روزنامههای حکومتی هر دو باند اغلب عنوانهای خود را به دود و دمها یا استغاثههای آخوند روحانی اختصاص دادهاند. روزنامههای باند ولیفقیه ارتجاع به نحو مضحکی ادعاهای روحانی را تیتر کردهاند و در کنارش به مواضع باند روحانی حمله کردهاند:
کیهان: در هفتاد و دومین مجمع عمومی سازمان ملل، روحانی: پیشرفت ایران با از بین رفتن برجام متوقف نمیشود
کیهان: بازی مشترک اروپا و آمریکا برای دائمی کردن برجام
توافق برجام به این معنا - برخلاف برخی خوشگمانیها- پایان ماجرا نیست بلکه شروع آن یا دستکم، مرحلهای جدید از ماجرای بزرگتر تقابل جبهه استکبار با حاکمیت ماست؛ یا به عبارتی نوک کوه یخ. برنامه اصلی این است که ایران را به مسیری هدایت کند که آن سرش برجامی دیگر است. برجامی که هدف از آن تعمیم «اقدامات نقد در مقابل وعدههای نسیه» در دیگر مولفههای قدرت ایران است.
اظهاراتی همچون «حتی در صورت خروج آمریکا از برجام، به تعهدات خود در برجام پایبند میمانیم»، «اروپاییها به ما گفتهاند حتی اگر آمریکا از برجام خارج شود، به برجام ادامه خواهند داد»، «کشورهای مخالف برجام اگر اخلاق بدشان را کنار بگذارند میتوانند کنار سفره برجام باشند» و... با عرض تأسف بازی در زمین دشمن است.
کیهان: مدیرمسئول کیهان در اجتماع مردم اراک: برجام اگر برای آمریکا ایدهآل نیست چرا میخواهد آن را مادامالعمر کند؟!
آمریکا بهشدت در تلاش است تا مقابله با اقتدار کشورمان را از راههای میانبر و در یک کلمه با دستهای خودمان دنبال کند که اصلیترین نمونه آن تحمیل برجام است و تحمیل نمونههای دیگری از جمله FATF و سند ۲۰۳۰نیز در همین زیرمجموعه قابل ارزیابی است.
برخی از مسئولان محترم میگویند برجام الگوی خوبی برای تعامل با غرب است که باید گفت بله، برجام الگوی خوبی است اما برای آمریکا و متحدانش.
تنها ترجمه و مابهازای قابلقبول برجام لغو تحریمهاست و اگر لغو تحریمها نتیجه آن نباشد، هیچ دستاورد دیگری نداشته است. اما میبینیم که تحریمها نه فقط لغو نشدهاند، بلکه هر از چند ماه تحریمهای دیگری نیز بر آن افزودهاند که تحریمهای سنگین موسوم به «مادر تحریمها» که قرار است از ۱۵اکتبر یعنی ۲۳مهرماه اجرایی شود، از جمله آنهاست.
در روزنامه باند حسن روحانی و شرکایش نیز بهرغم اینکه صفحات زیادی را در مدح سخنرانی وی سیاه کردهاند نتوانستهاند ابراز یاس خود و بنبست روحانی را کتمان کنند:
اعتماد: اروپا و ضرورت گذار از حمایت معنوی به حمایت عملی
پارلمان اتحادیه اروپا میتواند با صدور یک قطعنامه - ولو غیرالزامآور - حمایت خود را از برجام و تداوم آن حتی در غیاب آمریکا اعلام کند و از اینرو یک پیام سیاسی محکم به سردمداران واشینگتن ارسال کند... دستکم در کشورهایی مانند فرانسه که اکثریت قاطع پارلمان ملی در کنترل رئیسجمهور است یا در کشورهایی که نخستوزیران آنها به طبیعتاً برآمده از اکثریت پارلمانی است، بیعملی و بیتفاوتی قوای مقننه در برابر سرنوشت برجام توجیه چندانی ندارد.
آرمان: اگر روحانی وارد پاسخ گفتن متقابل در برابر آن نقدها میشد، استمرار آنها موجب ایجاد فضایی کنترلناشدنی میگشت؛ بنابراین او بسیار زیرکانه بهجای اینکه پاسخ آن اتهامات را بدهد، ... تأکید بر حقوق شهروندی را مدنظر قرار داد.
روزنامههای باند روحانی پیشاپیش حملات باندی روزنامههای باند رقیب برایش پیشبینی کردهاند:
جهان صنعت: سرمقاله: رفتاری در حد و اندازه ایران
این سخنرانی احتمالاً برای کسانی که منتظر سخنان آتشین و خلق تصاویری رقتبار از اقدامات آمریکا و اسراییل بودند قانعکننده نیست و از این جهت احتمالاً امروز بسیاری از محافظهکاران تندرو و دلواپسان، زبان به سرزنش و انتقاد از روحانی خواهند گشود.
ایران: تصور میکردند که توهینها و دشنامهای رئیسجمهوری آمریکا را با توهینهایی تندتر، دشنامهای گزندهتر و حملاتی سخیفتر پاسخ خواهد داد. این انتظار یا شاید توقع، شامل طیفی از تندروها و مخالفان و منتقدان آقای روحانی در داخل کشور خودمان هم میشد که در واکنش به سخنان دیروز ترامپ، آقای روحانی را زیر فشار گذاشته بودند که باید در سخنرانیتان حکماً پاسخ جسارتها و توهینهای ترامپ را با ناسزاهای تندتر و سنگینتر بدهید.
روزنامههای باند ولیفقیه ارتجاع در عین حملات باندی به روحانی در خصوص برجام تصویر روشنی از بنبست کل نظام را ارائه دادهاند:
وطن امروز: این راه که میروی...
با اینکه دونالد ترامپ موضع خود را درباره ایران و برجام شفاف کرده، موضع آقای روحانی چندان شفاف نیست.
آمریکاییها وقتی از اصلاح برجام سخن میگویند طبعاً نظر به بدتر کردن آن دارند و گزینههای این موضوع هم از همین حالا علنی شده و روشن است اما متقابلاً ، آنچه آقای روحانی گفته این است که اگر آمریکا از برجام خارج شود «ایران گزینههای خودش را خواهد داشت». نه آقای روحانی و نه تیم او هرگز علناً نگفتهاند این گزینهها دقیقاً چیست... «نیکی هیلی» در سخنرانی خود در امریکناینترپرایز این مسأله را شفاف کرده است که آمریکا میخواهد شرایطی ایجاد کند که کنترل رفتار دفاعی و منطقهیی ایران هم جزو شروط پایبندی آن به برجام و در نتیجه تمدید تعلیق تحریمها باشد. از آن مهمتر، ترامپ خواهان آن است که برجام هیچ محدودیتی بر سر راه اعمال تحریمهای بیشتر علیه ایران ایجاد نکند و به نوعی پیوند میان برجام و تحریمها از سوی ایران بهرسمیت شناخته شود.
چنین وضعیتی بیگمان برای ایران قابلتحمل نیست. این بهمعنای آن است که محدودیتهای برجام، همه مولفههای امنیت ملی ایران را در بر بگیرد، خطوط قرمز امنیت ملی ایران در زمینه قدرت دفاعی شکسته شود و ایران در ازای تعلیق نصفه و نیمه تحریمها - که همان هم روزبهروز در حال آب رفتن است - نوعی تسلیم کامل در مقابل آمریکا را بپذیرد.
این پرسش مهمی است که چرا ترامپ با خود تصور کرده میتواند چنین بازی خطرناکی را در مقابل ایران کلید بزند و انتظار نتیجه هم داشته باشد. ۲محاسبه کلیدی درباره ایران در سیستم تصمیمسازی ایالات متحده وجود دارد که چنین تصور خطرناکی را تولید کرده است. نخست اینکه مجموعهیی از پالسهای اشتباه از داخل ایران، دولت آمریکا را به این جمعبندی رسانده است که راهبرد ایران «حفظ برجام به هر قیمت» است و در نتیجه حتی اگر سنگینترین تحریمها اعمال شود، ایران به تعهدات خود در برجام دست نخواهد زد. این خاطرجمعی خطرناک، با صفر کردن هزینه فشار برای آمریکا، عملاً بدل به زیرساختی برای انباشت تحریمها علیه ایران شده است و دوم، آمریکا بر اثر برخی آدرسهای گمراهکننده که باز هم از داخل ایران ارسال شده اینگونه محاسبه میکند: در صورت فشار بیشتر قادر خواهد بود امتیازهای بیشتری در حوزههای غیرهستهیی از ایران بگیرد... هیچکس، نه در آمریکا و نه در اروپا - و من حتی بهجرأت میگویم نه در اسراییل - نمیخواهد برنامه هستهیی ایران به مرحله ماقبل توافق بازگردد. حتی سرسختترین مخالفان برجام، وقتی از خروج از برجام حرف میزنند در واقع مقصودشان این است که تحریمهای تعلیقشده در برجام را دوباره برقرار کنند و ایران نهتنها در توافق باقی بماند بلکه محدودیتهای بیشتری را هم بپذیرد. راهی که آمریکا اکنون میرود هم در واقع به همین نتیجه ختم خواهد شد. سناریوی نرمال این است: آمریکا ۱۷اکتبر پایبندی ایران را تأیید نمیکند و همزمان به کمیسیون مشترک تعبیه شده در برجام شکایت میبرد. در زمانی که کنگره در حال بحث درباره سرنوشت توافق است، قانون کاتسا اجرا میشود، در کمیسیون مشترک هم تا جایی که بحث بر سر افزودن بر محدودیتهای برجامی ایران باشد اروپا عملاً از آمریکا حمایت خواهد کرد؛ بنابراین در نهایت آنچه روی دست ایران میماند این است که ناچار خواهد بود محدودیتهای بیشتری را بپذیرد در حالی که تحریمها هم بازگشته است.
دولت آقای روحانی اکنون نیازمند آن است که راهی برای اجتناب از افتادن قطار برجام روی این ریل پیدا کند و این کاری است که متأسفانه نه تنها انجام نشده بلکه نشانههای نگرانکنندهای هست که میگوید دوباره عدهیی در حال کارسازی برای تکرار فاجعهای بزرگتر از قبل هستند... هر کس نداند، آقای روحانی بهخوبی میداند چیزی به نام برجام بدون آمریکا معنای چندانی ندارد. وقتی آمریکا از توافق خارج شود - والبته هنوز نباید این موضوع را قطعی دانست - کنار نخواهد نشست بلکه شروع به اجرای تحریمهای ثانویه خطرناکی میکند که هر کسی در جهان را که با ایران طرف معامله باشد مجازات خواهد کرد. نه تجربه تاریخی، نه تحلیل سیاسی - راهبردی و نه ارزیابی منافع اقتصادی اروپا به ما نمیگوید که اروپا در این شرایط میان آمریکا و ایران، ایران را انتخاب خواهد کرد همچنانکه در گذشته نیز هرگز چنین نکرده است.
روزنامههای حکومتی روز پنجشنبه ۳۰شهریور در میان هیاهوی مربوط به سفر روحانی به برخی از بحرانهای اقتصاد اجتماعی اذعان کردهاند:
با اینکه دونالد ترامپ موضع خود را درباره ایران و برجام شفاف کرده، موضع آقای روحانی چندان شفاف نیست.
آمریکاییها وقتی از اصلاح برجام سخن میگویند طبعاً نظر به بدتر کردن آن دارند و گزینههای این موضوع هم از همین حالا علنی شده و روشن است اما متقابلاً ، آنچه آقای روحانی گفته این است که اگر آمریکا از برجام خارج شود «ایران گزینههای خودش را خواهد داشت». نه آقای روحانی و نه تیم او هرگز علناً نگفتهاند این گزینهها دقیقاً چیست... «نیکی هیلی» در سخنرانی خود در امریکناینترپرایز این مسأله را شفاف کرده است که آمریکا میخواهد شرایطی ایجاد کند که کنترل رفتار دفاعی و منطقهیی ایران هم جزو شروط پایبندی آن به برجام و در نتیجه تمدید تعلیق تحریمها باشد. از آن مهمتر، ترامپ خواهان آن است که برجام هیچ محدودیتی بر سر راه اعمال تحریمهای بیشتر علیه ایران ایجاد نکند و به نوعی پیوند میان برجام و تحریمها از سوی ایران بهرسمیت شناخته شود.
چنین وضعیتی بیگمان برای ایران قابلتحمل نیست. این بهمعنای آن است که محدودیتهای برجام، همه مولفههای امنیت ملی ایران را در بر بگیرد، خطوط قرمز امنیت ملی ایران در زمینه قدرت دفاعی شکسته شود و ایران در ازای تعلیق نصفه و نیمه تحریمها - که همان هم روزبهروز در حال آب رفتن است - نوعی تسلیم کامل در مقابل آمریکا را بپذیرد.
این پرسش مهمی است که چرا ترامپ با خود تصور کرده میتواند چنین بازی خطرناکی را در مقابل ایران کلید بزند و انتظار نتیجه هم داشته باشد. ۲محاسبه کلیدی درباره ایران در سیستم تصمیمسازی ایالات متحده وجود دارد که چنین تصور خطرناکی را تولید کرده است. نخست اینکه مجموعهیی از پالسهای اشتباه از داخل ایران، دولت آمریکا را به این جمعبندی رسانده است که راهبرد ایران «حفظ برجام به هر قیمت» است و در نتیجه حتی اگر سنگینترین تحریمها اعمال شود، ایران به تعهدات خود در برجام دست نخواهد زد. این خاطرجمعی خطرناک، با صفر کردن هزینه فشار برای آمریکا، عملاً بدل به زیرساختی برای انباشت تحریمها علیه ایران شده است و دوم، آمریکا بر اثر برخی آدرسهای گمراهکننده که باز هم از داخل ایران ارسال شده اینگونه محاسبه میکند: در صورت فشار بیشتر قادر خواهد بود امتیازهای بیشتری در حوزههای غیرهستهیی از ایران بگیرد... هیچکس، نه در آمریکا و نه در اروپا - و من حتی بهجرأت میگویم نه در اسراییل - نمیخواهد برنامه هستهیی ایران به مرحله ماقبل توافق بازگردد. حتی سرسختترین مخالفان برجام، وقتی از خروج از برجام حرف میزنند در واقع مقصودشان این است که تحریمهای تعلیقشده در برجام را دوباره برقرار کنند و ایران نهتنها در توافق باقی بماند بلکه محدودیتهای بیشتری را هم بپذیرد. راهی که آمریکا اکنون میرود هم در واقع به همین نتیجه ختم خواهد شد. سناریوی نرمال این است: آمریکا ۱۷اکتبر پایبندی ایران را تأیید نمیکند و همزمان به کمیسیون مشترک تعبیه شده در برجام شکایت میبرد. در زمانی که کنگره در حال بحث درباره سرنوشت توافق است، قانون کاتسا اجرا میشود، در کمیسیون مشترک هم تا جایی که بحث بر سر افزودن بر محدودیتهای برجامی ایران باشد اروپا عملاً از آمریکا حمایت خواهد کرد؛ بنابراین در نهایت آنچه روی دست ایران میماند این است که ناچار خواهد بود محدودیتهای بیشتری را بپذیرد در حالی که تحریمها هم بازگشته است.
دولت آقای روحانی اکنون نیازمند آن است که راهی برای اجتناب از افتادن قطار برجام روی این ریل پیدا کند و این کاری است که متأسفانه نه تنها انجام نشده بلکه نشانههای نگرانکنندهای هست که میگوید دوباره عدهیی در حال کارسازی برای تکرار فاجعهای بزرگتر از قبل هستند... هر کس نداند، آقای روحانی بهخوبی میداند چیزی به نام برجام بدون آمریکا معنای چندانی ندارد. وقتی آمریکا از توافق خارج شود - والبته هنوز نباید این موضوع را قطعی دانست - کنار نخواهد نشست بلکه شروع به اجرای تحریمهای ثانویه خطرناکی میکند که هر کسی در جهان را که با ایران طرف معامله باشد مجازات خواهد کرد. نه تجربه تاریخی، نه تحلیل سیاسی - راهبردی و نه ارزیابی منافع اقتصادی اروپا به ما نمیگوید که اروپا در این شرایط میان آمریکا و ایران، ایران را انتخاب خواهد کرد همچنانکه در گذشته نیز هرگز چنین نکرده است.
روزنامههای حکومتی روز پنجشنبه ۳۰شهریور در میان هیاهوی مربوط به سفر روحانی به برخی از بحرانهای اقتصاد اجتماعی اذعان کردهاند:
جوان: رانت و انحصار ترمز خودروهای برقی شده است
جوان: رفع خشونت از جامعه در گرو رفع مشکلات اقتصادی است
شهروند: یکی بگوید آب «چشمه علی» کجا رفت
کارون: استخراج نفت از هورالعظیم عامل ایجاد بحران در خوزستان
کارون: منطقهیی در دل کلانشهر اهواز، محرومیت از در و دیوار بالا میرود
کارون: قاضی پرونده کهریزک و احمدینژاد: رحیمی رهبر شبکه کلاهبرداری بود
اعتراف تلویحی به شکست سیاست ایجاد رعب و نفرت عمومی از سیاست سرکوبگرانه اعدام در ملأعام از جمله واقعیتهای اجتماعی است که خود را به روزنامههای حکومتی تحمیل کرده است:
ابتکار: باز یک اعدام در ملأعام و باز هم نگاه انسانهای منتظر. از ساعتهایی پیش از به اجرا درآمدن حکم در محل اعدام حاضر میشوند، شاید باورتان نشود، آنها با خود زیرانداز میآوردند و یک فلاسک چای هم آماده میکنند. آنها حتی کودکان خردسالشان هم آوردهاند. لحظه اعدام فرا میرسد، تلفنهای همراه برای ثبت یک مرگ دیگر روی حالت دوربین قرار میگیرد. صدا و سیما و چند خبرگزاری پیش از اجرای حکم از قاتل میخواهند حرف آخر خود را بزند. همه چیز عجیب است، حتی رفتار خبرنگاران! روزی «دنی دیدرو» نوشت: «به نظر شما چه چیزی عوام را به میدان اعدام میکشاند؟ سنگدلی؟ اشتباه میکنید، مردم سنگدل نیستند و اگر زورشان میرسید این بدبختی را که روی سکوی اعدام احاطهاش کردهاند از چنگال عدالت بیرون میکشیدند. کافی است در خیابان جشن و سروربهپاشود، خواهید دید میدان اعدام خالی میشود.».