با نزدیک شدن موعد نمایش انتخابات، جنگ انتخابات بهطور بیسابقهیی شدت گرفته و دو باند رقیب در آتشباریهای بیوقفه علیه طرف مقابل، جای آبادی برای همدیگر و برای کل نظام باقی نگذاشتند. تک و پاتکهای اخیر ویژگیهایی دارد که آن را از مقاطع پیشین متمایز میکند؛ از جمله:
ویژگی بارز جنگ و جدالهای این مقطع، گستردگی جبهه جنگ و آتشباری است، هر دو طرف با تمام قوا و خدم و حشم خود وارد این معرکه شدهاند؛ از یک طرف علی خامنهای که تاکنون سعی میکرد علناً وارد این دعوا نشود و موقعیت فرا باندی خود را حفظ کند، روز پنجشنبه 19اسفند ناگزیر وارد شد و با نزول از جایگاه ولیفقیه، بهوضوح در هیأت سر دستهٴ باند خودش، حسن روحانی را آماج حملهها و طعنههای سخت قرار داد.
خامنهای سپس حمله خود را با لشکرکشی توسط امام جمعههای خود در سراسر کشور، علیه روحانی و دولت او دنبال کرد و آنها با کلمات مشابهی ادعاهای روحانی در مورد بهبود وضعیت اقتصادی را رد کردند و گفتند: «اقتصاد مقاومتی باید بر سر سفره مردم عینیت داشته باشد». (1)
عمر دولت رو به پایان است اما مشکلات اقتصادی برطرف نشده و مردم رونق اقتصادی را در زندگی خود نمیبینند. (2)
محمود احمدینژاد هم پس از مدتها سکوت وارد معرکة انتخابات شده و با فرهنگ کلمات خودش، بیدنده و ترمز به روحانی حمله میکند و البته باند خامنهای را هم از نیش و کنایههای خودش بی نصیب نمیگذارد.
ویژگی بارز دیگر که در تک و پاتکهای این دوره جلب توجه میکند شدت و سرعت حملات متقابل دو باند علیه همدیگر است؛ هم کلمات و تعابیری که علیه هم بهکار میگیرند بیسابقه است و هم سرعت موضعگیریها چنان است که فاصلهٴ تک و پاتکها به روز هم نمیکشد.
مثلاُ آخوند علمالهدی نمایندهٴ خامنهای در استان خراسان رضوی میگوید: «تعبیر «منقل آتش» از یک مسئول نظام در برابر حرف رهبری چه معنایی دارد؟ … اینجور دهن به دهن رهبری گذاشتن، اینجور مشت بهصورت رهبری زدن، اینطور وایستادن در مقابل رهبری… خطر تحقق ایده نجس العین و ناپاک دشمن را دارد».
و احمدینژاد خطاب به روحانی میگوید: «چه کسی تو را اینقدر پر رو کرده که راجع به ملت ایران این طور حرف میزنی؟ انگار به دیوار سفت نخوردی؟!».
در مقابل باند روحانی هم جوابگویی و پاتک خود را دارد؛ از جمله جهانگیری معاون اول روحانی در نامهیی به جنتی ضمن جواب دادن به حملات جنتی به دولت، گفته که ابراز نارضایتی خامنهای از اجرای بهاصطلاح اقتصاد مقاومتی تنها مربوط به دولت نبوده و سایر قوا و ارگانهای حکومتی را هم در برمیگیرد. شدت تک و پاتکهای متقابل در رژیم چنان است که روزنامه جمهوری (21اسفند) انتخابات پیش رو را «انتقامات» خوانده است.
اما مقابلهجوییهای دو باند علیه یکدیگر، از حد حرف و حملات لفظی فراتر رفته و بهصورت عملی هم ظاهر شده است؛ از جمله برای اولین بار در عمر این رژیم، شاهد تحصن و اعتصاب امامجمعههای خامنهای در یک استان (خراسان جنوبی) برای برکناری استاندار هستیم.
اکنون این سؤال مطرح میشود که هدف تهاجم سنگین باند ولیفقیه به روحانی چیست؟ آیا این حملات مقدمه و زمینهسازی برای حذف او از طریق رد صلاحیت توسط شورای نگهبان است، یا هدف تضعیف حداکثری او؟
به نظر میرسد فرض اول به چند دلیل به میزان زیادی منتفی است؛ اولاً بنا به رسانههای حکومتی خود خامنهای موافقت خود را با کاندیدا شدن روحانی اظهار کرده است. ثانیاً ، حملاتی که این روزها به روحانی میشود، با مضمون ناکارآمدی است که دلیلی برای صدور حکم رد صلاحیت از سوی شورای نگهبان نمیتواند باشد. در حالی که چند هفته پیش حملات به روحانی از جنس همدستی با برادرش حسین فریدون در دزدی و اختلاس بود و در آن مقطع میشد گفت که در بر روی پاشنهٴ حذف میگردد؛ اما اکنون به نظر میرسد حملات به روحانی با قصد تضعیف او و ریزش نیروهایش صورت میگیرد و اگر حذفی هم مورد نظر است، حذف با «رعایت قواعد بازی» و از طریق صندوقهای آرا میباشد. اما هدف عمده آن است که روحانی چنان «تخریب» و تضعیف شود که اگر هم از صندوق بیرون آمد، بسا ضعیفتر از دور اول و کاملاً گوش و دم بریده و مطیع و زیر دست ولیفقیه باشد.
اما مهمترین دلیل که حذف روحانی قبل از صندوق از طریق شورای نگهبان را منتفی میسازد، تجربه 88 است. خامنهای به خوبی از فضای انفجاری جامعه خبر دارد و میداند تودههای وسیع مردم غارت شده و به جان آمده، مترصد باز شدن کمترین شکاف در رژیم هستند.
بهخصوص که باند روحانی و جماعت موسوم به «اصولگرا» نیز در منتهای تشتت و پراکندگی هستند، تا آنجا که از درست کردن تشکلی با عنوان دهن پر کن اما توخالی «جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی» (جمنا) هم آبی گرم نشده و این تشکل نتوانسته یک کاندیدای واحد که توان رقابت با روحانی را داشته باشد معرفی کند، جالب است که 10نفری هم که بهعنوان انتخاب اولیه معرفی کردهاند، هر کدام ساز خود را میزنند، مثلاً سعید جلیلی حساب خود را از این جماعت جدا کرده و گفته است نمیخواهد کاندیدای ”جمنا“ باشد، دار و دستهٴ احمدینژاد و همچنین دار و دسته مؤتلفه هم هر کدام کاندیدای جداگانهٴ خود را دارند، تشتت و از همگسیختگی باند ولیفقیه چنان است که آخوند رسایی از چهرههای شاخص دورهٴ پیشین مجلس ارتجاع نیز بار دیگر گفته است، اگر اصولگرایی این است، من از اعلام برائت میکنم. کار تشتت این باند چنان است که مراجع حکومتی، مکارم شیرازی و نوری همدانی به آنها هشدار دادهاند که اگر نتوانند بر تشتت خود فائق آیند و یک کاندیدای واحد معرفی کنند، در انتخابات پیش رو بازنده خواهند بود.
به این ترتیب اگر چه باند رفسنجانی روحانی هم از انسجام برخوردار نیست، اما بزرگترین شانسش در جنگ انتخابات، از هم گسیختگی اردوی حریف است. پراکندگی و تشتتی که خود دینامیسم جنگ و جدال بیشتر در درون رژیم است که خواه ناخواه فضا را برای عنصر اجتماعی باز و راه را برایش هموارتر میکند
پانویس: ـــــــــــــــــــــــــ
1 ـ آخوند امامی کاشانی – نمایش جمعهٴ تهران – 20اسفند 95
2 ـ نمایش جمعه شیراز- آخوند رضوی اردکانی-20اسفند.
ویژگی بارز جنگ و جدالهای این مقطع، گستردگی جبهه جنگ و آتشباری است، هر دو طرف با تمام قوا و خدم و حشم خود وارد این معرکه شدهاند؛ از یک طرف علی خامنهای که تاکنون سعی میکرد علناً وارد این دعوا نشود و موقعیت فرا باندی خود را حفظ کند، روز پنجشنبه 19اسفند ناگزیر وارد شد و با نزول از جایگاه ولیفقیه، بهوضوح در هیأت سر دستهٴ باند خودش، حسن روحانی را آماج حملهها و طعنههای سخت قرار داد.
خامنهای سپس حمله خود را با لشکرکشی توسط امام جمعههای خود در سراسر کشور، علیه روحانی و دولت او دنبال کرد و آنها با کلمات مشابهی ادعاهای روحانی در مورد بهبود وضعیت اقتصادی را رد کردند و گفتند: «اقتصاد مقاومتی باید بر سر سفره مردم عینیت داشته باشد». (1)
عمر دولت رو به پایان است اما مشکلات اقتصادی برطرف نشده و مردم رونق اقتصادی را در زندگی خود نمیبینند. (2)
محمود احمدینژاد هم پس از مدتها سکوت وارد معرکة انتخابات شده و با فرهنگ کلمات خودش، بیدنده و ترمز به روحانی حمله میکند و البته باند خامنهای را هم از نیش و کنایههای خودش بی نصیب نمیگذارد.
ویژگی بارز دیگر که در تک و پاتکهای این دوره جلب توجه میکند شدت و سرعت حملات متقابل دو باند علیه همدیگر است؛ هم کلمات و تعابیری که علیه هم بهکار میگیرند بیسابقه است و هم سرعت موضعگیریها چنان است که فاصلهٴ تک و پاتکها به روز هم نمیکشد.
مثلاُ آخوند علمالهدی نمایندهٴ خامنهای در استان خراسان رضوی میگوید: «تعبیر «منقل آتش» از یک مسئول نظام در برابر حرف رهبری چه معنایی دارد؟ … اینجور دهن به دهن رهبری گذاشتن، اینجور مشت بهصورت رهبری زدن، اینطور وایستادن در مقابل رهبری… خطر تحقق ایده نجس العین و ناپاک دشمن را دارد».
و احمدینژاد خطاب به روحانی میگوید: «چه کسی تو را اینقدر پر رو کرده که راجع به ملت ایران این طور حرف میزنی؟ انگار به دیوار سفت نخوردی؟!».
در مقابل باند روحانی هم جوابگویی و پاتک خود را دارد؛ از جمله جهانگیری معاون اول روحانی در نامهیی به جنتی ضمن جواب دادن به حملات جنتی به دولت، گفته که ابراز نارضایتی خامنهای از اجرای بهاصطلاح اقتصاد مقاومتی تنها مربوط به دولت نبوده و سایر قوا و ارگانهای حکومتی را هم در برمیگیرد. شدت تک و پاتکهای متقابل در رژیم چنان است که روزنامه جمهوری (21اسفند) انتخابات پیش رو را «انتقامات» خوانده است.
اما مقابلهجوییهای دو باند علیه یکدیگر، از حد حرف و حملات لفظی فراتر رفته و بهصورت عملی هم ظاهر شده است؛ از جمله برای اولین بار در عمر این رژیم، شاهد تحصن و اعتصاب امامجمعههای خامنهای در یک استان (خراسان جنوبی) برای برکناری استاندار هستیم.
اکنون این سؤال مطرح میشود که هدف تهاجم سنگین باند ولیفقیه به روحانی چیست؟ آیا این حملات مقدمه و زمینهسازی برای حذف او از طریق رد صلاحیت توسط شورای نگهبان است، یا هدف تضعیف حداکثری او؟
به نظر میرسد فرض اول به چند دلیل به میزان زیادی منتفی است؛ اولاً بنا به رسانههای حکومتی خود خامنهای موافقت خود را با کاندیدا شدن روحانی اظهار کرده است. ثانیاً ، حملاتی که این روزها به روحانی میشود، با مضمون ناکارآمدی است که دلیلی برای صدور حکم رد صلاحیت از سوی شورای نگهبان نمیتواند باشد. در حالی که چند هفته پیش حملات به روحانی از جنس همدستی با برادرش حسین فریدون در دزدی و اختلاس بود و در آن مقطع میشد گفت که در بر روی پاشنهٴ حذف میگردد؛ اما اکنون به نظر میرسد حملات به روحانی با قصد تضعیف او و ریزش نیروهایش صورت میگیرد و اگر حذفی هم مورد نظر است، حذف با «رعایت قواعد بازی» و از طریق صندوقهای آرا میباشد. اما هدف عمده آن است که روحانی چنان «تخریب» و تضعیف شود که اگر هم از صندوق بیرون آمد، بسا ضعیفتر از دور اول و کاملاً گوش و دم بریده و مطیع و زیر دست ولیفقیه باشد.
اما مهمترین دلیل که حذف روحانی قبل از صندوق از طریق شورای نگهبان را منتفی میسازد، تجربه 88 است. خامنهای به خوبی از فضای انفجاری جامعه خبر دارد و میداند تودههای وسیع مردم غارت شده و به جان آمده، مترصد باز شدن کمترین شکاف در رژیم هستند.
بهخصوص که باند روحانی و جماعت موسوم به «اصولگرا» نیز در منتهای تشتت و پراکندگی هستند، تا آنجا که از درست کردن تشکلی با عنوان دهن پر کن اما توخالی «جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی» (جمنا) هم آبی گرم نشده و این تشکل نتوانسته یک کاندیدای واحد که توان رقابت با روحانی را داشته باشد معرفی کند، جالب است که 10نفری هم که بهعنوان انتخاب اولیه معرفی کردهاند، هر کدام ساز خود را میزنند، مثلاً سعید جلیلی حساب خود را از این جماعت جدا کرده و گفته است نمیخواهد کاندیدای ”جمنا“ باشد، دار و دستهٴ احمدینژاد و همچنین دار و دسته مؤتلفه هم هر کدام کاندیدای جداگانهٴ خود را دارند، تشتت و از همگسیختگی باند ولیفقیه چنان است که آخوند رسایی از چهرههای شاخص دورهٴ پیشین مجلس ارتجاع نیز بار دیگر گفته است، اگر اصولگرایی این است، من از اعلام برائت میکنم. کار تشتت این باند چنان است که مراجع حکومتی، مکارم شیرازی و نوری همدانی به آنها هشدار دادهاند که اگر نتوانند بر تشتت خود فائق آیند و یک کاندیدای واحد معرفی کنند، در انتخابات پیش رو بازنده خواهند بود.
به این ترتیب اگر چه باند رفسنجانی روحانی هم از انسجام برخوردار نیست، اما بزرگترین شانسش در جنگ انتخابات، از هم گسیختگی اردوی حریف است. پراکندگی و تشتتی که خود دینامیسم جنگ و جدال بیشتر در درون رژیم است که خواه ناخواه فضا را برای عنصر اجتماعی باز و راه را برایش هموارتر میکند
پانویس: ـــــــــــــــــــــــــ
1 ـ آخوند امامی کاشانی – نمایش جمعهٴ تهران – 20اسفند 95
2 ـ نمایش جمعه شیراز- آخوند رضوی اردکانی-20اسفند.