تکههایی از پازل خیانت را ببينيد شناخت خائن اما نیاز به این همه جستجو ندارد. خائن را هر ناظر سادهای میتواند از کار و کلامش بشناسد.
روز دوشنبه 17آبان 95روزنامه حکومتی شرق، بخشهایی از یک مناظره بین دو مهره از جناحهای حکومتی رقیب را منتشر کرد. صادق زیبا کلام و حسین شیخ الاسلام، که این دومی در جریان گروگانگیری سال 58 کارکنان سفارت آمریکا در تهران، خودش در شمار گروگانگیرها بوده.
برخی نکات در این مناظره، حاوی نکاتی است که شاید برای جوانان امروز چندان مفهوم نباشد.
زیبا کلام میگوید اقدام دانشجویانی که سفارت آمریکا را گرفتند و کارکنانش را بیشتر از 400روز گروگان نگهداشتند، صرفاً از روی رقابت با دانشجویان مترقی دانشگاهها بوده، آنهم برای اینکه ثابت کنند آمریکایی نیستند!
این البته همهٴ انگیزهٴ آن دانشجوها نبود، چرا که آن دانشجوها تلاش میکردند دولت وقت، یعنی کابینهٴ بازرگان را هم به زیر کشیده، خودشان به آلاف و اولوف حکومتی رسیده و از مزایای قانونی!؟ قدرت، بهرمند شوند و به همین مناصب و کرسیهایی برسند که اینک بر آنها تکیه زدهاند.
آنها تلاش کردند با یک تیر، دو نشان بزنند:
خمینی در قدم اول میخواست با گروگانگیری بازرگان را از سر راهش بردارد، اما هدف اصلی خمینی مات کردن سیاسی مجاهدین بود. خمینی میخواست مجاهدین را در مقابل یک ابتکارعمل بهاصطلاح بسیار ضدامپریالیستی و بسیار جنجالی در بنبست سیاسی قرار دهد.
حالا بهای آنکار چقدر میشد؟
پیامدهایش چهها خواهد بود؟
تاوان آن چیست؟
و مردم، بهویژه تودههای زحمتکش و تنگدست جامعه، جریمه ”؟! “ آن را چگونه خواهند پرداخت؟
و بسیاری نکات دیگر از این قبیل، مقولاتی نبودند که ذهن آخوندها و پاسدار- دانشجوهای هوادارشان را مشغول کنند. آخوندها و دانشجوهای طرفدارشان، قدرتپرستتر از آن بودند که به این چیزها فکر کنند.
بخشی از حرفهای زیباکلام را ببینید!
زیبا کلام: ”اشغال سفارت آمریکا، تجاوز آشکار به خاک یک کشور بود و برخلاف همه میثاقها و پیمانهای بینالمللی“
وقتی هم که شیخ الاسلام میگوید برای خنثیکردن کودتای آمریکاییها و ضدانقلاب، سفارتشان را گرفتهاند، زیبا کلام میگوید:
”شاه سرطان داشت و در حالیکه ما سفارت را میگرفتیم، نزدیک به مرگ بود؛ پس آنها نمیتوانستند با یک جنازه کودتا کنند! مسأله دیگر این است که دانشجویان بهخاطر نگرانی از تکرار کودتا سفارت را نگرفتند. آن زمان دانشگاه محل رقابت نفسگیر دانشجویان چپ و دانشجویان خط امامی بود که هر گروه دیگری را به آمریکاییبودن متهم میکرد؛ بنابراین خط امامیها میخواستند با این اقدام در دهان چپها بزنند و ثابت کنند که آمریکایی نیستند“
اما قسمت دردآورتر قضیه، آنجاست که زیبا کلام به غرامت آن داستان اشاره میکند و میگوید:
“... ما به خاک آمریکا تجاوز کرده و به ازای این تجاوز، هزینه هنگفتی از محل منافع ملی خود پرداختیم... “
شاید دانشجویانی که پای صحبتهای زیبا کلام و شیخ الاسلام نشسته بودند، ندانند همین جملهٴ کوتاه زیبا کلام اشاره به چه میزان خسارت برای ملت ایران است؟ (حرکتی قدرت طلبانه و بهمنظور حذف رقیب سیاسی، آنهم از جیب ملت و به نفع همان کسی که دجالگرانه اسم شیطان بزرگ، رویش گذاشته بودند!) لذا باید به صحبتهای اخیر بهزاد نبوی، عاقد قرارداد خسارتبار آن ماجرا اشاره کرد که در تاریخ 8شهریور 95 در مصاحبه با روزنامه اعتماد گفت: ”وقتی با الجزایریها در مورد بیانیه الجزایر صحبت میکردیم که طرف دیگر آن آمریکا بود، نمیدانستیم پولهای موجود ما در بانکهای آمریکایی چقدر است! نوبری که آنموقع رئیس بانک مرکزی بود! از الجزایریها که نقش واسطه را بین خمینی و آمریکا به عهده داشتند) خواستیم از آمریکاییها صورت مطالبات را بگیرند! (یعنی الجزایریها از آمریکاییها سؤال کنند که این ایرانیها الآن چقدر پول و سپرده نقدی در آمریکا دارند؟!) الجزایریها گفتند خودتان که بهتر میدانید! (یعنی خودتان که میدانید چقدر پول و سپردهٴ مالی در آمریکا دارید پس چرا میخواهید از آنها سؤال کنیم؟!) لیکن ما (یعنی هیأت خمینی و همین بهزاد نبوی خائن) گفتیم: می خواهیم چک کنیم که ببینیم آمریکاییها صداقت دارند یا خیر؟! اما واقعیت این است که رقم دقیق پولهایمان را نداشتیم! “ بعد هم با نوعی آخوند مسلکی شیادانه میگوید: ”خدا از سر تقصیراتمان بگذرد. امیدواریم آن ارقام دقیق بوده باشد“
از حرفهای بهزاد نبوی مهمتر، نکات مندرج در یک گزارش تحقیقی ”سرویس اقتصادی مفید نیوز“ (یک رسانهٴ حکومتی) است که در تاریخ 5فروردین 91 منتشر شد و ضمن برشمردن نکات عمده آنچه که در الجزایر، بین خمینی و حکومت رونالد ریگان مورد توافق قرار گرفت، مینویسد: ظاهرا! (علامت تعجب را ما اضافه کردیم) ”ظاهراً کل 13 و نیم میلیارد دلار مطالبات نقد ایران از آمریکا باید در سه نوبت پرداخت میشد اما از سه و نیم میلیاردش هیچ خبری نشد“ !
همین پژوهشگر یا تیم پژوهش ”مفید نیوز“ اضافه میکند: ”البته مطالبات نقدی تنها یک قسمت از طلبهای ایران از آمریکا بود،
چرا که ایران دارای ردیفهای اموالی دیگری هم در آمریکا بود که هرگز معلوم نشد بر سر آنها چه آمد؟!
آن موارد عبارتند از:
مطالبات مربوط به کالاهای نظامی ایران در آمریکا که خریداری شده و بهای آنها هم پرداخت شده بود
اموالی که شاه و خاندانش از ایران با خود بردند و معلوم نیست چقدر است و هنوز هم بر سر میزان آنها گمانه زنی میشود!
اموال متعلق به بنیاد پهلوی سابق! (این بنیاد و ساختمانش در سال 95 رسماً مصادره شد)
خسارتهای دیپلوماتیکی وارده به ایران
و سرانجام تتمه گم شده اموال نقدی ایران در آمریکا “ (که اساساً معلوم نیست چیست و چقدر بوده؟!)
و حالا همهٴ اینها، با آن کثافتکاری دانشجویان طرفدار خمینی و به برکت پا منبریهای روزانهٴ موسوی خویینیها در آن روزگار و پز دادنهای نوبهای شخص خمینی در آن سالها و بازماندگانش در این سالها، و با همان یک جملهٴ بهزاد نبوی که گفت: (خدا از سر تقصیراتمان بگذرد)، یکباره دود هوا شد و بر باد رفت.
به همهٴ اینها باید اضافه کرد 500 میلیون دلار سپردهٴ رژیم خمینی برای پرداخت خسارتهای وارده به آمریکاییها که به گفته همین تحقیق مفید نیوز، الآن ظاهراً میزانش به صفر! رسیده یعنی آمریکاییها تمامی موجودی آن صندوق را بهعنوان غرامت، به ”زیاندیدگان“ ماجرای گروگانگیری، البته بر اساس حکم دادگاه (ی که مورد قبول رژیم هم بوده)، پرداخت کردهاند!
آنچه خواندید، تنها و تنها بخشی کوچک از ماجراهایی است که در سالهای آغازین انقلاب 57 بین مردم و مجاهدین خلق از یکسو و خمینی و باندهای طرفدارش از سوی دیگر گذشت و کار به اینجایی رسید که اینک میبینید.
در حاشیهٴ مناظرهٴ زیبا کلام و شیخ الاسلام فقط میتوان گفت: مردم از سر چنین خیانتهایی هرگز نخواهند گذشت.
روز دوشنبه 17آبان 95روزنامه حکومتی شرق، بخشهایی از یک مناظره بین دو مهره از جناحهای حکومتی رقیب را منتشر کرد. صادق زیبا کلام و حسین شیخ الاسلام، که این دومی در جریان گروگانگیری سال 58 کارکنان سفارت آمریکا در تهران، خودش در شمار گروگانگیرها بوده.
برخی نکات در این مناظره، حاوی نکاتی است که شاید برای جوانان امروز چندان مفهوم نباشد.
زیبا کلام میگوید اقدام دانشجویانی که سفارت آمریکا را گرفتند و کارکنانش را بیشتر از 400روز گروگان نگهداشتند، صرفاً از روی رقابت با دانشجویان مترقی دانشگاهها بوده، آنهم برای اینکه ثابت کنند آمریکایی نیستند!
این البته همهٴ انگیزهٴ آن دانشجوها نبود، چرا که آن دانشجوها تلاش میکردند دولت وقت، یعنی کابینهٴ بازرگان را هم به زیر کشیده، خودشان به آلاف و اولوف حکومتی رسیده و از مزایای قانونی!؟ قدرت، بهرمند شوند و به همین مناصب و کرسیهایی برسند که اینک بر آنها تکیه زدهاند.
آنها تلاش کردند با یک تیر، دو نشان بزنند:
خمینی در قدم اول میخواست با گروگانگیری بازرگان را از سر راهش بردارد، اما هدف اصلی خمینی مات کردن سیاسی مجاهدین بود. خمینی میخواست مجاهدین را در مقابل یک ابتکارعمل بهاصطلاح بسیار ضدامپریالیستی و بسیار جنجالی در بنبست سیاسی قرار دهد.
حالا بهای آنکار چقدر میشد؟
پیامدهایش چهها خواهد بود؟
تاوان آن چیست؟
و مردم، بهویژه تودههای زحمتکش و تنگدست جامعه، جریمه ”؟! “ آن را چگونه خواهند پرداخت؟
و بسیاری نکات دیگر از این قبیل، مقولاتی نبودند که ذهن آخوندها و پاسدار- دانشجوهای هوادارشان را مشغول کنند. آخوندها و دانشجوهای طرفدارشان، قدرتپرستتر از آن بودند که به این چیزها فکر کنند.
بخشی از حرفهای زیباکلام را ببینید!
زیبا کلام: ”اشغال سفارت آمریکا، تجاوز آشکار به خاک یک کشور بود و برخلاف همه میثاقها و پیمانهای بینالمللی“
وقتی هم که شیخ الاسلام میگوید برای خنثیکردن کودتای آمریکاییها و ضدانقلاب، سفارتشان را گرفتهاند، زیبا کلام میگوید:
”شاه سرطان داشت و در حالیکه ما سفارت را میگرفتیم، نزدیک به مرگ بود؛ پس آنها نمیتوانستند با یک جنازه کودتا کنند! مسأله دیگر این است که دانشجویان بهخاطر نگرانی از تکرار کودتا سفارت را نگرفتند. آن زمان دانشگاه محل رقابت نفسگیر دانشجویان چپ و دانشجویان خط امامی بود که هر گروه دیگری را به آمریکاییبودن متهم میکرد؛ بنابراین خط امامیها میخواستند با این اقدام در دهان چپها بزنند و ثابت کنند که آمریکایی نیستند“
اما قسمت دردآورتر قضیه، آنجاست که زیبا کلام به غرامت آن داستان اشاره میکند و میگوید:
“... ما به خاک آمریکا تجاوز کرده و به ازای این تجاوز، هزینه هنگفتی از محل منافع ملی خود پرداختیم... “
شاید دانشجویانی که پای صحبتهای زیبا کلام و شیخ الاسلام نشسته بودند، ندانند همین جملهٴ کوتاه زیبا کلام اشاره به چه میزان خسارت برای ملت ایران است؟ (حرکتی قدرت طلبانه و بهمنظور حذف رقیب سیاسی، آنهم از جیب ملت و به نفع همان کسی که دجالگرانه اسم شیطان بزرگ، رویش گذاشته بودند!) لذا باید به صحبتهای اخیر بهزاد نبوی، عاقد قرارداد خسارتبار آن ماجرا اشاره کرد که در تاریخ 8شهریور 95 در مصاحبه با روزنامه اعتماد گفت: ”وقتی با الجزایریها در مورد بیانیه الجزایر صحبت میکردیم که طرف دیگر آن آمریکا بود، نمیدانستیم پولهای موجود ما در بانکهای آمریکایی چقدر است! نوبری که آنموقع رئیس بانک مرکزی بود! از الجزایریها که نقش واسطه را بین خمینی و آمریکا به عهده داشتند) خواستیم از آمریکاییها صورت مطالبات را بگیرند! (یعنی الجزایریها از آمریکاییها سؤال کنند که این ایرانیها الآن چقدر پول و سپرده نقدی در آمریکا دارند؟!) الجزایریها گفتند خودتان که بهتر میدانید! (یعنی خودتان که میدانید چقدر پول و سپردهٴ مالی در آمریکا دارید پس چرا میخواهید از آنها سؤال کنیم؟!) لیکن ما (یعنی هیأت خمینی و همین بهزاد نبوی خائن) گفتیم: می خواهیم چک کنیم که ببینیم آمریکاییها صداقت دارند یا خیر؟! اما واقعیت این است که رقم دقیق پولهایمان را نداشتیم! “ بعد هم با نوعی آخوند مسلکی شیادانه میگوید: ”خدا از سر تقصیراتمان بگذرد. امیدواریم آن ارقام دقیق بوده باشد“
از حرفهای بهزاد نبوی مهمتر، نکات مندرج در یک گزارش تحقیقی ”سرویس اقتصادی مفید نیوز“ (یک رسانهٴ حکومتی) است که در تاریخ 5فروردین 91 منتشر شد و ضمن برشمردن نکات عمده آنچه که در الجزایر، بین خمینی و حکومت رونالد ریگان مورد توافق قرار گرفت، مینویسد: ظاهرا! (علامت تعجب را ما اضافه کردیم) ”ظاهراً کل 13 و نیم میلیارد دلار مطالبات نقد ایران از آمریکا باید در سه نوبت پرداخت میشد اما از سه و نیم میلیاردش هیچ خبری نشد“ !
همین پژوهشگر یا تیم پژوهش ”مفید نیوز“ اضافه میکند: ”البته مطالبات نقدی تنها یک قسمت از طلبهای ایران از آمریکا بود،
چرا که ایران دارای ردیفهای اموالی دیگری هم در آمریکا بود که هرگز معلوم نشد بر سر آنها چه آمد؟!
آن موارد عبارتند از:
مطالبات مربوط به کالاهای نظامی ایران در آمریکا که خریداری شده و بهای آنها هم پرداخت شده بود
اموالی که شاه و خاندانش از ایران با خود بردند و معلوم نیست چقدر است و هنوز هم بر سر میزان آنها گمانه زنی میشود!
اموال متعلق به بنیاد پهلوی سابق! (این بنیاد و ساختمانش در سال 95 رسماً مصادره شد)
خسارتهای دیپلوماتیکی وارده به ایران
و سرانجام تتمه گم شده اموال نقدی ایران در آمریکا “ (که اساساً معلوم نیست چیست و چقدر بوده؟!)
و حالا همهٴ اینها، با آن کثافتکاری دانشجویان طرفدار خمینی و به برکت پا منبریهای روزانهٴ موسوی خویینیها در آن روزگار و پز دادنهای نوبهای شخص خمینی در آن سالها و بازماندگانش در این سالها، و با همان یک جملهٴ بهزاد نبوی که گفت: (خدا از سر تقصیراتمان بگذرد)، یکباره دود هوا شد و بر باد رفت.
به همهٴ اینها باید اضافه کرد 500 میلیون دلار سپردهٴ رژیم خمینی برای پرداخت خسارتهای وارده به آمریکاییها که به گفته همین تحقیق مفید نیوز، الآن ظاهراً میزانش به صفر! رسیده یعنی آمریکاییها تمامی موجودی آن صندوق را بهعنوان غرامت، به ”زیاندیدگان“ ماجرای گروگانگیری، البته بر اساس حکم دادگاه (ی که مورد قبول رژیم هم بوده)، پرداخت کردهاند!
آنچه خواندید، تنها و تنها بخشی کوچک از ماجراهایی است که در سالهای آغازین انقلاب 57 بین مردم و مجاهدین خلق از یکسو و خمینی و باندهای طرفدارش از سوی دیگر گذشت و کار به اینجایی رسید که اینک میبینید.
در حاشیهٴ مناظرهٴ زیبا کلام و شیخ الاسلام فقط میتوان گفت: مردم از سر چنین خیانتهایی هرگز نخواهند گذشت.