد۹۹) با یادآوری اعتماد بیش از ۷میلیون نفر از مردم به بورس و فعال کردن سرمایههای خود و انتظار کسب سود مناسب و سالم از آن هشدار میدهد:
«در این شرایط دولت باید بسیار مراقب باشد و از بازیهای سیاسی پرهیز کند زیرا بازار سرمایه نسبت به هر شایعه و چالشی حساس است. دولت باید بداند که مردم ایران بسادگی ریسک میکنند اما طاقت زیان ندارند که بدترین تجربه در مورد مؤسسات مالی و اعتباری صورت گرفت... وقتی کار به زیان کشید، به خیابانها ریختند، شیشههای بانکها را شکستند».
این نگرانی مختص به این یا آن باند هم نیست؛ کما اینکه کیهان خامنهای هم با اشاره به ورود گستردهٔ مردم در بورس هشدار میدهد:
«هر گونه اقدام ناشیانه در مدیریت این بازار میتواند عواقب اقتصادی و غیراقتصادی هم در پی داشته باشد» (کیهان۲۷مرداد۹۹).
دیگر روزنامهٔ حامی آخوند روحانی هم از «ریزش اعتماد؛ آتشی بر خرمن بازار سرمایه» ناله سر میدهد و مینویسد:
«اگر مردم اعتماد خود را به بازار از دست بدهند اثرات آن مانند قبل نخواهد بود . شاید چون این بار توده مردم درگیر بورس شدهاند ریزش بورس نمیتواند پیامدهای خوبی داشته باشد (آفتاب ۲۷مرداد۹۹).
باری این نظام با بحرانهای اقتصادیاش و با راهحلهای بیبنیان و خیالیاش، آتش خشم و عصیان مردم به جان آمده را شعلهورتر میکند تا آنجا که جامعهشناسان خودی نیز به آن معترفند. جامعه ایران «جنبشی» است و مطالبات انبار شده ۴۰ساله راهی جز قیام و دگرگونی ساختاری ندارد.