علی ربیعی وزیر کار دولت روحانی 16 دی 95 در یک گفتگو با تلویزیون رژیم به ناگزیر اعترافهای کرد که تماماً حاکی از شکست دولت ضدمردمی در زمینه بهبود وضعیت معیشت مردم و بهبود وضعیت اقتصادی است.
اگر چه موضوعات مطرح شده در این گفتگو متنوع و مختلف است، اما از آنجا که تمامی موضوعات مطرح شده در آن در جهت عکس ادعاها و شعارهای روحانی و مقامات دولت در زمینه بهبود وضعیت مردم و وضعیت اقتصاد و... است، از این جهت بسیار حائز اهمیت هستند.
ربیعی در مورد شدت فقر نفرات تحت پوشش بهزیستی رژیم گفت: ”یک دهک تحت پوشش آن هستند که اگر به آنها کمک نشود با بحران تغذیه مواجه میشوند“.
گفتههای ربیعی در شرایطی است که پیش از این معاون وزارت بهداری رژیم اعتراف کرده بود که 30 درصد مردم قدرت تهیه نان خالی هم ندارند.
وی در زمینه شیوع فقر در میان اقشار مختلف مردم گفت: ”با یک بیماری فردی از طبقهیی به طبقه دیگر میرود. “
طبعا افرادی که از طبقهیی به طبقه دیگر میروند، طبعاً افراد طبقه متوسط هستند که به طبقه دیگر یعنی به خیل فقیران در میان طبقه فقیر میپیوندند. زیرا وضعیت طبقه بالایی جامعه که متشکل از خانواههای سران، مهرهها و ایادی نظام است مشخص است. البته اگر طبقه متوسطی مانده باشد!
ربیعی همچنین به وضعیت بیکاری گسترده که ناشی از رکود اقتصادی سالیان متمادی است اذعان کرد: ”علت وضعیت اشتغال ما رکود طولانیمدت بوده که از سال 80 تا 91 منحنی بهشدت پایین میآید و سرمایهگذاری هم نمیشود. اکنون نیز 80 درصد بودجه دولت در بودجه جاری قرار دارد و منابع در بخشهایی سرمایهگذاری میشود که اشتغال را فراهم نمیکند“.
وی همچین اذعان کرد که در اثر سیاستها و عملکردهای ضدمردمی رژیم، نابرابری در میان مردم افزایش یافته که یکی از نتایج آن افزایش حاشیه نشینی و خروج روستاییان از روستاهای کشور و روی آوردن آن به حاشیه نشینی است.
ربیعی در زمینه حقوق بازنشستگان گفت: ”67درصد حقوق بازنشستگی از تورم کمتر است و حدود 50 درصد از بازنشستگان تأمین اجتماعی حداقل دستمزد را که 820هزار تومان است میگیرند اما نمیتوانیم این حداقل دستمزد را بهعنوان خط فقر قلمداد کنیم“.
در زمینه وضعیت معیشتی مردم، خط فقر و درصد جمعیت زیر فقر و... . روزنامه حکومتی اعتماد نیز نوشت: ”آمارها میگوید دستکم هفده و هشتدهم درصد از خانوارهای کشور زیر خط فقر مطلق هستند. این خانوادهها که جمعیتشان ١٣ میلیون و ٣٤٧ هزار نفر است، ماهانه کمتر از یک میلیون و ١٠٠ هزار تومان درآمد دارند. در کنار این آمار حدود پنجاه و يکدهم درصد جمعیت هم زیر خط فقر نسبی قرار دارند که نشانه افزایش فاصله طبقاتی دارد و... “ روزنامه اعتماد2 دی95)
بنا بر گفته یکی از مهرههای رژیم به نام حسین راغفر که رسانههای رژیم از او بهعنوان اقتصاد دان نام میبرند بر اساس آمار سال 91 و بر اساس شاخصهای خط فقر، حدود 40درصد جمعیت کشور زیر خط فقر مطلق قرار میگیرند“ (روزنامه شرق 12مرداد1393)
اعتراف ربیعی در مورد فقر و نابرابری اعتراف به وضعیت بحرانی اقتصادی کشور است.
گسترش فقر و نابرای آنچنان شدید است که بسیاری از مردم ناگزیر به تکدی گری در خیابانها، زباله گردی برای پیداکردن پس مانده غذا برای سد جوع هستند. آنهایی نیز که هیچ امیدی برای زندگی ندارند برای رهایی از مشکلات معیشتی اقدام به خودکشی میکنند. اخیراً رسانههای رژیم گزارشات متعددی در زمینه اقدام به خودکشی توسط مردم فقیر و تهیدست دادهاند.
آنچه وقیحانه به نظر میرسد این است که عاملان این وضعیت بحرانی برای مردم محروم ایران زمین، برای فرار به جلو، بهنحوی از این وضعیت وخیم صحبت میکنند که گویی باید بهدنبال عاملان این شرایط در جای دیگری بود.
واقعیت این است که مسبب همه این سیه روزی و بدبختیها همین ربیعی و رئیس وی و سایر سران و مهرههای نظام ولایت هستند که باید پاسخگوی اعمال ننگینشان باشند که البته شیادانه از این گریز میکنند، ولی تردیدی نیست که مردم ایران حساب این همه جنایت را از این نظام جهل و چپاول خواهند کشید و آن روز دور نیست.
اگر چه موضوعات مطرح شده در این گفتگو متنوع و مختلف است، اما از آنجا که تمامی موضوعات مطرح شده در آن در جهت عکس ادعاها و شعارهای روحانی و مقامات دولت در زمینه بهبود وضعیت مردم و وضعیت اقتصاد و... است، از این جهت بسیار حائز اهمیت هستند.
ربیعی در مورد شدت فقر نفرات تحت پوشش بهزیستی رژیم گفت: ”یک دهک تحت پوشش آن هستند که اگر به آنها کمک نشود با بحران تغذیه مواجه میشوند“.
گفتههای ربیعی در شرایطی است که پیش از این معاون وزارت بهداری رژیم اعتراف کرده بود که 30 درصد مردم قدرت تهیه نان خالی هم ندارند.
وی در زمینه شیوع فقر در میان اقشار مختلف مردم گفت: ”با یک بیماری فردی از طبقهیی به طبقه دیگر میرود. “
طبعا افرادی که از طبقهیی به طبقه دیگر میروند، طبعاً افراد طبقه متوسط هستند که به طبقه دیگر یعنی به خیل فقیران در میان طبقه فقیر میپیوندند. زیرا وضعیت طبقه بالایی جامعه که متشکل از خانواههای سران، مهرهها و ایادی نظام است مشخص است. البته اگر طبقه متوسطی مانده باشد!
ربیعی همچنین به وضعیت بیکاری گسترده که ناشی از رکود اقتصادی سالیان متمادی است اذعان کرد: ”علت وضعیت اشتغال ما رکود طولانیمدت بوده که از سال 80 تا 91 منحنی بهشدت پایین میآید و سرمایهگذاری هم نمیشود. اکنون نیز 80 درصد بودجه دولت در بودجه جاری قرار دارد و منابع در بخشهایی سرمایهگذاری میشود که اشتغال را فراهم نمیکند“.
وی همچین اذعان کرد که در اثر سیاستها و عملکردهای ضدمردمی رژیم، نابرابری در میان مردم افزایش یافته که یکی از نتایج آن افزایش حاشیه نشینی و خروج روستاییان از روستاهای کشور و روی آوردن آن به حاشیه نشینی است.
ربیعی در زمینه حقوق بازنشستگان گفت: ”67درصد حقوق بازنشستگی از تورم کمتر است و حدود 50 درصد از بازنشستگان تأمین اجتماعی حداقل دستمزد را که 820هزار تومان است میگیرند اما نمیتوانیم این حداقل دستمزد را بهعنوان خط فقر قلمداد کنیم“.
در زمینه وضعیت معیشتی مردم، خط فقر و درصد جمعیت زیر فقر و... . روزنامه حکومتی اعتماد نیز نوشت: ”آمارها میگوید دستکم هفده و هشتدهم درصد از خانوارهای کشور زیر خط فقر مطلق هستند. این خانوادهها که جمعیتشان ١٣ میلیون و ٣٤٧ هزار نفر است، ماهانه کمتر از یک میلیون و ١٠٠ هزار تومان درآمد دارند. در کنار این آمار حدود پنجاه و يکدهم درصد جمعیت هم زیر خط فقر نسبی قرار دارند که نشانه افزایش فاصله طبقاتی دارد و... “ روزنامه اعتماد2 دی95)
بنا بر گفته یکی از مهرههای رژیم به نام حسین راغفر که رسانههای رژیم از او بهعنوان اقتصاد دان نام میبرند بر اساس آمار سال 91 و بر اساس شاخصهای خط فقر، حدود 40درصد جمعیت کشور زیر خط فقر مطلق قرار میگیرند“ (روزنامه شرق 12مرداد1393)
اعتراف ربیعی در مورد فقر و نابرابری اعتراف به وضعیت بحرانی اقتصادی کشور است.
گسترش فقر و نابرای آنچنان شدید است که بسیاری از مردم ناگزیر به تکدی گری در خیابانها، زباله گردی برای پیداکردن پس مانده غذا برای سد جوع هستند. آنهایی نیز که هیچ امیدی برای زندگی ندارند برای رهایی از مشکلات معیشتی اقدام به خودکشی میکنند. اخیراً رسانههای رژیم گزارشات متعددی در زمینه اقدام به خودکشی توسط مردم فقیر و تهیدست دادهاند.
آنچه وقیحانه به نظر میرسد این است که عاملان این وضعیت بحرانی برای مردم محروم ایران زمین، برای فرار به جلو، بهنحوی از این وضعیت وخیم صحبت میکنند که گویی باید بهدنبال عاملان این شرایط در جای دیگری بود.
واقعیت این است که مسبب همه این سیه روزی و بدبختیها همین ربیعی و رئیس وی و سایر سران و مهرههای نظام ولایت هستند که باید پاسخگوی اعمال ننگینشان باشند که البته شیادانه از این گریز میکنند، ولی تردیدی نیست که مردم ایران حساب این همه جنایت را از این نظام جهل و چپاول خواهند کشید و آن روز دور نیست.