این روزها بسیاری از شهرهای میهنمان، صحنهٴ بروز حرکتها و اعتراضهای اجتماعی است؛ اقشار مختلف ستمدیده، از مالباختگان غارت شده، تا کارگران، بازنشستگان، معلمان، خانوادههای کولبران محروم که با تیر شقاوت پاسداران جنایتکار هر روز بهقتل میرسند و حتی روستاییان و کشاورزان... به خیابان میآیند و از ستم و بیدادی که بر آنها رفته، فریاد خشم و اعتراض سر میدهند و حق خود را طلب میکنند. اوج این حرکتهای اعتراضی، تظاهرات یکشنبه شب (23مهر) هزاران تن از غارتشدگان مؤسسات اقتصادی و بنیادهای چپاولگر دستساز رژیم آخوندی در تهران بود که با شعارهای افشاگرانه و کوبندهٴ خود رأس نظام چپاولگر آخوندی را نشانه رفته و رژیم را بهلرزه درآوردند.
برآمد چشمگیر حرکتهای اعتراضی دورهٴ اخیر، تأمل و نتیجهگیری از این جریان را ضروری میسازد. بارزترین ویژگیهای حرکتهای اعتراضی اخیر که آن را از حرکتهای پیشین متمایز میسازد، از این قرار است:
1ـ مالباختگان غارت شده در شهرهای مختلف کشور، از مشهد تا تبریز و از کرمان تا مشهد و رشت و غیره... در تهران به هم میپیوندند و تظاهرات بزرگ هزاران نفره را در تهران شکل میدهند. این پدیدهٴ جدید با پتانسیل رشد بسیاری که دارد، چشمانداز روشنی را در افق حرکتهای مردمی قرار میدهد، چرا که با توجه به جمعیت بزرگ غارتشدگان، بههم پیوستن آنها و اتحادشان میتواند عامل نیرومندی در جهت اعتلای جنبش آزادیخواهی و تحت فشار قرار دادن دیکتاتوری باشد. (1) چرا که اتحاد و به هم پیوستن غارتشدگان میتواند زمینه و مقدمهیی برای اتحاد کارگران و بازنشستگان و همهٴ اقشار ستمدیدهیی باشد که توسط رژیم آخوندی، دشمن مشترک تمام ملت ایران مورد ستم و چپاول قرار گرفتهاند.
2 ـ از پیش اعلام شدن تجمع اعتراضی غارتشدگان نیز نکتهٴ درخور توجهی است که از اعتماد بهنفس معترضان و ضعف و دستبستگی رژیم در ممانعت از آن حکایت میکند.
3 ـ تداوم این حرکتها، بهرغم آن که بارها مورد حمله و ضرب و شتم وحشیانهٴ پاسداران قرار گرفتهاند، از انگیزه و روحیة بالای مقاومت مردم معترض خبر میدهد. در حال حاضر مدت تحصن غارتشدگان در تهران و مشهد از 30روز فراتر رفته و آنها شبانهروز در برابر ساختمان قوه قضاییه و دیگر نهادهای حکومتی در تحصن و تظاهرات مستمر بهسر میبرند. این تحصنها و تظاهرات ادامهدار، سیمایی ملتهب به شهری که این اعتراضها در آن جریان دارد داده و بهقول عوامل خود رژیم فضای این شهرها را امنیتی کرده است.
4 ـ شعارهای این تجمعات اعتراضی، از خواستههای صنفی و خواستههای مشخص آن قشر فراتر رفته و بیشازپیش سیاسی شده و رأس نظام را نشانه رفته و شامل ریشهییترین مطالبات مردم ایران مانند «آزادی زندانیان سیاسی» و «میکشم میکشم، آن که برادرم کشت» و «ابوالفضل علمدار دولت شیخ رو بردار» شده است.
5 ـ در این شعارها، رسوایی آخوند روحانی و ژست اعتدالی او و برملا شدن وعدههای شیادانهاش جای ویژهیی دارد؛ مانند «مرگ بر روحانی» «دولت به این بیغیرتی هرگز ندیده ملتی» و «دولت اعتدالی کرده جیبا رو خالی» و...
6 ـ همزمان با ارتقای سطح شعارها، شاهد گرایش اشکال اعتراضی از شیوههای انفعالی و خاموش، بهشیوهها و اشکال فعالتر و مؤثرتر هستیم؛ از برپایی تظاهرات و راهپیمایی، تا بستن خیابانها، پرتاب سنگ و...
7 - حضور فعال و پرشور زنان در صفوف مقدم این حرکتهای اعتراضی نیز پدیدهٴ در خور تأملی است که بیانگر تغییری عمیق و ریشهیی در روند تکاملی جامعه ایران بوده و از پتانسیل انقلابی بسیار بالای زنان تحت حاکمیت این رژیم ارتجاعی و زنستیز خبر میدهد. خانم مریم رجوی رئیسجمهور برگزیدهٴ مقاومت بارها به آخوندها هشدار داده است که حکومت شما سرانجام توسط همین زنانی که شما آنها را تحقیر میکنید جارو خواهد شد.
رژیم آخوندی ادعا میکند که توانسته این حرکتهای اعتراضی را مدیریت و کنترل کند، اما این لاف و گزافی بیپایه است؛ این ادعا هنگامی قابل اعتنا بود که میتوانست اعتراضات اجتماعی را در سطح مشخصی نگهدارد و از گسترش کمی و رشد کیفی آنها جلوگیری کند، اما همانگونه که در صحنه مشاهده میشود واقعیت چیز دیگری است؛ بهنظر میرسد این ادعا بهخاطر آن است که تا این نقطه رژیم از سرکوب مسلحانهٴ این حرکتها پرهیز کرده، اما بهای آن را با گسترش کمی و کیفی اعتراضات پرداخته است. تا پیش از این و در سالهای گذشته رژیم اجازهٴ یک تجمع صنفی را به کسی نمیداد و اگر از تجمعی اطلاع پیدا میکرد منطقه را تحت کنترل و محاصره خود در میآورد و مانع از پا گرفتن هر حرکت اعتراضی میشد. روشن است که این تفاوت، ناشی از تغییر ماهیت این دیکتاتوری قرونوسطایی ولایت فقیه، یا یک درجه بردبارتر شدن آن نیست، بلکه واقعیت آن است که بحران درونی رژیم و پیامدهای جامزهر اتمی و پایان دوران سیاست مماشات آمریکا با رژیم آخوندی هم دست به دست هم داده و رژیم از اقدامات سرکوبگرانه و قهرآمیز در داخل کشور و در سطح بینالمللی بسیار بیشازپیش ترسان و نگران است.
این ترس و وحشت بهوضوح از خلال اظهارات و نوشتههای مهرهها و رسانههای هر دو باند رژیم بهوضوح پیداست:
روزنامه حکومتی اعتماد (24مهر) در مورد نحوه برخورد با حرکتهای اعتراضی هشدار میدهد: «مسألهٴ مهم این است که چارچوب این اعتراضات باید بهگونهیی باشد که بهمسالهیی امنیتی و خشن تبدیل نشود».
عباس عبدی، از مهرههای باند روحانی و شرکا نیز با اشاره به بحرانهای اجتماعی و اقتصادی از «عدم رشد اقتصادی و توقف اشتغال و گسترش فقر، تا فساد و نابرابری و تبعیض» میگوید: «... اگر این موارد حل نشود نیازی به فشار خارجی نیست، خودمان در داخل دچار مشکل خواهیم شد». (2)
پانویس: ــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ شمار دقیق غارتشدگان مشخص نیست، اما گفته میشود که شمار مؤسسات کلاهبرداری بهاصطلاح اقتصادی به7هزار میرسد که برخی از آنها دارایی هزاران نفر را بالا کشیدهاند.
2 ـ روزنامه حکومتی اعتماد ـ 24مهر 96.
برآمد چشمگیر حرکتهای اعتراضی دورهٴ اخیر، تأمل و نتیجهگیری از این جریان را ضروری میسازد. بارزترین ویژگیهای حرکتهای اعتراضی اخیر که آن را از حرکتهای پیشین متمایز میسازد، از این قرار است:
1ـ مالباختگان غارت شده در شهرهای مختلف کشور، از مشهد تا تبریز و از کرمان تا مشهد و رشت و غیره... در تهران به هم میپیوندند و تظاهرات بزرگ هزاران نفره را در تهران شکل میدهند. این پدیدهٴ جدید با پتانسیل رشد بسیاری که دارد، چشمانداز روشنی را در افق حرکتهای مردمی قرار میدهد، چرا که با توجه به جمعیت بزرگ غارتشدگان، بههم پیوستن آنها و اتحادشان میتواند عامل نیرومندی در جهت اعتلای جنبش آزادیخواهی و تحت فشار قرار دادن دیکتاتوری باشد. (1) چرا که اتحاد و به هم پیوستن غارتشدگان میتواند زمینه و مقدمهیی برای اتحاد کارگران و بازنشستگان و همهٴ اقشار ستمدیدهیی باشد که توسط رژیم آخوندی، دشمن مشترک تمام ملت ایران مورد ستم و چپاول قرار گرفتهاند.
2 ـ از پیش اعلام شدن تجمع اعتراضی غارتشدگان نیز نکتهٴ درخور توجهی است که از اعتماد بهنفس معترضان و ضعف و دستبستگی رژیم در ممانعت از آن حکایت میکند.
3 ـ تداوم این حرکتها، بهرغم آن که بارها مورد حمله و ضرب و شتم وحشیانهٴ پاسداران قرار گرفتهاند، از انگیزه و روحیة بالای مقاومت مردم معترض خبر میدهد. در حال حاضر مدت تحصن غارتشدگان در تهران و مشهد از 30روز فراتر رفته و آنها شبانهروز در برابر ساختمان قوه قضاییه و دیگر نهادهای حکومتی در تحصن و تظاهرات مستمر بهسر میبرند. این تحصنها و تظاهرات ادامهدار، سیمایی ملتهب به شهری که این اعتراضها در آن جریان دارد داده و بهقول عوامل خود رژیم فضای این شهرها را امنیتی کرده است.
4 ـ شعارهای این تجمعات اعتراضی، از خواستههای صنفی و خواستههای مشخص آن قشر فراتر رفته و بیشازپیش سیاسی شده و رأس نظام را نشانه رفته و شامل ریشهییترین مطالبات مردم ایران مانند «آزادی زندانیان سیاسی» و «میکشم میکشم، آن که برادرم کشت» و «ابوالفضل علمدار دولت شیخ رو بردار» شده است.
5 ـ در این شعارها، رسوایی آخوند روحانی و ژست اعتدالی او و برملا شدن وعدههای شیادانهاش جای ویژهیی دارد؛ مانند «مرگ بر روحانی» «دولت به این بیغیرتی هرگز ندیده ملتی» و «دولت اعتدالی کرده جیبا رو خالی» و...
6 ـ همزمان با ارتقای سطح شعارها، شاهد گرایش اشکال اعتراضی از شیوههای انفعالی و خاموش، بهشیوهها و اشکال فعالتر و مؤثرتر هستیم؛ از برپایی تظاهرات و راهپیمایی، تا بستن خیابانها، پرتاب سنگ و...
7 - حضور فعال و پرشور زنان در صفوف مقدم این حرکتهای اعتراضی نیز پدیدهٴ در خور تأملی است که بیانگر تغییری عمیق و ریشهیی در روند تکاملی جامعه ایران بوده و از پتانسیل انقلابی بسیار بالای زنان تحت حاکمیت این رژیم ارتجاعی و زنستیز خبر میدهد. خانم مریم رجوی رئیسجمهور برگزیدهٴ مقاومت بارها به آخوندها هشدار داده است که حکومت شما سرانجام توسط همین زنانی که شما آنها را تحقیر میکنید جارو خواهد شد.
رژیم آخوندی ادعا میکند که توانسته این حرکتهای اعتراضی را مدیریت و کنترل کند، اما این لاف و گزافی بیپایه است؛ این ادعا هنگامی قابل اعتنا بود که میتوانست اعتراضات اجتماعی را در سطح مشخصی نگهدارد و از گسترش کمی و رشد کیفی آنها جلوگیری کند، اما همانگونه که در صحنه مشاهده میشود واقعیت چیز دیگری است؛ بهنظر میرسد این ادعا بهخاطر آن است که تا این نقطه رژیم از سرکوب مسلحانهٴ این حرکتها پرهیز کرده، اما بهای آن را با گسترش کمی و کیفی اعتراضات پرداخته است. تا پیش از این و در سالهای گذشته رژیم اجازهٴ یک تجمع صنفی را به کسی نمیداد و اگر از تجمعی اطلاع پیدا میکرد منطقه را تحت کنترل و محاصره خود در میآورد و مانع از پا گرفتن هر حرکت اعتراضی میشد. روشن است که این تفاوت، ناشی از تغییر ماهیت این دیکتاتوری قرونوسطایی ولایت فقیه، یا یک درجه بردبارتر شدن آن نیست، بلکه واقعیت آن است که بحران درونی رژیم و پیامدهای جامزهر اتمی و پایان دوران سیاست مماشات آمریکا با رژیم آخوندی هم دست به دست هم داده و رژیم از اقدامات سرکوبگرانه و قهرآمیز در داخل کشور و در سطح بینالمللی بسیار بیشازپیش ترسان و نگران است.
این ترس و وحشت بهوضوح از خلال اظهارات و نوشتههای مهرهها و رسانههای هر دو باند رژیم بهوضوح پیداست:
روزنامه حکومتی اعتماد (24مهر) در مورد نحوه برخورد با حرکتهای اعتراضی هشدار میدهد: «مسألهٴ مهم این است که چارچوب این اعتراضات باید بهگونهیی باشد که بهمسالهیی امنیتی و خشن تبدیل نشود».
عباس عبدی، از مهرههای باند روحانی و شرکا نیز با اشاره به بحرانهای اجتماعی و اقتصادی از «عدم رشد اقتصادی و توقف اشتغال و گسترش فقر، تا فساد و نابرابری و تبعیض» میگوید: «... اگر این موارد حل نشود نیازی به فشار خارجی نیست، خودمان در داخل دچار مشکل خواهیم شد». (2)
پانویس: ــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ شمار دقیق غارتشدگان مشخص نیست، اما گفته میشود که شمار مؤسسات کلاهبرداری بهاصطلاح اقتصادی به7هزار میرسد که برخی از آنها دارایی هزاران نفر را بالا کشیدهاند.
2 ـ روزنامه حکومتی اعتماد ـ 24مهر 96.