در بحبو حه رویدادها و اتفاقات رنگارنگ و روزافزون سیاسی و اجتماعی، خوب است نگرش و دیدی تاریخی داشته باشیم. ما در جهانی زندگی میکنیم که بهطور مداوم و ناگزیر در محاصره روشناییها و تاریکیهاییم. نگرش تاریخی، ما را از اعوجاجها، هیاهوها، زرق و برقها و زیر و بمهای سلیقهیی و تبلیغاتی بری میکند؛ لاجرم همهچیز را در سیر تاریخیشان ـ از گذشته و حال تا آینده ـ مورد توجه و نقد و نظر قرار میدهیم. اینطوری، هر حادثه و واقعهیی نیز در جایگاه واقعیتری قرار میگیرد تا بتوانیم وجوه و نمای بیشتری از آن را ببینیم و فهم کنیم.
با این مقدمه کوتاه، خود را در آستانهٴ بهاصطلاح انتخابات نظام ولایی بگذاریم و در قاب و چهارچوب تبلیغاتی آن، به مضمونی از خبرگزاری حکومتی تسنیم درباره شرایط ویژهایران توجه کنیم:
«در این شرایط، با توجه به تعدد دشمنان و رویکرد نرم تقابلی آنان با نظام از طریق رسانهها و فضای مجازی، در یک میدان مین قرار گرفتهایم که باید با رویکردی منطقی و هوشمندانه، انقلاب را از این پیچ تاریخی به سلامت عبور دهیم.»
در ادامه، ضمن برشمردن ضرر و زیانهای رژیم بر اثر ارتباط نرمافزاری در «فتنهٴ 88»، هراس دارد که با توجه به پیشرفت این نرمافزارها در این چند ساله و رو آوردن بسیاری از مردم ایران به تکنولوژی جدید ارتباطات، دایرهٴ فتنه بیشتر خواهد شد: «باید توجه داشت در مقایسه اولیه، تعداد مخاطبان سال 88 شبکههای مجازی و میزان دسترسی مردم به اینترنت، تلفن همراه و دیگر ابزارهای مرتبط، بسیار بسیار محدودتر از سال 95-96 بوده است».
اینها را خلصترین خبرگزاری قسم خورده به ولایتفقیه مینویسد که شش دانگ حواسش، حفظ منافع نظام ولایی حتی در دنیای ژورنالیسم مجازی است. حالا ببینید در پشت پردهیی که قرار شده این چیزها نوشته شود، دیوار فتنههای مردم ایران، چقدر بالا رفته و رفیع شده است که دیگر دستشان به ستیغ آن نمیرسد. این ستیغ چیست؟
ستیغ فتنهٴ یک خلق
اینجا همان نگاه تاریخی را میخواهد تا مضمون 38سال مبارزه و پایداری در برابر سلطنت مطلقه ولایتفقیه فهم و شأن شایسته و تاریخیاش درک شود.
پرسش این است که آیا پیشرفت نرمافزارها و تکنولوژی، باعث رفیع شدن دیوار فتنه نسبت به سال 88 شده است؟ آن هم در نظام ولایی که بایستی با انهدام «دیش» های ماهوارهیی زیر شنی زرهی و راهاندازی «شبکهٴ ملی اینترنت»، بر همهٴ ارکان ارتباطی «دایره فتنه» سیطره داشته باشد. پس اشکال کجاست که افسارگسیختهترین و همهجانبهترین سرکوب در تاریخ ایران، نتوانسته جلو رشد «فتنه» را بگیرد؟
این همان درس و تجربهیی است که تاکنون هیچ دیکتاتوری ـ خاصه دیکتاتوری ضدبشری مذهبی ـ نتوانسته در مکتب سیاست و اجتماع، حتی یک نکته و پند مختصر از آن بیاموزد و تجربه کند. آن درس ـ و ستیغ فتنه ـ همانا حقیقت مکرر نیاز و عشق به آزادی است که ورای همهٴ تکنولوژیها و فنون ارتباطی میباشد. این نیاز، از قضا نرمافزاری است که از بدایت آفرینش آدمی در روح، ضمیر، مغز، قلب و جانش تفویض و نهادینه شده است. نرمافزاری که در ایران کنونی، به نبرد و هماوردی با ارتش سایبری نظام ولایی آمده و طبق اعتراف خبرگزاری نظرکردهٴ ولیفقیه، دمار از نظامش درآورده است.
همیشه مشکل اینجاست
مشکل این است که:
» خیابان را از شهرها بردار! پنجرهها را کور کن!
هوا را دستبند و نور را چشمبند بزن!
برای آسمان، دروازه بگذار! آسمان را در چشمها جراحی کن! ستارهها را بیرون کن!
بر سختافزارها شنی زرهی بکش!
برای نرمافزارها، ارتش بچین!
هوا را از قلمها بگیر!
در کسب و کارِ چنینِ خویش، بکوش و قاهر شو!
اما
با پچپچهای عاشقانهی من و صیاد و صیدم چه میکنی؟
ـ چنین گفت آزادی...»
آری، مشکل همیشه در اینجا است.
با این مقدمه کوتاه، خود را در آستانهٴ بهاصطلاح انتخابات نظام ولایی بگذاریم و در قاب و چهارچوب تبلیغاتی آن، به مضمونی از خبرگزاری حکومتی تسنیم درباره شرایط ویژهایران توجه کنیم:
«در این شرایط، با توجه به تعدد دشمنان و رویکرد نرم تقابلی آنان با نظام از طریق رسانهها و فضای مجازی، در یک میدان مین قرار گرفتهایم که باید با رویکردی منطقی و هوشمندانه، انقلاب را از این پیچ تاریخی به سلامت عبور دهیم.»
در ادامه، ضمن برشمردن ضرر و زیانهای رژیم بر اثر ارتباط نرمافزاری در «فتنهٴ 88»، هراس دارد که با توجه به پیشرفت این نرمافزارها در این چند ساله و رو آوردن بسیاری از مردم ایران به تکنولوژی جدید ارتباطات، دایرهٴ فتنه بیشتر خواهد شد: «باید توجه داشت در مقایسه اولیه، تعداد مخاطبان سال 88 شبکههای مجازی و میزان دسترسی مردم به اینترنت، تلفن همراه و دیگر ابزارهای مرتبط، بسیار بسیار محدودتر از سال 95-96 بوده است».
اینها را خلصترین خبرگزاری قسم خورده به ولایتفقیه مینویسد که شش دانگ حواسش، حفظ منافع نظام ولایی حتی در دنیای ژورنالیسم مجازی است. حالا ببینید در پشت پردهیی که قرار شده این چیزها نوشته شود، دیوار فتنههای مردم ایران، چقدر بالا رفته و رفیع شده است که دیگر دستشان به ستیغ آن نمیرسد. این ستیغ چیست؟
ستیغ فتنهٴ یک خلق
اینجا همان نگاه تاریخی را میخواهد تا مضمون 38سال مبارزه و پایداری در برابر سلطنت مطلقه ولایتفقیه فهم و شأن شایسته و تاریخیاش درک شود.
پرسش این است که آیا پیشرفت نرمافزارها و تکنولوژی، باعث رفیع شدن دیوار فتنه نسبت به سال 88 شده است؟ آن هم در نظام ولایی که بایستی با انهدام «دیش» های ماهوارهیی زیر شنی زرهی و راهاندازی «شبکهٴ ملی اینترنت»، بر همهٴ ارکان ارتباطی «دایره فتنه» سیطره داشته باشد. پس اشکال کجاست که افسارگسیختهترین و همهجانبهترین سرکوب در تاریخ ایران، نتوانسته جلو رشد «فتنه» را بگیرد؟
این همان درس و تجربهیی است که تاکنون هیچ دیکتاتوری ـ خاصه دیکتاتوری ضدبشری مذهبی ـ نتوانسته در مکتب سیاست و اجتماع، حتی یک نکته و پند مختصر از آن بیاموزد و تجربه کند. آن درس ـ و ستیغ فتنه ـ همانا حقیقت مکرر نیاز و عشق به آزادی است که ورای همهٴ تکنولوژیها و فنون ارتباطی میباشد. این نیاز، از قضا نرمافزاری است که از بدایت آفرینش آدمی در روح، ضمیر، مغز، قلب و جانش تفویض و نهادینه شده است. نرمافزاری که در ایران کنونی، به نبرد و هماوردی با ارتش سایبری نظام ولایی آمده و طبق اعتراف خبرگزاری نظرکردهٴ ولیفقیه، دمار از نظامش درآورده است.
همیشه مشکل اینجاست
مشکل این است که:
» خیابان را از شهرها بردار! پنجرهها را کور کن!
هوا را دستبند و نور را چشمبند بزن!
برای آسمان، دروازه بگذار! آسمان را در چشمها جراحی کن! ستارهها را بیرون کن!
بر سختافزارها شنی زرهی بکش!
برای نرمافزارها، ارتش بچین!
هوا را از قلمها بگیر!
در کسب و کارِ چنینِ خویش، بکوش و قاهر شو!
اما
با پچپچهای عاشقانهی من و صیاد و صیدم چه میکنی؟
ـ چنین گفت آزادی...»
آری، مشکل همیشه در اینجا است.
میدانهای مین تاریخ
نـه، مشکل در میزان عدد و رقم مراجعه و عضویت مردم ایران در شبکههای اجتماعی و مجازی نیست؛ مشکل در انواع سختافزارهای نوشونده در دنیای دیجیتالی نیست؛ مشکل در میدان مینِ عشق به آزادی و ضرورت تحقق آن در ایران است؛ مشکل در صداهای خفه نشده در اوین و قزلحصار و زندانهای سراسر ایران است؛ مشکل در لالهها و شقایقها و ریحانهای پژمرده نگشته خاوران و بهشتزهرا و هزاران مزار پیدا و گمنام خاک ایران است. مشکل در این است که صداها و خاطرهها و چشمهای اوینها، قزلحصارها، خاورانها، لالهها، شقایقها و ریحانها به شبکههای اجتماعی و مجازی آمدهاند.
مشکل در نرمافزارِ حافظة تاریخیِ مردم و میهن و مقاومتی است که 38سال است جنایت ولایتفقیه و پاسدارانش را همواره آماج بیداریِ عدالتخواهیاش کرده است؛ مشکل در نسلی از جوانان و زنان است که نمیتوانند به شعور انسانیشان توهین کنند تا به قرون وسطی برگردند.
مشکل در این است که قناری مقاومتی محصور در عراقِ حیاتخلوت آخوندها، در پرواز و هجرتی بزرگ، از قفس پریده است. از قضا پیوند این نرمافزار مبارزاتی و تاریخی با نرمافزار تکنولوژیک و ارتباطات، آسمانی بازتر و افقهای فراختری نصیبش کرده است.
مشکل در نرمافزاری است که توسط تاریخ و مردم ایران برنامهنویسی شده است تا ضرورت محتوم سرنگونی ولایتی ضدبشری را همواره روی میز کار زندگی و جامعهشان فعال و بهروز (آپدیت) نگه دارند.
وقتی تاریخ، بیتعارف یقه میگیرد
مشکل این است که اصل ولایتفقیه، شورای نگهبان و حجم افسارگسیختة جنایت و سرکوب، گریبان تمامیت نظام ولایی را گرفته است و آثار و تبعاتش به خودشان برگشته و به پای دیوار بنبست لاعلاج کشانده است. به کاندیدهای انتخابیشان نگاه کنید: مثلثی از لمپن ـ شیاد ـ جلاد. تهی بودن، بنبست و میدان مین از این واضحتر؟
مشکل این است... مشکل اینجاست که باز هم «سختافزارها را شنی زرهی بکش و در میدانها و معابر عمومی اعدامشان کن! هوا را از خیابانها و پنجرهها و قلمها و چهارفصل زندگی بگیر! در کسب و کارِ چنینِ خویش، بکوش و قاهر شو!... با پیوند ناگسستنیِ نرمافزار خلق و میهنی با ضرورت ناگزیر آزادی چه میکنی؟».
نـه، مشکل در میزان عدد و رقم مراجعه و عضویت مردم ایران در شبکههای اجتماعی و مجازی نیست؛ مشکل در انواع سختافزارهای نوشونده در دنیای دیجیتالی نیست؛ مشکل در میدان مینِ عشق به آزادی و ضرورت تحقق آن در ایران است؛ مشکل در صداهای خفه نشده در اوین و قزلحصار و زندانهای سراسر ایران است؛ مشکل در لالهها و شقایقها و ریحانهای پژمرده نگشته خاوران و بهشتزهرا و هزاران مزار پیدا و گمنام خاک ایران است. مشکل در این است که صداها و خاطرهها و چشمهای اوینها، قزلحصارها، خاورانها، لالهها، شقایقها و ریحانها به شبکههای اجتماعی و مجازی آمدهاند.
مشکل در نرمافزارِ حافظة تاریخیِ مردم و میهن و مقاومتی است که 38سال است جنایت ولایتفقیه و پاسدارانش را همواره آماج بیداریِ عدالتخواهیاش کرده است؛ مشکل در نسلی از جوانان و زنان است که نمیتوانند به شعور انسانیشان توهین کنند تا به قرون وسطی برگردند.
مشکل در این است که قناری مقاومتی محصور در عراقِ حیاتخلوت آخوندها، در پرواز و هجرتی بزرگ، از قفس پریده است. از قضا پیوند این نرمافزار مبارزاتی و تاریخی با نرمافزار تکنولوژیک و ارتباطات، آسمانی بازتر و افقهای فراختری نصیبش کرده است.
مشکل در نرمافزاری است که توسط تاریخ و مردم ایران برنامهنویسی شده است تا ضرورت محتوم سرنگونی ولایتی ضدبشری را همواره روی میز کار زندگی و جامعهشان فعال و بهروز (آپدیت) نگه دارند.
وقتی تاریخ، بیتعارف یقه میگیرد
مشکل این است که اصل ولایتفقیه، شورای نگهبان و حجم افسارگسیختة جنایت و سرکوب، گریبان تمامیت نظام ولایی را گرفته است و آثار و تبعاتش به خودشان برگشته و به پای دیوار بنبست لاعلاج کشانده است. به کاندیدهای انتخابیشان نگاه کنید: مثلثی از لمپن ـ شیاد ـ جلاد. تهی بودن، بنبست و میدان مین از این واضحتر؟
مشکل این است... مشکل اینجاست که باز هم «سختافزارها را شنی زرهی بکش و در میدانها و معابر عمومی اعدامشان کن! هوا را از خیابانها و پنجرهها و قلمها و چهارفصل زندگی بگیر! در کسب و کارِ چنینِ خویش، بکوش و قاهر شو!... با پیوند ناگسستنیِ نرمافزار خلق و میهنی با ضرورت ناگزیر آزادی چه میکنی؟».