پس از زلزلهای که اخیراً در استان تهران رخ داد، پیامدهای عواقب وقوع یک زلزله قوی در تهران مردم را نگران کرد.
البته مردم حق دارند نگران باشند چون خاطره تلخ زلزله کرمانشاه و آپارتمانهای پوشالی مسکن مهر و پیمانکاران سپاه پاسداران را از یاد نبردهاند و سایر خانهها هم بهعلت گرانی مصالح و زمین و هزینههای سنگین شهرداری و مالیات و مناسبات پولی و رشوه به جای کارشناسی و نظارت و... هیچ استحکامی ندارد.
زلزله در نزدیکی تهران منجر به خسارتهای گسترده جانی و مالی نشد، اما باعث هراس مردمی شد که بهعلت بیاعتمادی به خبرها و رسانههای دولتی ناگزیر تا چند روز که پس لرزهها ادامه داشت شب تا صبح را در پارک ها بهسر بردند.
بسیاری از کارشناسان معتقدند در صورت بروز زلزله بالای ۶ریشتر در تهران فاجعه انسانی رخ میدهد.
در این رابطه خبرگزاری سپاه پاسداران (فارس) نوشت: «تلفات در ۷۲ساعت اولیه زیاد است. بسیاری از راهها مسدود میشود و امدادرسانی به سختی انجام میشود» (خبرگزاری فارس ۲۰اردیبهشت ۹۹).
سالاری از اعضای بهاصطلاح شورای شهر تهران گفت واقعیت شهر تهران این است که این شهر در مقابل بحران زلزله با ریشترهای بالا و متوسط تاب آوری لازم را ندارد» (خبرگزاری فارس ۲۰اردیبهشت ۹۹).
یک شهروند با اشاره به ترک برداشتن دیوارهای اتاق آپارتمانش در مصاحبه با تلویزیون رژیم گفت: «ما بیست و یکم صبح از خانه بیرون رفتیم شب آمدیم دیدیم این اتفاق افتاده مهندسان میگویند خانه را شناژبندی نکردهاند. زیرسازی نکردند دیوارها را روی خاک درست کردهاند بتون نریختن ۱۷بلوک مثل این هست خودشان در جریان بودند ۷تای آنرا درست کردهاند ده تایش مانده کی صدایش دربیاید خدا میداند».
هراس بخشی از مردم در این ساختمانها به زلزله سرپل ذهاب برمیگردد که بسیاری از ساختمانهای بهاصطلاح نوساز مسکن مهر بهکلی منهدم شدند، و مردم ساکن این آپارتمانها تا دو سال پس از زلزله در کانکس زندگی میکردند و هماکنون نیز بخشی از مردم این منطقه در کانکس زندگی میکنند.
اکنون این سؤال جدی مطرح است که رژیم در مواجهه با یک زلزله متوسط یا قوی در تهران چکار خواهد کرد؟ رژیمی که دردی جز امنیت نظام و حفاظت از غارتگرانش ندارد، قطعاً هیچ کنترل و برنامه و مدیریتی در شرایط بحرانی نخواهد داشت.
در این رابطه رضایی رئیس کمیسیون عمران مجلس ارتجاع گفت: «ما اصلاً چیزی به اسم مدیریت بحران نداشتیم، یک تشکیلات خیلی ضعیفی در وزارت کشور بود یک فردی با یک تشکیلات خیلی محدودی با حداقل اختیارات و بدون هیچ امکاناتی... ستاد مدیریت بحران نه اساسنامهای داشت نه اختیاری داشت نه منابعی داشت . بحث زلزله تهران که ما متوجه شدیم که اساساً تو شهر تهران ما دچار مشکل هستیم هم بهلحاظ اطلاعرسانی مردم هم دسترسی به نقاط حادثه دیده فهمیدیم که... مثلا ما در شهر تهران تعداد آمبولانسهایی که داشتیم و امکانات اورژانس اصلاً متناسب با شرایط تهران نبود» (تلویزیون شبکه یک ۲۶اردیبهشت ۹۹).
داشتن مدیریت بحران قوی برای مقابله با زلزله و رسیدگی به مردم زلزلهزده در شرایطی که حتی سیستم اولیه هشدار دهنده وجود ندارد حرفی بهغایت مسخره است.
در این رابطه خبرگزاری ایسنا نوشت: «تهران هنوز مجهز به سامانه هشدار پیش هنگام زلزله نشده است. یک کندی عجیبی در جریان بوده که این سامانه پیش هنگام تاکنون برای تهران محقق نشده است. الآن در کشورهایی مانند رومانی و مولداوی چنین سامانهای ایجاد شده اما در ایران که سالها پیش از این کشورها، سامانه زلزلهنگاری و شتابنگاری وجود داشت، این سامانه وجود ندارد».(ایسنا ۲۱اردیبهشت ۹۹)
برخورد ضدمردمی حاکمیت آخوندی با جان و مال مردم تهران در شرایطی است که مساحت بافت فرسوده شهر تهران نزدیک به ۳۸۰۰هکتار است، بیش از ۲میلیون نفر از مردم در بافت فرسوده زندگی میکنند و در مقابل یک زلزله قوی بیدفاع هستند.
خطر در بافت فرسوده تهران آنچنان جدی است که شهردار قلابی منطقه۱۲ تهران در توئیتی در این رابطه نوشت: «بخشهای سیاستگذار و قانونگذار لطفاً پیش از اینکه بیشتر دیر شود در خصوص اصلاح ضوابط و مقررات حمایتگر برای نوسازی و مقاومسازی بافت فرسوده مسکونی در مرکز تاریخی شهر تهران چارهاندیشی نمایند» (خبرگزاری فارس ۱۹اردیبهشت ۹۹).
بیشترین منطقه خطر جنوب تهران است. که بهگفته کارشناسان زلزله شناسی به دلایل زیر تهدید در این مناطق بیشتر است.
-وجود خاک نرم و پساب زیر زمینی بالا که باعث تشدید امواج زلزله میشود.
-بافتهای فرسوده آسیب پذیری زیاد را موجب میشود.
-جمعیت زیاد در این منطقه
اضافه بر این در تمامی تهران ساخت و سازهای بیرویه و ساختمانهای بلند ایجاد شده که به عامل خطر تبدیل شده است.
هاشمی طبا از مهرههای حکومتی گفت: «شهرداری تهران مجوز ساخت مجموعههایی تا ۳۰ طبقه را آن هم در کوچهها و خیابانهایی که قبلاً کوچه باغ بودهاند صادر کرده و اختراعهای جدیدی هم به آن افزودند مثل تراکم سیار!
حالا همه میگویند اگر زلزله شش یا هفت ریشتری بیاید اصلاً امکان کمک به این برجها و ساکنان آنها وجود ندارد و حتی اگر خیابانهای آن پاکیزه باشند و سنگ و آجر و تراکم آدم و اتوموبیل در آن نباشد و لولههای گاز نشکند و آب لولهها فوران نکند و برقها قطع نشود اصلان نردبان آتشنشانی به آن بلندی برای نجات مردم وجود ندارد» (سایت خبرآنلاین ۲۳اردیبهشت ۹۹).
یک نمونه این ساختمانها ساختمان پلاسکو است که وقتی فرو ریخت با اینکه تمامی راهها به این ساختمان باز بود و ساختمانهای اطراف کاملاً سالم بودند، آواربرداری این ساختمان حداقل ۱۰روز زمان برد در حالی که در شرایط زلزله نبود.
به گفته یک کارشناس حکومتی در ثانیههای اول زلزله در بافتهای فرسوده آوار عظیم رخ میدهد. دسترسیها کم و معابر تنگ و باریک است همین حالا وقتی آتشسوزی رخ میدهد دسترسی به سختی انجام میشود.
در حالی که بسیاری از کشورهای جهان بودجه قابلملاحظهای برای مقابله با سوانح طبیعی در نظر میگیرند.
بودجه سازمان مدیریت بحران رژیم برای سال۹۹ حدود ۸۲۴هزار دلار است، در صورتی که دولت ژاپن یک بودجه ۵۰میلیارد دلاری ـ معادل ۶۰هزار برابر بودجهیی که رژیم برای مدیریت بحران در نظر گرفته است ـ برای مبارزه با سوانح طبیعی غیر پیشبینی شده اختصاص داده است، این میزان برای ساختن ۲۵درصد ژاپن کافی است، یعنی اگر یک چهارم ژاپن نابود شود با این بودجه میتوان آنرا از نو ساخت.
اگر بودجه اختصاصی رژیم برای مدیریت بحران تهران را با برخی ارگانهای رژیم مقایسه کنیم نتایج جالبی به دست میآید.
بودجه سازمان مدیرت بحران در سال۹۹ نزدیک به ۱۴میلیارد تومان
بودجه خدمات حوزه علمیه ۸۰۰میلیارد تومان (بیش از ۵۷برابر بودجه سازمان مدیریت بحران)
بودجه جامعهالمصطفی (برای تربیت آخوند خارجی) ۳۰۹میلیارد تومان
بودجه شورای سیاستگذاری حوزههای علمیه بانوان ۱۹۳میلیارد تومان (فقط برای سیاستگذاری حوزهٔ علمیه زنان که معلوم نیست به چه درد مردم میخورد بیش از ۱۳برابر بودجه سازمان مدیریت بحران در نظر گرفته شده است)
بودجه مؤسسه پژوهشی و فرهنگی انقلاب اسلامی ۲برابر بودجه مدیریت بحران کشور بودجه دارد و بودجهاش ۲۵میلیارد تومان است.
بودجه کل خدمات حوزه علمیه ۸۰برابر بودجه مدیریت بحران است.
بودجه نهادهای سرکوبگر در مقایسه با بودجه مدیریت بحران سربه فلک میکشد.
بودجه سازمان بسیج ضدمردمی ۹۲۴میلیارد تومان.
بودجه سپاه پاسداران ۱۸۳۱۵میلیارد تومان.
بودجه نیروی انتظامی ۱۷۴۴میلیارد تومان
به گواه اسناد رسمی، بیش از رژیم آخوندی هزاروپانصد برابر بودجه سازمان مدیرت بحران در سال۹۹ به سرکوب مردم و امنیت نظام اختصاص داده است.
واقعیت این است که هر حادثه و سانحه طبیعی قانونمند است و میشود با آن مقابله کرد، اما رژیم آخوندی که به چیزی جز ماندن درقدرت فکر نمیکند، هیچ برنامه و بودجهیی برای حفاظت از جان مردم در مقابل حوادث طبیعی از جمله زلزله ندارد. اما تاب آوری و صبر مردم هم اندازهای دارد و قیام هم قانونمند است و اگر تمام نظام یک پارچه تفنگ و سرنیزه شود در برابر آتش خشم مردم هیچ کارآیی نخواهد داشت.