معمولا هراز گاهی و یا در سرفصلهای تحولات داخلی یا منطقهیی سران نظام پز امنیت داخلی میدهند که بعله بهرغم عملیات تروریستی در جای جای دنیا و کشته شدن مردم عادی و... این ایران است که به یمن حکومت ولایی و اقتدار نیروهای نظامی و انتظامی آن همواره امن بوده و هیچ عملیات تروریستی در کشور انجام نمیشود. پس ای مردم قدر ما یعنی حکومت و امنیتی را که دارید بدانید و دعا کنید که همواره سایه ما بر سر شما مستدام و پابرجا بماند.
قبل از هر بحثی اول باید این معنی را روشن کرد که منظور از امنیت که بالا تا پایین رژیم از آن دم میزنند چیست و کدام امنیت را میگویند. بعبارتی امنیت برای که و چه؟
آیا منظور از امنیت که ورد زبان رژیمیها است، امنیت مردم بهمعنی آسودگی ذهنی و عینی از هرگونه تعرض (دولتی و نظامی یا شخصی) است، یا اینکه منظور امنیت نظام بهمعنی حفظ رژیم و مانع شدن از سرنگونی است؟
اگر منظور از امنیت، ایمن بودن از عملیات تروریستی و کشته نشدن مردم عادی است که با یک مقایسه ساده آماری مشخص میشود که در هیچ کشوری در دنیا تعداد کشته شدههای عملیات تروریستی آنها بیشتر از تعداد اعدامها در دوره چهارسال و نیم حکومت روحانی نبوده است. بگذریم از اعدامهای غیرعلنی و کشتن کولبرهای زحمتکش و خودکشیهای فزاینده و...
فکر میکنید در یک فرض محال در دوران روحانی اگر داعش در ایران عملیات تروریستی میکرد بیشتر از تعداد اعدامها میکشت؟ هرگز.
در یک کلام تروریست داعشی و غیرداعشی چکار میخواهد با مردم بکند که ناظران و نمایندگان ولیفقیه صدها برابر بدتر از آن را 38سالست سر این ملت درنیاوردند؟
اتفاقا موضوع عدم وجود امنیت در حکومت آخوندی در همه زمینهها آنقدر ملموس است که نیاز به هیچ بحث و کنکاش ندارد و مردم از همه اقشار و طبقات بهصورت شبانه روزی با آن درگیر بوده و بقول معروف صابون عدم امنیت به تن همه از کوچک و بزرگ و پیر و جوان و از هر صنف و قومیتی خورده است.
در تعریف امنیت فردی میگویند: «حالتی است که در آن فرد فارغ از ترس آسیب رسیدن به جان یا مال یا آبروی خود یا از دست دادن آنها زندگی کند» (1)
همینطور در تعریف امنیت اجتماعی گفته میشود: امنیت اجتماعی: حالت فراغت همگانی از تهدیدی است که کردار غیرقانونی دولت یا دستگاههای فردی یا گروهی در تمامی یا بخشی از جامعه پدید آورد. (2)
حال سؤال این است که آیا افراد این مملکت فارغ از این نگرانیها در خیابانها و... ظاهر میشوند؟ هرگز!
یک قلم در زمینه عدم امنیت فردی و اجتماعی و قضایی، دستگیری جوانان و زنان و دختران در خیابانها و در روز روشن به بهانههای واهی مثل بدحجابی و آرایش و... میباشد و بهدنبال آن بازجویی و شکنجه و تجاوز و... که خیلی از این زنان شریف برای حفظ آبرو سکوت میکنند، ولی هستند زنان و دخترانی که توان حمل این اهانت را نداشته و دست به خودکشی میزنند.
کدام امنیت؟
آیا امنیت اقتصادی و شغلی داریم؟
یک قلم چند سال است که اعتراضات سپردهگذاران غارت شده توسط مؤسسههای مالی وابسته به رژیم را در اکثر شهرهای ایران در پیش روی خود داریم که ناشی از امنیت اقتصادی! همین رژیم است. با این نمونهها دیگر مردم به چه کسی و ارگانی برای سرمایهگذاری یا سپردهگذاری اعتماد کنند. غارتشدگان حدود ۵میلیون نفر تخمین زده میشود که با احتساب خانوادههایشان به جمعیتی حدود ۲۰میلیون نفر یا یک چهارم جمعیت ایران بالغ میشود. این حجم غارت از 20میلیون نفر جمعیت برای ما ایرانیها با توجه به ابعاد وسیع و متنوع فساد طی سالیان طولانی تعجب برانگیز نیست ولی اگر یک صدم این فساد در یک کشور بالنسبه دموکراتیک باشد، جدای از مجازاتهای سنگین برای آن دولت و حزب متبوعش، مادام العمر بلحاظ سیاسی سوخته محسوب میشوند.
در رابطه با امنیت شغلی هم واقعیت این است یک چهارم جمعیت کشور (۲۱.۸) طبق آمار مرکز آمار ایران بیکار هستند یعنی 20ملیون نفر اصلاً شغلی ندادند که امنیت آن مطرح باشد.
و آنهایی هم که بر اثر نبود کار رسمی و درست و حسابی برای سیر کردن شکم خود و خانوادهشان به شغلهای کاذب مثل دستفروشی پناه بردهاند روزی نیست که توسط عناصر فالانژ رژیم یا همان لمپن پاسدارها بساتشان مصادره و خودشان ضرب و شتم نشده و زندان نروند. همچنین کولبران زحمتکش که برای لقمهای نان تن به چنین کار سنگین و طاقتفرسایی میدهند، هفتهیی نیست که چند نفر توسط پاسدارهای همین رژیم و نه القاعده و داعش، کشته نشوند. ضمن اینکه از برکت این حکومت زنان و کودکان نیز از فرط فقر و استیصال اقتصادی با اشراف به تهدید جانی و کشته شدنشان به کولبری پناه بردهاند. ننگی دیگر بر پیشانی این رژیم.
براستی چرا کشوری مثل ایران با جمعیت 80میلیونی باید چند صدهزار زندانی جرایم عادی داشته باشد؟ به چه علت جرایمی مثل قتل، دزدی، قاچاق مواد مخدر، اعتیاد و... در ابعاد کلان دیده؟
بدون تردید تمام این بزهکاریها و ناهنجاریهای اجتماعی ریشه در بیکاری و فقر و اختناق و فشارهای روانی ناشی از آن دارد. یعنی در یک کلام رژیم تحت نام امنیت کسانی را زندانی و اعدام کرده و شلاق میزند که قربانیان دزدی و چپاول همین رژیم هستند. آنها قربانیان رانت خواریها و اختلاسهای صدها هزار میلیاردی همین آقایان هستند که نه اعدام میشوند و نه زندان و نه شلاق. در عوض امنیت اقتصادی و شغلی و قضایی و فردی و اجتماعی و... برای همین هاست و نه برای مردم عادی و گرسنه.
بد نیست در همینجا نگاهی هم به امنیت حقوقی احاد جامعه بکنیم. حقوقی مثل حق آزادی بیان و اجتماعات و حقوق سیاسی افراد. در یک فرض ذهنی اگر داعش بر این مملکت حاکم بود آیا سلب حق آزادی بیان و اجتماعات و آزادیهای سیاسی کمتر و بدتر از این بود؟ افراد را در این مملکت به اتهاماتی راهی زندان و اعدام میکنند که در قوطی هیچ عطاری یافت نشود: اتهاماتی مثل «تشویش افکار عمومی»، «توهین به مقدسات»، «توهین به مقامات»، «خواندن کتاب و نشریه»، «ارتداد» و... .
واقعیت این است که خود این رژیم عامل و باعث و بانی ناامنی و عدم امنیت در زمینههای مختلف بوده و هست و هیج دشمن و تروریستی بهتر از همین رژیم نمیتواند سلب امنیت فردی و اجتماعی، سیاسی، قضایی و... .. از مردم بکند.
پس واقعیت چیست؟
واقعیت این است که امنیت از نظر رژیم همان امنیت نظام است و نه امنیت مردم و ترجمه واقعی امنیت همان تلاش برای حفظ رژیم و سرنگون نشدن است.
موفق باشید
م. ایمان
پانویس:
1-دانشنامه سیاسی ـ داریوش آشوری ـ چاپ شانزدهم ۱۳۸۷- ص ۳۸
2-دانشنامه سیاسی ـ داریوش آشوری ـ چاپ شانزدهم ۱۳۸۷
قبل از هر بحثی اول باید این معنی را روشن کرد که منظور از امنیت که بالا تا پایین رژیم از آن دم میزنند چیست و کدام امنیت را میگویند. بعبارتی امنیت برای که و چه؟
آیا منظور از امنیت که ورد زبان رژیمیها است، امنیت مردم بهمعنی آسودگی ذهنی و عینی از هرگونه تعرض (دولتی و نظامی یا شخصی) است، یا اینکه منظور امنیت نظام بهمعنی حفظ رژیم و مانع شدن از سرنگونی است؟
اگر منظور از امنیت، ایمن بودن از عملیات تروریستی و کشته نشدن مردم عادی است که با یک مقایسه ساده آماری مشخص میشود که در هیچ کشوری در دنیا تعداد کشته شدههای عملیات تروریستی آنها بیشتر از تعداد اعدامها در دوره چهارسال و نیم حکومت روحانی نبوده است. بگذریم از اعدامهای غیرعلنی و کشتن کولبرهای زحمتکش و خودکشیهای فزاینده و...
فکر میکنید در یک فرض محال در دوران روحانی اگر داعش در ایران عملیات تروریستی میکرد بیشتر از تعداد اعدامها میکشت؟ هرگز.
در یک کلام تروریست داعشی و غیرداعشی چکار میخواهد با مردم بکند که ناظران و نمایندگان ولیفقیه صدها برابر بدتر از آن را 38سالست سر این ملت درنیاوردند؟
اتفاقا موضوع عدم وجود امنیت در حکومت آخوندی در همه زمینهها آنقدر ملموس است که نیاز به هیچ بحث و کنکاش ندارد و مردم از همه اقشار و طبقات بهصورت شبانه روزی با آن درگیر بوده و بقول معروف صابون عدم امنیت به تن همه از کوچک و بزرگ و پیر و جوان و از هر صنف و قومیتی خورده است.
در تعریف امنیت فردی میگویند: «حالتی است که در آن فرد فارغ از ترس آسیب رسیدن به جان یا مال یا آبروی خود یا از دست دادن آنها زندگی کند» (1)
همینطور در تعریف امنیت اجتماعی گفته میشود: امنیت اجتماعی: حالت فراغت همگانی از تهدیدی است که کردار غیرقانونی دولت یا دستگاههای فردی یا گروهی در تمامی یا بخشی از جامعه پدید آورد. (2)
حال سؤال این است که آیا افراد این مملکت فارغ از این نگرانیها در خیابانها و... ظاهر میشوند؟ هرگز!
یک قلم در زمینه عدم امنیت فردی و اجتماعی و قضایی، دستگیری جوانان و زنان و دختران در خیابانها و در روز روشن به بهانههای واهی مثل بدحجابی و آرایش و... میباشد و بهدنبال آن بازجویی و شکنجه و تجاوز و... که خیلی از این زنان شریف برای حفظ آبرو سکوت میکنند، ولی هستند زنان و دخترانی که توان حمل این اهانت را نداشته و دست به خودکشی میزنند.
کدام امنیت؟
آیا امنیت اقتصادی و شغلی داریم؟
یک قلم چند سال است که اعتراضات سپردهگذاران غارت شده توسط مؤسسههای مالی وابسته به رژیم را در اکثر شهرهای ایران در پیش روی خود داریم که ناشی از امنیت اقتصادی! همین رژیم است. با این نمونهها دیگر مردم به چه کسی و ارگانی برای سرمایهگذاری یا سپردهگذاری اعتماد کنند. غارتشدگان حدود ۵میلیون نفر تخمین زده میشود که با احتساب خانوادههایشان به جمعیتی حدود ۲۰میلیون نفر یا یک چهارم جمعیت ایران بالغ میشود. این حجم غارت از 20میلیون نفر جمعیت برای ما ایرانیها با توجه به ابعاد وسیع و متنوع فساد طی سالیان طولانی تعجب برانگیز نیست ولی اگر یک صدم این فساد در یک کشور بالنسبه دموکراتیک باشد، جدای از مجازاتهای سنگین برای آن دولت و حزب متبوعش، مادام العمر بلحاظ سیاسی سوخته محسوب میشوند.
در رابطه با امنیت شغلی هم واقعیت این است یک چهارم جمعیت کشور (۲۱.۸) طبق آمار مرکز آمار ایران بیکار هستند یعنی 20ملیون نفر اصلاً شغلی ندادند که امنیت آن مطرح باشد.
و آنهایی هم که بر اثر نبود کار رسمی و درست و حسابی برای سیر کردن شکم خود و خانوادهشان به شغلهای کاذب مثل دستفروشی پناه بردهاند روزی نیست که توسط عناصر فالانژ رژیم یا همان لمپن پاسدارها بساتشان مصادره و خودشان ضرب و شتم نشده و زندان نروند. همچنین کولبران زحمتکش که برای لقمهای نان تن به چنین کار سنگین و طاقتفرسایی میدهند، هفتهیی نیست که چند نفر توسط پاسدارهای همین رژیم و نه القاعده و داعش، کشته نشوند. ضمن اینکه از برکت این حکومت زنان و کودکان نیز از فرط فقر و استیصال اقتصادی با اشراف به تهدید جانی و کشته شدنشان به کولبری پناه بردهاند. ننگی دیگر بر پیشانی این رژیم.
براستی چرا کشوری مثل ایران با جمعیت 80میلیونی باید چند صدهزار زندانی جرایم عادی داشته باشد؟ به چه علت جرایمی مثل قتل، دزدی، قاچاق مواد مخدر، اعتیاد و... در ابعاد کلان دیده؟
بدون تردید تمام این بزهکاریها و ناهنجاریهای اجتماعی ریشه در بیکاری و فقر و اختناق و فشارهای روانی ناشی از آن دارد. یعنی در یک کلام رژیم تحت نام امنیت کسانی را زندانی و اعدام کرده و شلاق میزند که قربانیان دزدی و چپاول همین رژیم هستند. آنها قربانیان رانت خواریها و اختلاسهای صدها هزار میلیاردی همین آقایان هستند که نه اعدام میشوند و نه زندان و نه شلاق. در عوض امنیت اقتصادی و شغلی و قضایی و فردی و اجتماعی و... برای همین هاست و نه برای مردم عادی و گرسنه.
بد نیست در همینجا نگاهی هم به امنیت حقوقی احاد جامعه بکنیم. حقوقی مثل حق آزادی بیان و اجتماعات و حقوق سیاسی افراد. در یک فرض ذهنی اگر داعش بر این مملکت حاکم بود آیا سلب حق آزادی بیان و اجتماعات و آزادیهای سیاسی کمتر و بدتر از این بود؟ افراد را در این مملکت به اتهاماتی راهی زندان و اعدام میکنند که در قوطی هیچ عطاری یافت نشود: اتهاماتی مثل «تشویش افکار عمومی»، «توهین به مقدسات»، «توهین به مقامات»، «خواندن کتاب و نشریه»، «ارتداد» و... .
واقعیت این است که خود این رژیم عامل و باعث و بانی ناامنی و عدم امنیت در زمینههای مختلف بوده و هست و هیج دشمن و تروریستی بهتر از همین رژیم نمیتواند سلب امنیت فردی و اجتماعی، سیاسی، قضایی و... .. از مردم بکند.
پس واقعیت چیست؟
واقعیت این است که امنیت از نظر رژیم همان امنیت نظام است و نه امنیت مردم و ترجمه واقعی امنیت همان تلاش برای حفظ رژیم و سرنگون نشدن است.
مثلاً در رابطه با انتخابات ببینید چطور بالا تا پایین نظام ولایت سراسیمه و دچار هول و ولا میشوند که نکند انتخابات فرصتی شود برای مردم که دست به قیام بزنند وگرنه صرف انتخابات که در هیچ کشوری اینقدر بگیر و ببند ندارد.
به چند نقل و قول سران نظام توجه کنید.
خامنهای: "اگر کسی بخواهد علیه امنیت کشور قیام کند، قطعاً با عکسالعمل و واکنش سخت مواجه خواهد شد. (خبرگزاری نیروی تروریستی قدس - تسنیم)
وزیر کشور آخوند روحانی: «امنیت برای ما اصل است، امنیت برای ما پایه است، ما مبتنی بر امنیت است که میتوانیم انتخابات برگزار کنیم (شبکه خبر رژیم 2اردیبهشت 96)
اشتری سرکرده نیروی جنایتکار انتظامی: «نیروی انتظامی هم با بیش از 300هزار نفر نیرو آماده برگزاری امنیت انتخابات (بخوانید امنیت نظام) و حضور پای صندوق های رأی خواهد بود». (خبرگزاری حکومتی آنا 2اردیبهشت 96)
«مسألهی امنیّت و آرامش برای این کشور بسیار مهم است... در انتخابات باید امنیّت بهصورت کامل محفوظ بماند؛ و هر کسی که از این راه تخطّی بکند، قطعاً بداند سیلی خواهد خورد». (شبکه 1تلویزیون رژیم 20اردیبهشت 96)
چه دلیلی دارد که برای برگزاری یک انتخابات اینقدرقلنج امنیت گرفته واینهمه بسیج نیرو و های و هوی و تهدید کردن.
یک علت بیشتر ندارد و آنهم شکنندگی فراتر از تصور حکومت و آمادگی شرایط عینی قیام یعنی خشم بیحد و حصر مردم از نظام. و اینکه روزی پیش نیاید که رژیم مجبور شود بهجای سوریه و عراق و یمن، در تهران و شهرستانها با جوانان خشمگین و بهجان آمده درگیر شود که معلوم است نتیجه چه خواهد بود. تجربه 88برای خامنهای هراس آور است.
به چند نقل و قول سران نظام توجه کنید.
خامنهای: "اگر کسی بخواهد علیه امنیت کشور قیام کند، قطعاً با عکسالعمل و واکنش سخت مواجه خواهد شد. (خبرگزاری نیروی تروریستی قدس - تسنیم)
وزیر کشور آخوند روحانی: «امنیت برای ما اصل است، امنیت برای ما پایه است، ما مبتنی بر امنیت است که میتوانیم انتخابات برگزار کنیم (شبکه خبر رژیم 2اردیبهشت 96)
اشتری سرکرده نیروی جنایتکار انتظامی: «نیروی انتظامی هم با بیش از 300هزار نفر نیرو آماده برگزاری امنیت انتخابات (بخوانید امنیت نظام) و حضور پای صندوق های رأی خواهد بود». (خبرگزاری حکومتی آنا 2اردیبهشت 96)
«مسألهی امنیّت و آرامش برای این کشور بسیار مهم است... در انتخابات باید امنیّت بهصورت کامل محفوظ بماند؛ و هر کسی که از این راه تخطّی بکند، قطعاً بداند سیلی خواهد خورد». (شبکه 1تلویزیون رژیم 20اردیبهشت 96)
چه دلیلی دارد که برای برگزاری یک انتخابات اینقدرقلنج امنیت گرفته واینهمه بسیج نیرو و های و هوی و تهدید کردن.
یک علت بیشتر ندارد و آنهم شکنندگی فراتر از تصور حکومت و آمادگی شرایط عینی قیام یعنی خشم بیحد و حصر مردم از نظام. و اینکه روزی پیش نیاید که رژیم مجبور شود بهجای سوریه و عراق و یمن، در تهران و شهرستانها با جوانان خشمگین و بهجان آمده درگیر شود که معلوم است نتیجه چه خواهد بود. تجربه 88برای خامنهای هراس آور است.
موفق باشید
م. ایمان
پانویس:
1-دانشنامه سیاسی ـ داریوش آشوری ـ چاپ شانزدهم ۱۳۸۷- ص ۳۸
2-دانشنامه سیاسی ـ داریوش آشوری ـ چاپ شانزدهم ۱۳۸۷