معنای توافق فنی و موقت با آژانس
دو روز مانده به سرآمد تاریخ لغو پروتکل الحاقی از سوی رژیم، رافائل گروسی، مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به ایران سفر کرده و به مذاکره با دولت روحانی پرداخت. در این مذاکره یک توافق فنی موقت بین طرفین بهعمل آمد.
بر اساس این توافق موقت، پروتکل الحاقی لغو خواهد شد اما فعالیتهای بازرسی آژانس بهمدت ۳ماه دیگر ادامه مییابد.
گروسی در این باره میگوید:
«ما روی یک ترتیبات خاص دوطرفه تفاهم کردیم که بتوانیم از این دوران پلی بزنیم به حفظ نظارت خود. دسترسی ما کمتر خواهد شد اما آن سطح از نظارت خود را که نیاز داشتیم با این توافق حفظ کردیم.
وی افزود: در واقع به یک راهحل موقت رسیدیم. آنچه تغییر میکند بازه زمانی فعالیتهای آژانس خواهد بود اما تعداد بازرسان کاهش نمییابد و بازرسیهای سرزده امکانپذیر است» (انتخاب - ۳ اسفند۹۹).
آنچه مشخص است، دو طرف یک بازهٔ زمانی سهماهه را برای انجام مذاکرات بین رژیم از یکطرف و ۴+۱ و آمریکا از طرف دیگر حفظ کردهاند.
این توافق بهمعنای آن خواهد بود که در عمل خروج از پروتکل الحاقی، یک فرم و حفظ ظاهر بیشتر نیست و هدف از آن دهنه زدن بر مجلس ولایی و دور زدن آن است.
زنجیر پاره کردن مجلس ولایی
روزنامهٔ جوان ۴ اسفند۹۹ ضمن خواستار سه قفله شدن ملاقات گروسی با کارگزاران دولت روحانی، نوشت:
«ظاهراً با اعلام آمادگی بایدن برای پیوستن به گفتگوهای هستهیی و آمدن رافائل گروسی، مدیرکل آژانس به تهران باید گفت باب دیپلماسی بهرغم آن که قرار بود بهزعم دولتیها پس از مصوبه مجلس بسته شود، باز شده است، اما بهتر است این اشتیاق برای ملاقاتهایی که نتیجه آن از قبل روشن است، در یک جایی خاموش شود... حتی اگر خود بایدن هم با یک هواپیمای پر از پول خسارات برجام و بدهیها به سوی تهران به پرواز درآید، چون به فاز راستیآزمایی درنیامده است، نباید خروج از پروتکل را یک روز هم به تعویق بیاندازیم».
مجلس ارتجاع که میدانست، باز کردن باب مذاکره همان و افتادن در سرسرهٔ تنازلهای بیپایان و تندادن به برجام موشکی و منطقهیی همان، با اعلام خبر توافق زنجیر پاره کرد و بررسی لایحهٔ بودجه را برای در تنگنا گذاشتن روحانی به تعطیلی کشاند، سپس در یک اقدام بیسابقه به تهدید رئیسجمهور ارتجاع پرداخت و خواستار معرفی وی به قوه قضاییه برای مجازات شد. آخوند ذوالنوری در این رابطه در جلسهٔ مجلس ارتجاع گفت:
«این توهین به ملت است که نوکر خود، گروسی را به ایران بفرستند که با دولت قراردادی امضا کند و قانون مجلس را نادیده بگیرد. نمایندگان برای عدم اجرای قانون راهبردی مجازات تعیین کردهاند و در این قانون، رئیسجمهور اجرا کننده شناخته شده است. در حال حاضر در بیانیهیی که بین ایران و آژانس امضا شده، نقص صریح قانون راهبردی اجرا شده. اگر قرار است مجلس قانون برای اجرا نکردن تصویب کند، بنابراین همه هزینههایی که میکنیم نامشروع است».
او در حین عربدهکشی و خط و نشان کشیدن برای روحانی افزود:
«در حال حاضر در حال جمعآوری امضا برای بیانیهیی هستیم که طبق آن افرادی که قانون مجلس را اجرا نکردهاند طبق ماده ۲۳۴ آییننامه داخلی مجلس به قوه قضاییه معرفی میشود تا آن قوه با او برخورد کند مجلس باید بایستد اینکه فلان شخص بیاید و به نمایندگان توهین کند و سر نمایندگان شیره بمالد، جایز نیست تا زمانی که این توافقنامه پاره نشود هیچ مقام دولتی اجازه حق ورود به مجلس را ندارد» (تسنیم. ۴ اسفند۹۹).
اوجگیری بیسابقهٔ بحران بین باندهای حاکمیت
ناگفته معلوم بود که چنین عر و تیزی نمیتواند بدون اجازه یا اشارهٔ خامنهای بوده باشد. بهاین ترتیب بحران بین باندهای نظام بر سر برجام به اوج رسید؛ این درجه از بحران تاکنون بین باندهای نظام سابقه نداشته و بیانگر بنبست حاکمیت آخوندی در مرحله کنونی است. بنبستی که در آن باند خامنهای و مجلس ولایی میکوشند مانع از توافق زیرآبی و مخفیانهٔ باند روحانی و بهدست گرفتن ابتکارعمل در مورد برجام شده و در فرصت باقیمانده، باند او را از دستیابی مجدد به کرسی ریاستجمهوری بازدارند.
بحران فراگیر بین باندها بیدرنگ خامنهای را به وسط گود کشاند. او ضمن فراخوان به شنیده شدن صدای واحد از حاکمیت در ماجرای برجام، بالاخره نگفت که کار انجام شده درست بوده یا نه؟ فقط با دجالیت خاص خود گفت قانون مجلس خوب است، دولت هم رعایت میکند... و خواهان رفع اختلاف بین دولت و مجلس گردید.
تهدید مجلس ولایی از سوی روحانی
حسن روحانی در اقدام متقابل برای تحت فشار قرار دادن مجلس ولایی، با صدور بیانیهیی روی حرف خامنهای مبنی بر شنیده شدن یک صدا سوار شد و خود را آن «صدای واحد» دانست که باید در این شرایط شنیده شود. در این بیانیه، روحانی ضمن تأکید بر جا نزدن از تهدیدها، مجلس ارتجاع را تهدید کرده است.
«... اگر مجلس چنین حرکت هوشمندانهای را خلاف قانون خود میداند و قصد دارد بیانیهٔ مشترک صادره را غیرفعال کند باید مسئولیت عواقب آن را نزد مردم بپذیرد و پاسخگوی همه هزینههای مترتب بر آن باشد» (انتخاب. ۴ اسفند۹۹).
با در نظر گرفتن تک و پاتک باندهای نظام و خط و نشان کشیدن آنها برای یکدیگر میتوان گفت که جنگ قدرت و بحران بر سر برجام به نقطهای رسیده است که اینک در داخل حاکمیت آخوندی به جای «یک صدا» با سه صدا و بلکه بیشتر مواجه هستیم. خامنهای که بنا به موقعیت خود، باید نقش شاهین ترازو را در بین دو کفهٴ حاکمیت ایفا کند، ضعیفتر از آن است که حتی قادر به آرام کردن چارپایان افسار گسیختهٔ باند خود در مجلس ولایی باشد. مجبور است به کلیگویی و فلسفهبافی روی بیاورد.
نتیجهگیری تا اینجا
تا اینجا آنچه مسلم است:
۱ـ دولت روحانی با حفظ پوستهای از مصوبه مجلس ارتجاع، به یک راهکار بینابینی برای انجام مذاکرهٔ مفروض در آینده رسیده است.
۲ـ مجلس ولایی را تهدید کرده است که اگر این توافق را لغو کند، خود باید پاسخگوی عواقب و هزینههای آن باشد.
۳ـ مجلس ولایی رأی به لغو توافق و نیز حکم به محاکمه روحانی و اعضای ذیربط دولت او داده و با تصویب یک طرح دوفوریتی، خواستار لغو توافق موقت بین دولت و آژانس گردیده است.
۴ ـ خامنهای در عین کشیدن زوزهٔ اتمی، بر زمینی دست به قدرتنمایی پوشالی زده است که از عمامهپرانی و جفتک انداختن باندهای نظامش به لرزه درآمده است. او در حالی خواهان شنیده شدن یک صدا از حاکمیت آخوندی است که در این نظام سگ صاحبش را نمیشناسد.
بحران سرنگونی
هیچکدام از مواردی که گفته شد برای خامنهای و نظامش برگ برنده و علامت قدرت نیست، بلکه فلاکت حاکمیتی را برملا میکند که دارد در جنگ قدرت جرواجر میشود و حتی نمیتواند در تلاش برای لغو تحریمها که برای تنفس اقتصادی او، نقش حیاتی دارد به یک صدای واحد برسد.
این وضعیت ناشی از سرریز بحران سرنگونی در سراپای حاکمیت است. بیگمان این رژیم از هر طرف که بچرخد، مردمی بهستوه آمده و آمادهٔ قیام و مقاومتی هوشیار را در برابر خود خواهد یافت که به کمتر از سرنگونی او نمیاندیشند.