آخوند علی سعیدی شاهرودی، نماینده خامنهای در سپاه پاسداران:
«نمیدانم چرا برخی از سیاستمداران ما میگویند همه مشروعیت و مقبولیت ما از رأی مردم گرفته شده
مردم حق انتخاب دارند ولی هر انتخابی حق نیست.
مردم مجرای تحقق ولایت الهی هستند ولی حاکم از سوی خدا است و در حاکمیت نیاز به حضور مردم است».
***
تعریف و جایگاه مردم در نظام آخوندی
براستی مردم در حکومت برآمده از ولایت فقیه چه حقی دارند؟
این سوالی است که بارها آخوندهای حکومتی با تعابیر مختلف به آن پاسخ دادهاند. تمام حرفها و اظهارات آنها را بچلانیم یک قطره بیشتر از آن نمیچکد.
نقش مردم در این حکومت یعنی هیچ. هیچ بهمعنای واقعی کلمه یعنی هیچ؛ درست مانند آن «هیچ» ی که خمینی در هواپیما، در راه پاریس ـ تهران به خبرنگار گفت.
… اما از آنجایی که خمینی و به تبع او خامنهای و تمام آخوندهای مقلد آنها بهغایت نان به نرخ روز خور، موقعیتسنج و پراگماتیست هستند؛ از آنجایی که خمیرهٴ سلطه آنها با دجالیت و دودوزه بازی سرشته شده است؛ از آنجایی که یک روده راست در شکم ندارند؛ از آنجایی که دین خدا برای آنها فقط و فقط یک ابزار جهت تداوم سلطنتاشان بهشمار میآید؛ از آنجا که به اندازه یک سر سوزن به خدا و قیامت معتقد نیستند؛ از آنجا که از خشم تودههای به جان آمده حسابی هراس دارند؛ ... حرفهایشان را در لفافه میپیچند و با کلمات بازی میکنند.
البته شواهد نشان داده است که خمینی و آخوندهای مقلد او حتی به اسلام مورد ادعای خود و احکام آن نیز پایبند نیستند. هر جا که مصلحت و منافعشان ایجاب کند آن را نیز بهسادگی آب خوردن زیر پا میگذارند. حافظة تاریخی ملت ما هنوز به یاد دارد که چطور خمینی در نامهیی سرگشاده به خامنهای گوش او را کشید و سلطنت مادامالعمر مورد نظر خود را تا آنجا مطلق کرد که گفت مجاز است از نماز و روزهٴ مردم نیز جلوگیری کند و زیر قرارداد خود با مردم را هم یکجانبه بزند:
«حکومت، که شعبهای از ولایت مطلقه رسولالله - صلی الله علیه و آله و سلم - است، یکی از احکام اولیه اسلام است؛ و مقدم بر تمام احکام فرعیه، حتی نماز وروزه و حج است. حاکم میتواند مسجد یا منزلی را که در مسیر خیابان است خراب کند و پول منزل را به صاحبش رد کند. حاکم میتواند مساجد را در موقع لزوم تعطیل کند؛ ومسجدی که ضرار باشد، در صورتی که رفع بدون تخریب نشود، خراب کند. حکومت میتواند قراردادهای شرعی را که خود با مردم بسته است، در موقعی که آن قراردادمخالف مصالح کشور و اسلام باشد، یکجانبه لغو کند. و میتواند هر امری را، چه عبادی و یا غیرعبادی است که جریان آن مخالف مصالح اسلام است، از آن مادامی که چنین است جلوگیری کند. حکومت میتواند از حج، که از فرایض مهم الهی است، در مواقعی که مخالف صلاح کشور اسلامی دانست موقتاً جلوگیری کند» (۱)
ملاحظه میکنید. حتی معاویه هم که مؤسس این نوع حکومت ولایی و سوءاستفاده از اسلام برای سلطنت و حکومت است در دجالیت و درنوردیدن مرزهای سرخ به گرد پای خمینی و شاگردش خامنهای نمیرسد.
«رضایت ولیفقیه» و «آقا خوشش بیاید!»
اصل حرف را یک بار مصباح یزدی رک و پوست کنده و بیهیچ حاشیهروی و تعارف بر زبان راند؛ و همین رویه تا بهحال در این «نظام الهی!» اجرا شده است:
«در حکومت اسلامی رأی مردم هیچ اعتبار شرعی و قانونی ندارد نه در اصل انتخاب نوع نظام سیاسی کشورشان و نه در اعتبار قانون اساسی و نه در انتخاب ریاستجمهوری و انتخاب خبرگان و رهبری
ملاک اعتبار قانونی تنها یک چیز است و آن 'رضایت ولایت فقیه' است.
اگر در جمهوری اسلامی تاکنون سخن از انتخابات بوده است، صرفاً به این دلیل است که ولیفقیه مصلحت دیده است فعلاً انتخابات باشد و نظر مردم هم گرفته شود.
ولیفقیه حق دارد هر زمان که اراده کند و مصلحت بداند نوع دیگری از حکومت را که در آن چهبسا اصلاً به رأی مردم مراجعه نشود، انتخاب کند.
مشروعیت حکومت نه تنها تابع رأی و رضایت ملت نیست، بلکه رأی ملت هیچ تاثیر و دخالتی در اعتبار آن ندارد. (۲)
همه چیز در این «فعلا» و «صرفا» های مصلحتآمیز خلاصه شده است. «رضایت ولیفقیه» همان ترمی است که بتازگی مهرههای وابسته به علی خامنهای در توییتهایشان آن را «آقا خوشش بیاید» مینامند.
«حکم از آن خداست» یعنی...
آری، تنها معیار مشروعیت از این نظرگاه ضدمردمی و وابسته به رسوبات جاهلی تاریخ، رضایت یک عمامه بهسر حاکم بر مقدرات ملت و یک «شاه سلطان» ی است که معلوم نیست از کجا و به دست چه کسی انتخاب شده است؟ البته آخوندهای حکومتی وقتی میخواهند دلیلی برای مشروعیت قدرت او بتراشند. میگویند حکم از آن خداست. تا از آن نتیجه بگیرند ولیفقیه نماینده خدا روی زمین است. این حرف ترجمان تاریخی حرف خوارج در برابر حضرت علی است که میگفتند: «إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّهِ » تا خواست خودشان را پیش ببرند. در مقابل معاویه که میگفت: «المال لله» تا مقدرات تودهها و ثروتهای ملی را ملک طلق ولیفقیه وقت (معاویه) تلقی کند، ابوذر غفاری، این صحابة انقلابی پیامبر میگفت: «المال للناس» تا حکومت در پردة دین را از چپاول حقوق ملت برحذر دارد.
جدیدترین اظهارات در مورد مردم و حق مردم در این حکومت
بعد از فروکشکردن جنجالهای انتخابات فرمایشی و مردم مردم کردنهای بیمحتوا و تبلیغاتی باندهای رژیم، جدیدترین اظهارات در مورد «حق مردم» مربوط است به آخوند علی سعیدی شاهرودی، نماینده تام الاختیار خامنهای در سپاه پاسداران. او مدعی است که بشریت تا قبل از روی کارآمدن حکومت ولایت فقیه دچار اشتباه بوده است:
«بشریت در طول چند هزار سال دچار اشتباه شد اما امروز حکومتی بر مبنای ولایت فقیه شکل گرفته است...
چرا برخی از سیاستمداران ما میگویند همه مشروعیت و مقبولیت ما از رأی مردم گرفته شده است، زیرا حق حاکمیت از سمت خدا و قدرت حاکمیت از سوی مردم است... مردم حق انتخاب دارند ولی هر انتخابی حق نیست».
این آخوند حکومتی تنها نقشی که برای مردم قائل است، اینکه «مجری تحقق ولایت فقیه» باشند یعنی تا آنجا برای باقی ماندن ولیفقیه در قدرت از هستی خود ساقط شوند که مجبور به تکدیگری و گورخوابی گردند، زیرا اشتهای مردمخواری ولایت فقیه بیانتهاست:
«… مردم مجرای تحقق ولایت الهی هستند ولی حاکم از سوی خدا است و در حاکمیت نیاز به حضور مردم است، … باید مردم خاورمیانه متحول شوند تا زمینه حاکمیت الهی فراهم شود که مردم ایران با محوریت ولیفقیه و حرکت در زمینه درست باید این زمینه را فراهم کنند»
***
این است ماهیت یک استبداد دینی برآمده از عقبماندهترین رسوبات جاهلی؛ ماهیتی لو رفته که طشت رسوایی آن مدتهاست که از بام ایران و جهان به زمین افتاده است
پانوشت: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قسمتی از نامه خمینی به خامنهای ۱۶دی ۱۳۶۶
آخوند مصباح یزدی. هفتهنامه پرتو/۸۴.۱۰.۷
بیشتر بخوانید
متن کامل نامه خمینی به علی خامنهای و غلط کردم خامنهای:
بسمه تعالی
جناب حجت الاسلام آقای خامنهای، رئیس محترم جمهوری اسلامی - دامت افاضاته پس از اهدای سلام و تحیت، من میل نداشتم که در این موقع حساس به مناقشات پرداخته شود. و عقیده دارم که در این مواقع سکوت بهترین طریقه است. و البته نباید ماها گمان کنیم که هر چه میگوییم و میکنیم کسی را حق اشکال نیست. اشکال، بلکه تخطئه، یک هدیه الهی است برای رشد انسانها. لکن صحیح ندانستم که جواب مرقوم شریف وتقاضایی که در آن شده بود را به سکوت برگزار کنم. لهذا، آنچه را که در نظر دارم بهطور فشرده عرض میکنم.
از بیانات جنابعالی در نماز جمعه اینطور ظاهر میشود که شما حکومت را که بهمعنای ولایت مطلقهای که از جانب خدا به نبی اکرم - صلی الله علیه و آله و سلم - واگذار شده واهم احکام الهی است و بر جمیع احکام شرعیه الهیه تقدم دارد، صحیح نمیدانید. و تعبیربه آن که اینجانب گفتهام حکومت در چهارچوب احکام الهی دارای اختیار است بهکلی برخلاف گفتههای اینجانب بود. اگر اختیارات حکومت در چهارچوب احکام فرعیه الهیه است، باید عرض حکومت الهیه و ولایت مطلقه مفوضه به نبی اسلام - صلی الله علیه و آله و سلم - یک پدیده بیمعنا و محتوا باشد و اشاره میکنم به پیامدهای آن، که هیچ کس نمیتواند ملتزم به آنها باشد: مثلاً خیابان کشیها که مستلزم تصرف در منزلی است یا حریم آن است در چهارچوب احکام فرعیه نیست. نظام وظیفه، و اعزام الزامی به جبههها، و جلوگیری از ورود و خروج ارز، و جلوگیری از ورود یا خروج هر نحو کالا، و منع احتکار در غیردو - سه مورد، و گمرکات و مالیات، و جلوگیری از گرانفروشی، قیمت گذاری، و جلوگیری از پخش مواد مخدره، و منع اعتیاد به هر نحو غیر از مشروبات الکلی، حمل اسلحه به هر نوع که باشد، و صدها امثال آن، که از اختیارات دولت است، بنا بر تفسیر شما خارج است؛ و صدها امثال اینها.
باید عرض کنم حکومت، که شعبهای از ولایت مطلقه رسولالله - صلی الله علیه و آله و سلم - است، یکی از احکام اولیه اسلام است؛ و مقدم بر تمام احکام فرعیه، حتی نماز وروزه و حج است. حاکم میتواند مسجد یا منزلی را که در مسیر خیابان است خراب کند و پول منزل را به صاحبش رد کند. حاکم میتواند مساجد را در موقع لزوم تعطیل کند؛ ومسجدی که ضرار باشد، در صورتی که رفع بدون تخریب نشود، خراب کند. حکومت میتواند قراردادهای شرعی را که خود با مردم بسته است، در موقعی که آن قراردادمخالف مصالح کشور و اسلام باشد، یکجانبه لغو کند. و میتواند هر امری را، چه عبادی و یا غیرعبادی است که جریان آن مخالف مصالح اسلام است، از آن مادامی که چنین است جلوگیری کند. حکومت میتواند از حج، که از فرایض مهم الهی است، در مواقعی که مخالف صلاح کشور اسلامی دانست موقتاً جلوگیری کند.
آنچه گفته شده است تاکنون، و یا گفته میشود، ناشی از عدم شناخت ولایت مطلقه الهی است. آنچه گفته شده است که شایع است، مزارعه و مضاربه و امثال آنها را با آن اختیارات از بین خواهد رفت، صریحاً عرض میکنم که فرضا چنین باشد، این ازاختیارات حکومت است. و بالاتر از آن هم مسائلی است، که مزاحمت نمیکنم.
ان شاءالله تعالی خداوند امثال جنابعالی را، که جز خدمت به اسلام نظری ندارید، درپناه خود حفظ فرماید.
۱۶دی ۱۳۶۶ -روح الله الموسوی الخمینی
خامنهای در جواب به خمینی اینطور نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
محضر مبارک رهبر معظم انقلاب حضرت امام خمینی - مدظله العالی پس از عرض سلام و ارادت، مرقوم مبارک در پاسخ به معروضه اینجانب را استماع و زیارت کردم و از ارشادات آن حضرت که مانند همیشه ترسیم کننده خط روشن اسلام است متشکرم. نکتهیی که بیان آن را لازم میدانم آن است که بر مبنای فقهی حضرتعالی که اینجانب سالها پیش آن را از حضرتعالی آموخته و پذیرفته و بر اساس آن مشی کردهام، موارد و احکام مرقوم در نامه حضرتعالی جزو مسلمات است و بنده همه آنها را قبول دارم. مقصود از حدود شرعیه در خطبههای نماز جمعه چیزی است که در صورت لزوم مشروحا بیان خواهد شد. امید است سالهای متمادی این ملت عزیز و فداکار و مسئولان آن و همه امت بزرگ اسلام از فکر بیدار و روشن و رهبری بیبدیل جنابعالی بهرهمند گردند و خداوندعمر شریف شما را تا حضور ولی عصر - ارواحنا فداه - مستدام بدارد.
۲۱/۱۰/۶۶ - سید علی خامنهای.
«نمیدانم چرا برخی از سیاستمداران ما میگویند همه مشروعیت و مقبولیت ما از رأی مردم گرفته شده
مردم حق انتخاب دارند ولی هر انتخابی حق نیست.
مردم مجرای تحقق ولایت الهی هستند ولی حاکم از سوی خدا است و در حاکمیت نیاز به حضور مردم است».
***
تعریف و جایگاه مردم در نظام آخوندی
براستی مردم در حکومت برآمده از ولایت فقیه چه حقی دارند؟
این سوالی است که بارها آخوندهای حکومتی با تعابیر مختلف به آن پاسخ دادهاند. تمام حرفها و اظهارات آنها را بچلانیم یک قطره بیشتر از آن نمیچکد.
نقش مردم در این حکومت یعنی هیچ. هیچ بهمعنای واقعی کلمه یعنی هیچ؛ درست مانند آن «هیچ» ی که خمینی در هواپیما، در راه پاریس ـ تهران به خبرنگار گفت.
… اما از آنجایی که خمینی و به تبع او خامنهای و تمام آخوندهای مقلد آنها بهغایت نان به نرخ روز خور، موقعیتسنج و پراگماتیست هستند؛ از آنجایی که خمیرهٴ سلطه آنها با دجالیت و دودوزه بازی سرشته شده است؛ از آنجایی که یک روده راست در شکم ندارند؛ از آنجایی که دین خدا برای آنها فقط و فقط یک ابزار جهت تداوم سلطنتاشان بهشمار میآید؛ از آنجا که به اندازه یک سر سوزن به خدا و قیامت معتقد نیستند؛ از آنجا که از خشم تودههای به جان آمده حسابی هراس دارند؛ ... حرفهایشان را در لفافه میپیچند و با کلمات بازی میکنند.
البته شواهد نشان داده است که خمینی و آخوندهای مقلد او حتی به اسلام مورد ادعای خود و احکام آن نیز پایبند نیستند. هر جا که مصلحت و منافعشان ایجاب کند آن را نیز بهسادگی آب خوردن زیر پا میگذارند. حافظة تاریخی ملت ما هنوز به یاد دارد که چطور خمینی در نامهیی سرگشاده به خامنهای گوش او را کشید و سلطنت مادامالعمر مورد نظر خود را تا آنجا مطلق کرد که گفت مجاز است از نماز و روزهٴ مردم نیز جلوگیری کند و زیر قرارداد خود با مردم را هم یکجانبه بزند:
«حکومت، که شعبهای از ولایت مطلقه رسولالله - صلی الله علیه و آله و سلم - است، یکی از احکام اولیه اسلام است؛ و مقدم بر تمام احکام فرعیه، حتی نماز وروزه و حج است. حاکم میتواند مسجد یا منزلی را که در مسیر خیابان است خراب کند و پول منزل را به صاحبش رد کند. حاکم میتواند مساجد را در موقع لزوم تعطیل کند؛ ومسجدی که ضرار باشد، در صورتی که رفع بدون تخریب نشود، خراب کند. حکومت میتواند قراردادهای شرعی را که خود با مردم بسته است، در موقعی که آن قراردادمخالف مصالح کشور و اسلام باشد، یکجانبه لغو کند. و میتواند هر امری را، چه عبادی و یا غیرعبادی است که جریان آن مخالف مصالح اسلام است، از آن مادامی که چنین است جلوگیری کند. حکومت میتواند از حج، که از فرایض مهم الهی است، در مواقعی که مخالف صلاح کشور اسلامی دانست موقتاً جلوگیری کند» (۱)
ملاحظه میکنید. حتی معاویه هم که مؤسس این نوع حکومت ولایی و سوءاستفاده از اسلام برای سلطنت و حکومت است در دجالیت و درنوردیدن مرزهای سرخ به گرد پای خمینی و شاگردش خامنهای نمیرسد.
«رضایت ولیفقیه» و «آقا خوشش بیاید!»
اصل حرف را یک بار مصباح یزدی رک و پوست کنده و بیهیچ حاشیهروی و تعارف بر زبان راند؛ و همین رویه تا بهحال در این «نظام الهی!» اجرا شده است:
«در حکومت اسلامی رأی مردم هیچ اعتبار شرعی و قانونی ندارد نه در اصل انتخاب نوع نظام سیاسی کشورشان و نه در اعتبار قانون اساسی و نه در انتخاب ریاستجمهوری و انتخاب خبرگان و رهبری
ملاک اعتبار قانونی تنها یک چیز است و آن 'رضایت ولایت فقیه' است.
اگر در جمهوری اسلامی تاکنون سخن از انتخابات بوده است، صرفاً به این دلیل است که ولیفقیه مصلحت دیده است فعلاً انتخابات باشد و نظر مردم هم گرفته شود.
ولیفقیه حق دارد هر زمان که اراده کند و مصلحت بداند نوع دیگری از حکومت را که در آن چهبسا اصلاً به رأی مردم مراجعه نشود، انتخاب کند.
مشروعیت حکومت نه تنها تابع رأی و رضایت ملت نیست، بلکه رأی ملت هیچ تاثیر و دخالتی در اعتبار آن ندارد. (۲)
همه چیز در این «فعلا» و «صرفا» های مصلحتآمیز خلاصه شده است. «رضایت ولیفقیه» همان ترمی است که بتازگی مهرههای وابسته به علی خامنهای در توییتهایشان آن را «آقا خوشش بیاید» مینامند.
«حکم از آن خداست» یعنی...
آری، تنها معیار مشروعیت از این نظرگاه ضدمردمی و وابسته به رسوبات جاهلی تاریخ، رضایت یک عمامه بهسر حاکم بر مقدرات ملت و یک «شاه سلطان» ی است که معلوم نیست از کجا و به دست چه کسی انتخاب شده است؟ البته آخوندهای حکومتی وقتی میخواهند دلیلی برای مشروعیت قدرت او بتراشند. میگویند حکم از آن خداست. تا از آن نتیجه بگیرند ولیفقیه نماینده خدا روی زمین است. این حرف ترجمان تاریخی حرف خوارج در برابر حضرت علی است که میگفتند: «إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّهِ » تا خواست خودشان را پیش ببرند. در مقابل معاویه که میگفت: «المال لله» تا مقدرات تودهها و ثروتهای ملی را ملک طلق ولیفقیه وقت (معاویه) تلقی کند، ابوذر غفاری، این صحابة انقلابی پیامبر میگفت: «المال للناس» تا حکومت در پردة دین را از چپاول حقوق ملت برحذر دارد.
جدیدترین اظهارات در مورد مردم و حق مردم در این حکومت
بعد از فروکشکردن جنجالهای انتخابات فرمایشی و مردم مردم کردنهای بیمحتوا و تبلیغاتی باندهای رژیم، جدیدترین اظهارات در مورد «حق مردم» مربوط است به آخوند علی سعیدی شاهرودی، نماینده تام الاختیار خامنهای در سپاه پاسداران. او مدعی است که بشریت تا قبل از روی کارآمدن حکومت ولایت فقیه دچار اشتباه بوده است:
«بشریت در طول چند هزار سال دچار اشتباه شد اما امروز حکومتی بر مبنای ولایت فقیه شکل گرفته است...
چرا برخی از سیاستمداران ما میگویند همه مشروعیت و مقبولیت ما از رأی مردم گرفته شده است، زیرا حق حاکمیت از سمت خدا و قدرت حاکمیت از سوی مردم است... مردم حق انتخاب دارند ولی هر انتخابی حق نیست».
این آخوند حکومتی تنها نقشی که برای مردم قائل است، اینکه «مجری تحقق ولایت فقیه» باشند یعنی تا آنجا برای باقی ماندن ولیفقیه در قدرت از هستی خود ساقط شوند که مجبور به تکدیگری و گورخوابی گردند، زیرا اشتهای مردمخواری ولایت فقیه بیانتهاست:
«… مردم مجرای تحقق ولایت الهی هستند ولی حاکم از سوی خدا است و در حاکمیت نیاز به حضور مردم است، … باید مردم خاورمیانه متحول شوند تا زمینه حاکمیت الهی فراهم شود که مردم ایران با محوریت ولیفقیه و حرکت در زمینه درست باید این زمینه را فراهم کنند»
***
این است ماهیت یک استبداد دینی برآمده از عقبماندهترین رسوبات جاهلی؛ ماهیتی لو رفته که طشت رسوایی آن مدتهاست که از بام ایران و جهان به زمین افتاده است
پانوشت: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قسمتی از نامه خمینی به خامنهای ۱۶دی ۱۳۶۶
آخوند مصباح یزدی. هفتهنامه پرتو/۸۴.۱۰.۷
بیشتر بخوانید
متن کامل نامه خمینی به علی خامنهای و غلط کردم خامنهای:
بسمه تعالی
جناب حجت الاسلام آقای خامنهای، رئیس محترم جمهوری اسلامی - دامت افاضاته پس از اهدای سلام و تحیت، من میل نداشتم که در این موقع حساس به مناقشات پرداخته شود. و عقیده دارم که در این مواقع سکوت بهترین طریقه است. و البته نباید ماها گمان کنیم که هر چه میگوییم و میکنیم کسی را حق اشکال نیست. اشکال، بلکه تخطئه، یک هدیه الهی است برای رشد انسانها. لکن صحیح ندانستم که جواب مرقوم شریف وتقاضایی که در آن شده بود را به سکوت برگزار کنم. لهذا، آنچه را که در نظر دارم بهطور فشرده عرض میکنم.
از بیانات جنابعالی در نماز جمعه اینطور ظاهر میشود که شما حکومت را که بهمعنای ولایت مطلقهای که از جانب خدا به نبی اکرم - صلی الله علیه و آله و سلم - واگذار شده واهم احکام الهی است و بر جمیع احکام شرعیه الهیه تقدم دارد، صحیح نمیدانید. و تعبیربه آن که اینجانب گفتهام حکومت در چهارچوب احکام الهی دارای اختیار است بهکلی برخلاف گفتههای اینجانب بود. اگر اختیارات حکومت در چهارچوب احکام فرعیه الهیه است، باید عرض حکومت الهیه و ولایت مطلقه مفوضه به نبی اسلام - صلی الله علیه و آله و سلم - یک پدیده بیمعنا و محتوا باشد و اشاره میکنم به پیامدهای آن، که هیچ کس نمیتواند ملتزم به آنها باشد: مثلاً خیابان کشیها که مستلزم تصرف در منزلی است یا حریم آن است در چهارچوب احکام فرعیه نیست. نظام وظیفه، و اعزام الزامی به جبههها، و جلوگیری از ورود و خروج ارز، و جلوگیری از ورود یا خروج هر نحو کالا، و منع احتکار در غیردو - سه مورد، و گمرکات و مالیات، و جلوگیری از گرانفروشی، قیمت گذاری، و جلوگیری از پخش مواد مخدره، و منع اعتیاد به هر نحو غیر از مشروبات الکلی، حمل اسلحه به هر نوع که باشد، و صدها امثال آن، که از اختیارات دولت است، بنا بر تفسیر شما خارج است؛ و صدها امثال اینها.
باید عرض کنم حکومت، که شعبهای از ولایت مطلقه رسولالله - صلی الله علیه و آله و سلم - است، یکی از احکام اولیه اسلام است؛ و مقدم بر تمام احکام فرعیه، حتی نماز وروزه و حج است. حاکم میتواند مسجد یا منزلی را که در مسیر خیابان است خراب کند و پول منزل را به صاحبش رد کند. حاکم میتواند مساجد را در موقع لزوم تعطیل کند؛ ومسجدی که ضرار باشد، در صورتی که رفع بدون تخریب نشود، خراب کند. حکومت میتواند قراردادهای شرعی را که خود با مردم بسته است، در موقعی که آن قراردادمخالف مصالح کشور و اسلام باشد، یکجانبه لغو کند. و میتواند هر امری را، چه عبادی و یا غیرعبادی است که جریان آن مخالف مصالح اسلام است، از آن مادامی که چنین است جلوگیری کند. حکومت میتواند از حج، که از فرایض مهم الهی است، در مواقعی که مخالف صلاح کشور اسلامی دانست موقتاً جلوگیری کند.
آنچه گفته شده است تاکنون، و یا گفته میشود، ناشی از عدم شناخت ولایت مطلقه الهی است. آنچه گفته شده است که شایع است، مزارعه و مضاربه و امثال آنها را با آن اختیارات از بین خواهد رفت، صریحاً عرض میکنم که فرضا چنین باشد، این ازاختیارات حکومت است. و بالاتر از آن هم مسائلی است، که مزاحمت نمیکنم.
ان شاءالله تعالی خداوند امثال جنابعالی را، که جز خدمت به اسلام نظری ندارید، درپناه خود حفظ فرماید.
۱۶دی ۱۳۶۶ -روح الله الموسوی الخمینی
خامنهای در جواب به خمینی اینطور نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
محضر مبارک رهبر معظم انقلاب حضرت امام خمینی - مدظله العالی پس از عرض سلام و ارادت، مرقوم مبارک در پاسخ به معروضه اینجانب را استماع و زیارت کردم و از ارشادات آن حضرت که مانند همیشه ترسیم کننده خط روشن اسلام است متشکرم. نکتهیی که بیان آن را لازم میدانم آن است که بر مبنای فقهی حضرتعالی که اینجانب سالها پیش آن را از حضرتعالی آموخته و پذیرفته و بر اساس آن مشی کردهام، موارد و احکام مرقوم در نامه حضرتعالی جزو مسلمات است و بنده همه آنها را قبول دارم. مقصود از حدود شرعیه در خطبههای نماز جمعه چیزی است که در صورت لزوم مشروحا بیان خواهد شد. امید است سالهای متمادی این ملت عزیز و فداکار و مسئولان آن و همه امت بزرگ اسلام از فکر بیدار و روشن و رهبری بیبدیل جنابعالی بهرهمند گردند و خداوندعمر شریف شما را تا حضور ولی عصر - ارواحنا فداه - مستدام بدارد.
۲۱/۱۰/۶۶ - سید علی خامنهای.