صحبتهای روز 11بهمن آخوند روحانی بر سر قبر خمینی حملهیی بود به باند رقیب. اما چرا در این شرایط؟ بعد از مرگ رفسنجانی، روحانی با چه پشتوانهیی چنین رویارویی آشکاری با خامنهای میکند؟
در یک کلام روحانی میخواست پیام بدهد که از سهم باندش در جریان نمایش انتخابات کوتاه نمیآید، صحنهای که روحانی چید، اساساً رویارویی با خود خامنهای بود.
در ظاهر درست است که اسمی از باند رقیب نیاورد و کلی هم از خامنهای تعریف و تمجید کرد، اما با استفاده از اهرم خمینی، تلاش کرد خط باند خامنهای را زیر ضرب برده و مهر تأیید بر خط باندی خودش بزند. برای نمونه گفت: «راه امام راه استقلال است و استقلال هم نه بهمعنای انزوا، بلکه بهمعنای عدم استیلای دیگران بر سرنوشت کشور است» ؛ دقت کنید، وقتی میگوید بهمعنای «انزوا» نیست، درست به خامنهای و باندش میزند. یا میگوید: «٤٠سالگی بهمعنای بلوغ و پختگی یک فرد یا نظام است و بهمعنای گذر از دوران حرکتهای هیجانی به سمت اعتدال است». روشن است که آخوند روحانی با این حرفها دارد رو در روی خامنهای خمینی را هم پشت خودش میآورد. بهویژه این که خامنهای بارها به روحانی و باندش هشدار داده که با این سیاست اعتدال و... در پی نفوذ غربیها هستید. برای نمونه، خامنهای 12آبان95 گفت: «اشتباه دارد تزریق میشود به افکار عمومی مردم ما. عامل این تزریق هم در درجهی اوّل خود دستگاه استکبار و آمریکا هستند، و درجهی دوّم بعضی آدمها در داخل... ازنفسافتادهها، پشیمانشدهها، بوی لذّت دنیا به مشامشان رسیدهها... اینکه اینجور تبلیغ میکنند که امام فرمود هرچه فریاد دارید، بر سر آمریکا بزنید... از سر تعصّب و غرور است، یعنی منطقی پشت سرش نیست». اما میبینیم که حالا روحانی با استفاده از اهرم خمینی، اینطور با خط خامنهای رودررویی میکند، بعد هم در برابر اینجور حرفهای خامنهای میگوید: «نباید به گفتمان امام بهصورت گزینشی نگاه کنیم».
البته این سؤال پیش میآید که حالا که روحانی پشتوانهای مثل رفسنجانی را هم ندارد چطور توان رویارویی با خامنهای را خواهد داشت؟
آری، در نگاه اول باید گفت که نمیتواند، بنابراین حتماً پشتش به جایی گرم است که اینطور رویارویی میکند. حالا به چی گرم است؟ به اجباری که خامنهای و کل رژیم در آن گرفتار است. اجباری که ناشی از وضعیت بنبست نظام، در چنبرهٴ بحرانهای مختلف است. بهویژه در دوران جدید و رفتن اوباما که سیاست مماشات با آخوندها را پیش میبرد.
بنابراین حالا رژیم خطر را در برابرش میبیند. برای نمونه، امروز مهدی محمدی عضو تیم مذاکرهکننده سعید جلیلی گفت: «آنچه دولت جدید آمریکا تاکنون انجام داده همه مقدمه است. ٣پدیده هست که نسبت ترامپ و ایران را "واقعی" خواهد کرد:
زمانی که او تصمیم بگیرد از ظرفیتهای فشار نهفته در برجام "استفاده حداکثری" بکند.
- اعمال تحریمهای موشکی و سپس منطقهای-که رئیسجمهور جدید آمریکا آشکارا برای آن آماده میشود.
مسأله سوم شکلی از مداخله است که ترامپ در منطقه انتخاب خواهد کرد. بهویژه اگر موضوع به سمت هر نوعی از ایجاد "مناطق امن" در سوریه میل کند».
یا امروز بعد از اینکه رژیم یک آزمایش موشکی شکستخورده کرد، محافل سیاسی جهان فعال شدند از جمله، سناتور کورکر، رئیس کمیته روابط خارجی سنای آمریکا گفت: «به ایران اجازه تکرار تخلفهای خود درباره موشکهای بالستیک، حمایت از تروریسم، نقض حقوقبشر... را نخواهیم داد». تازه به قول مهدی محمدی، اینها مقدمه هست!
با توجه به اینکه خط باند روانی ادامه مسیر زهرخوری است، اینها برای روحانی پشتوانه میشود که بتواند به خامنهای حمله کند. روحانی این را میداند که خامنهای هم باوجودیکه اصلاً مایل به ادامه زهرخوری نیست، اما هیچ راه دیگری ندارد و در همین نقطه گیر است. درست مانند زهرخوری اتمی که خامنهای هربار میگفت یک گام هم عقبنمینشینیم، اما در نهایت مجبور شد و به قول خودشان بر روی زانوان خونین، پای میز زهرخوری رفت. روحانی هم با پشتوانهٴ همین وضعیت این طور رویارویی میکند و میگوید: «ما تافته جدابافته نیستیم. باید از تعامل سازنده با جهان در سایه رهنمودهای رهبری استفاده کنیم. رهبری با حقالناسخواندن رأی مردم... و با نرمش قهرمانانه راه را برای مذاکرات سرنوشتساز آماده کرد».
قابل توجه اینکه پای خود خامنهای را هم به زهرخوری باز میکند. از طرفی در همین راستا، واژه خود خامنهای یعنی «حقالناس» را استفاده میکند که راه را برای خودش در نمایش انتخابات 96 بکوبد.
حالا با توجه به آنچه گفته شد آیا خامنهای در مقابل روحانی کوتاه میآید؟ بدون تردید خودش مایل نیست که کوتاه بیاید. اگر بتواند و شرایط اجازه بدهد، حتماً روحانی را برای نمایش انتخابات حذف میکند. اما همین مواردی که روحانی روی آنها سرمایهگذاری کرده، خامنهای را در یک شرایط اجبار قرار میدهند که باید طی هفتهها و ماههای آینده ببینیم شرایط به چه سمتی پیش خواهد رفت.
در یک کلام روحانی میخواست پیام بدهد که از سهم باندش در جریان نمایش انتخابات کوتاه نمیآید، صحنهای که روحانی چید، اساساً رویارویی با خود خامنهای بود.
در ظاهر درست است که اسمی از باند رقیب نیاورد و کلی هم از خامنهای تعریف و تمجید کرد، اما با استفاده از اهرم خمینی، تلاش کرد خط باند خامنهای را زیر ضرب برده و مهر تأیید بر خط باندی خودش بزند. برای نمونه گفت: «راه امام راه استقلال است و استقلال هم نه بهمعنای انزوا، بلکه بهمعنای عدم استیلای دیگران بر سرنوشت کشور است» ؛ دقت کنید، وقتی میگوید بهمعنای «انزوا» نیست، درست به خامنهای و باندش میزند. یا میگوید: «٤٠سالگی بهمعنای بلوغ و پختگی یک فرد یا نظام است و بهمعنای گذر از دوران حرکتهای هیجانی به سمت اعتدال است». روشن است که آخوند روحانی با این حرفها دارد رو در روی خامنهای خمینی را هم پشت خودش میآورد. بهویژه این که خامنهای بارها به روحانی و باندش هشدار داده که با این سیاست اعتدال و... در پی نفوذ غربیها هستید. برای نمونه، خامنهای 12آبان95 گفت: «اشتباه دارد تزریق میشود به افکار عمومی مردم ما. عامل این تزریق هم در درجهی اوّل خود دستگاه استکبار و آمریکا هستند، و درجهی دوّم بعضی آدمها در داخل... ازنفسافتادهها، پشیمانشدهها، بوی لذّت دنیا به مشامشان رسیدهها... اینکه اینجور تبلیغ میکنند که امام فرمود هرچه فریاد دارید، بر سر آمریکا بزنید... از سر تعصّب و غرور است، یعنی منطقی پشت سرش نیست». اما میبینیم که حالا روحانی با استفاده از اهرم خمینی، اینطور با خط خامنهای رودررویی میکند، بعد هم در برابر اینجور حرفهای خامنهای میگوید: «نباید به گفتمان امام بهصورت گزینشی نگاه کنیم».
البته این سؤال پیش میآید که حالا که روحانی پشتوانهای مثل رفسنجانی را هم ندارد چطور توان رویارویی با خامنهای را خواهد داشت؟
آری، در نگاه اول باید گفت که نمیتواند، بنابراین حتماً پشتش به جایی گرم است که اینطور رویارویی میکند. حالا به چی گرم است؟ به اجباری که خامنهای و کل رژیم در آن گرفتار است. اجباری که ناشی از وضعیت بنبست نظام، در چنبرهٴ بحرانهای مختلف است. بهویژه در دوران جدید و رفتن اوباما که سیاست مماشات با آخوندها را پیش میبرد.
بنابراین حالا رژیم خطر را در برابرش میبیند. برای نمونه، امروز مهدی محمدی عضو تیم مذاکرهکننده سعید جلیلی گفت: «آنچه دولت جدید آمریکا تاکنون انجام داده همه مقدمه است. ٣پدیده هست که نسبت ترامپ و ایران را "واقعی" خواهد کرد:
زمانی که او تصمیم بگیرد از ظرفیتهای فشار نهفته در برجام "استفاده حداکثری" بکند.
- اعمال تحریمهای موشکی و سپس منطقهای-که رئیسجمهور جدید آمریکا آشکارا برای آن آماده میشود.
مسأله سوم شکلی از مداخله است که ترامپ در منطقه انتخاب خواهد کرد. بهویژه اگر موضوع به سمت هر نوعی از ایجاد "مناطق امن" در سوریه میل کند».
یا امروز بعد از اینکه رژیم یک آزمایش موشکی شکستخورده کرد، محافل سیاسی جهان فعال شدند از جمله، سناتور کورکر، رئیس کمیته روابط خارجی سنای آمریکا گفت: «به ایران اجازه تکرار تخلفهای خود درباره موشکهای بالستیک، حمایت از تروریسم، نقض حقوقبشر... را نخواهیم داد». تازه به قول مهدی محمدی، اینها مقدمه هست!
با توجه به اینکه خط باند روانی ادامه مسیر زهرخوری است، اینها برای روحانی پشتوانه میشود که بتواند به خامنهای حمله کند. روحانی این را میداند که خامنهای هم باوجودیکه اصلاً مایل به ادامه زهرخوری نیست، اما هیچ راه دیگری ندارد و در همین نقطه گیر است. درست مانند زهرخوری اتمی که خامنهای هربار میگفت یک گام هم عقبنمینشینیم، اما در نهایت مجبور شد و به قول خودشان بر روی زانوان خونین، پای میز زهرخوری رفت. روحانی هم با پشتوانهٴ همین وضعیت این طور رویارویی میکند و میگوید: «ما تافته جدابافته نیستیم. باید از تعامل سازنده با جهان در سایه رهنمودهای رهبری استفاده کنیم. رهبری با حقالناسخواندن رأی مردم... و با نرمش قهرمانانه راه را برای مذاکرات سرنوشتساز آماده کرد».
قابل توجه اینکه پای خود خامنهای را هم به زهرخوری باز میکند. از طرفی در همین راستا، واژه خود خامنهای یعنی «حقالناس» را استفاده میکند که راه را برای خودش در نمایش انتخابات 96 بکوبد.
حالا با توجه به آنچه گفته شد آیا خامنهای در مقابل روحانی کوتاه میآید؟ بدون تردید خودش مایل نیست که کوتاه بیاید. اگر بتواند و شرایط اجازه بدهد، حتماً روحانی را برای نمایش انتخابات حذف میکند. اما همین مواردی که روحانی روی آنها سرمایهگذاری کرده، خامنهای را در یک شرایط اجبار قرار میدهند که باید طی هفتهها و ماههای آینده ببینیم شرایط به چه سمتی پیش خواهد رفت.