همانطور که میدانیم در اکثر کشورهای دنیا معمولاً رئیسجمهور و یا نخستوزیر بهعنوان شخص اول و مسئول مطرح میباشد و خود و کابینهاش پاسخگوی تمامی وقایع، اتفاقات و سیاستهای اتخاذه میباشند. قانون اساسی معمولاً کلیه خطوط ها و خط مشیها را رسم نموده و رئیسجمهور مجری قانون اساسی میباشد. در قانون اساسی این کشورها جایگاه اقشار مختلف جامعه، احزاب، آزادی، سیاستهای کلی و مسائل مختلف جامعه، شناسایی و خطوط کلی علی الاصول رسم شده است. قوانینی که بعضاً میبایستی دارای کمترین ابهامات باشد و احتیاجی به تفسیر و حضور قیم در آن نباشد. در نظام دیکتاتوری آخوندی قانون اساسی به خواست خمینی دجال به گونهای تدوین شد، سراسر ابهام در تمام زمینهها بهطوریکه حضور شخص منفورش بهعنوان ولیفقیه و قیم مردم همواره ضروری بوده و بعدها نیز با تعیین و تأسیس تشکیلات نظارتی: نظارت استصوابی، شورای نگهبان و شورای تشخیص مصلحت اندک روزنههای باقیمانده مسدود گردید. بهعنوان مثال تاکنون کسی نتوانسته از این قانون اساسی من در آوردی بفهمد که بالاخره زنها میتوانند بهعنوان رئیسجمهور انتخاب شوند یا نه؟ بهدلیل اینکه یکی از شروط ریاستجمهوری 'رجل سیاسی بودن' است. عدهای، که میخواهند رژیم را بزک کنند این عبارت را به اهل سیاست بودن تعبیر میکنند، مانند اعظم طالقانی که در هر دورهای ثبت نام میکند و رد صلاحیت شده خود را مضحکه عام و خاص مینماید. عدهیی دیگر بر این اعتقادند که با آوردن کلمه رجل، زن نمیتواند رئیسجمهور شود و یا اینکه در این سالیان به کرات دیده شده که لایحهیی و قانونی را در مجلس ارتجاع، توسط کسانی که از فیلترهای مختلف گذشتهاند و سرسپردگی و گماشتگیشان بهصورت التزام عملی اثبات گردیده، تصویب میکنند ولی در مراحل بعدی به تشخیص ولیفقیه ارتجاع رد میشود. در چنین شرایطی انتخاب فرمایشی ریاستجمهوری برگزار میشود. در انتخاباتی که پاسدار احمدینژاد سوگلی ولیفقیه به همراه خیل عظیمی از گله ثبت نام کنندگان رد صلاحیت شدهاند و تنها ٦ نفر صلاحیتشان تأیید شده است.
اما در فعالیتهای انتخاباتی کاندیداها به گونهای سخن میگویند که گویا خارج از نظام و جزو اپوزیسیون آن میباشند. شعارهای فریبندهای مانند ایجاد اشتغال، بهبود روابط با دنیا، مبارزه با فساد، شکوفایی اقتصادی، از بین بردن جو پلیسی و اختناق و هزار وعده و وعید دیگر که پر واضح است بفرض اینکه افعی کبوتر بزاید در ید اختیارات و قدرت آنها نیست و صرفاً برای بهدست آوردن رأی بیشتر دست و پا میزنند و شعارهای فریبنده سر میدهند.
در این میان، آخوند روحانی بگونه سخن میگوید که گویا رئیسجمهور این رژیم خونآشام نیست و از خارج نظام آمده و خود را جزو منتقدان نظام میداند! او به مردم میگوید شما اینها رو نمیشناسید من آنها را میشناسم! آنها روزی در جلسهیی تصمیم گرفتند در خیابانها دیوار بکشند! به معدن چیان مصیبتزده آذرشهر میگوید من مسببین را رسوا میکنم! عجبا! ظاهراً مسئولیتی از این بابت متوجه خودش و کابینه شیادش نمیبیند! وقوع چنین وقایع ناگواری در کشورهای دیگر دنیا قطعاً به استعفای چند وزیر منجر میشد، ولی وقاحت و پررویی در حکومت منحوس آخوندی ظاهراً حد و مرزی ندارد و هر کدام تقصیر را متوجه دیگری میداند. روحانی میگوید که با فضای امنیتی مخالف است، غافل از اینکه خودش سالیان متمادی در رأس شورای سرکوبگر امنیت ملی رژیم بود. از اعدام و شکنجه و زندان سخن میراند. این موج سواریها که صرفاً در مدت ایام انتخابات بر سر زبان این دغلکاران، آنهم صرفاً جهت گمراهی اذهان عمومی جاری میشود، تاثیری بر مردم ستمدیده ایران ندارد. مردمی که سالیان سال زخم این رژیم پلید را خوردند و میدانند همهٴ این ژستها و ادعاهای پوشالی تلاش برای کسب قدرت و غارت و چپاول بیشتر است.
آخوند شیاد در انتها به پیروی از ولیفقیه ارتجاع از مردم میخواهد که هر نفر با ١١ نفر همراه به پای صندق های رأی بیایند. مردم ایران رایی جز سرنگونی تمام و کمال این رژیم ندارند و همانطور که قبلاً نیز اثبات کردهاند به چیزی جز نابودی این رژیم تن نمیدهند. بیچاره خبر ندارد که دور نیست روزی که همه مردم ستمدیده ایران گروه گروه از هر قشری به همت فرزندان قیور خود در ارتش آزادیبخش ملی ایران تار و پود این رژیم را در هم پیچیده و به رهایی و آزادی و حق حاکمیت واقعی خود میرسند. به امید آن روز.
ف-ت از آلمان.
اما در فعالیتهای انتخاباتی کاندیداها به گونهای سخن میگویند که گویا خارج از نظام و جزو اپوزیسیون آن میباشند. شعارهای فریبندهای مانند ایجاد اشتغال، بهبود روابط با دنیا، مبارزه با فساد، شکوفایی اقتصادی، از بین بردن جو پلیسی و اختناق و هزار وعده و وعید دیگر که پر واضح است بفرض اینکه افعی کبوتر بزاید در ید اختیارات و قدرت آنها نیست و صرفاً برای بهدست آوردن رأی بیشتر دست و پا میزنند و شعارهای فریبنده سر میدهند.
در این میان، آخوند روحانی بگونه سخن میگوید که گویا رئیسجمهور این رژیم خونآشام نیست و از خارج نظام آمده و خود را جزو منتقدان نظام میداند! او به مردم میگوید شما اینها رو نمیشناسید من آنها را میشناسم! آنها روزی در جلسهیی تصمیم گرفتند در خیابانها دیوار بکشند! به معدن چیان مصیبتزده آذرشهر میگوید من مسببین را رسوا میکنم! عجبا! ظاهراً مسئولیتی از این بابت متوجه خودش و کابینه شیادش نمیبیند! وقوع چنین وقایع ناگواری در کشورهای دیگر دنیا قطعاً به استعفای چند وزیر منجر میشد، ولی وقاحت و پررویی در حکومت منحوس آخوندی ظاهراً حد و مرزی ندارد و هر کدام تقصیر را متوجه دیگری میداند. روحانی میگوید که با فضای امنیتی مخالف است، غافل از اینکه خودش سالیان متمادی در رأس شورای سرکوبگر امنیت ملی رژیم بود. از اعدام و شکنجه و زندان سخن میراند. این موج سواریها که صرفاً در مدت ایام انتخابات بر سر زبان این دغلکاران، آنهم صرفاً جهت گمراهی اذهان عمومی جاری میشود، تاثیری بر مردم ستمدیده ایران ندارد. مردمی که سالیان سال زخم این رژیم پلید را خوردند و میدانند همهٴ این ژستها و ادعاهای پوشالی تلاش برای کسب قدرت و غارت و چپاول بیشتر است.
آخوند شیاد در انتها به پیروی از ولیفقیه ارتجاع از مردم میخواهد که هر نفر با ١١ نفر همراه به پای صندق های رأی بیایند. مردم ایران رایی جز سرنگونی تمام و کمال این رژیم ندارند و همانطور که قبلاً نیز اثبات کردهاند به چیزی جز نابودی این رژیم تن نمیدهند. بیچاره خبر ندارد که دور نیست روزی که همه مردم ستمدیده ایران گروه گروه از هر قشری به همت فرزندان قیور خود در ارتش آزادیبخش ملی ایران تار و پود این رژیم را در هم پیچیده و به رهایی و آزادی و حق حاکمیت واقعی خود میرسند. به امید آن روز.
ف-ت از آلمان.