قیام ایران که نمودی از خشم مردم علیه چپاول و جنایت آخوندهاست، در دستگاه سانسور و اختناق آخوندها ولولهیی همراه با ابراز نگرانی و وحشت انداخته است.
از جمله واکنش وحشتآلود نمایندگان خامنهای تحت عنوان امام جمعه که واکنش هایشان را نسبت به قیام باید در این راستا به حساب آورد.
در این رابطه آخوند علمالهدی نماینده خامنهای در مشهد در جمعه بازار امروز 8دی 96 با اشاره فراخوان برای شرکت در تظاهرات نه به گرانی گفت: «از یک گروه که 17هزار نفر از نظام را کشته توقع انصاف نداریم. این درست است رهبر مجاهدین که یک زن است بیاید و بگوید تشکر میکنم از شما؟»
علم الهدی در ادامه سوزوگدازش نسبت به تظاهرات مردم در روز گذشته و نسبت به موضعگیری خانم مریم رجوی و حمایت وی از قیامکنندگان ایران، اضافه کرد: «حاضرید بهخاطر مطالبات شما اینها بیایند این انقلاب و نظام را سرکوب کنند؟ (بخوانید نظام را سرنگون کنند) حاضرید برای مطالبه شما این قضیه به این قیمت تمام بشود، با هر فراخوانی نیایید توی صحنه. آن که میگوید بیایید، ببینید کیست که میگوید بیایید؟».
ملاحظه میکنید که چقدر مستاصل و نگران است و اوج نگرانیاش آنجاست که صراحتاً هراس خودش را از نقش و جایگاه مجاهدین در میان مردم و در جامعه به زبان میآورد.
نمونه دیگر از استیصال و واکنشهای عجزآلود حرفهای جهانگیری معاون اول رئیسجمهور آخوندها است، که به نظر میآید شعارهای مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر روحانی آه از نهاد او مهرههای حکومتی و سردمداران نظام در آورده است.
جهانگیری در مورد قیام ایران میگوید «مسائل اقتصادی بهانه برخی مسائل شده است. در پشت پرده مسائل دیگری مطرح است».
سوال این است که چه مسأله پشت پردهای است که جهانگیری از آن اینطور هراسان شده است؟
خودش بهروشنی جواب سؤال را میدهد و توضیح میدهد که ”وقتی حرکت سیاسی در خیابان شروع میشود، دیگران بر آن سوار میشوند و کسانی که آن حرکت را شروع کردند، پایان دهنده آن نیستند».
مورد دیگر ترس و وحشت یک مهره دستگاه سانسور و سرکوب رژیم تحت عنوان دبیر شورای مواضع بسیج دانشجویی است، که بهوضوح استیصالش را از این وضعیت بیان میکند.
کلمات خودش گویا تر از هر حرف دیگری است، آنجا که میگوید: «مثل اغلب اوقات رسانهها و خبرگزاریهای ارزشی استانی و کشوری مات و مبهوت ماندهاند که چه کنند».
او هم مانند جهانگیری و علمالهدی گفته است: «دراین فضای شلوغ هم عدهیی ممکن است فضا را دست بگیرند و شعارهای تند و رادیکال بدهند.»
خلاصه اینکه واکنش رژیم عبارت است از ابراز وحشت و استیصال در مقابل قیام ایران است خصوصاً اینکه وحشتشان این است که کار به جای باریک برسد و آنطور که این مهره سرکوب میگوید فضای اعتراضات از این هم رادیکالتر بشود و به گفته جهانگیری نظام نتواند پایان دهنده این حرکت اعتراضی باشد و گفته علم الهدی: اینها (مجاهدین خلق) بیایند این انقلاب و نظام را سرکوب کنند؟.
از جمله واکنش وحشتآلود نمایندگان خامنهای تحت عنوان امام جمعه که واکنش هایشان را نسبت به قیام باید در این راستا به حساب آورد.
در این رابطه آخوند علمالهدی نماینده خامنهای در مشهد در جمعه بازار امروز 8دی 96 با اشاره فراخوان برای شرکت در تظاهرات نه به گرانی گفت: «از یک گروه که 17هزار نفر از نظام را کشته توقع انصاف نداریم. این درست است رهبر مجاهدین که یک زن است بیاید و بگوید تشکر میکنم از شما؟»
علم الهدی در ادامه سوزوگدازش نسبت به تظاهرات مردم در روز گذشته و نسبت به موضعگیری خانم مریم رجوی و حمایت وی از قیامکنندگان ایران، اضافه کرد: «حاضرید بهخاطر مطالبات شما اینها بیایند این انقلاب و نظام را سرکوب کنند؟ (بخوانید نظام را سرنگون کنند) حاضرید برای مطالبه شما این قضیه به این قیمت تمام بشود، با هر فراخوانی نیایید توی صحنه. آن که میگوید بیایید، ببینید کیست که میگوید بیایید؟».
ملاحظه میکنید که چقدر مستاصل و نگران است و اوج نگرانیاش آنجاست که صراحتاً هراس خودش را از نقش و جایگاه مجاهدین در میان مردم و در جامعه به زبان میآورد.
نمونه دیگر از استیصال و واکنشهای عجزآلود حرفهای جهانگیری معاون اول رئیسجمهور آخوندها است، که به نظر میآید شعارهای مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر روحانی آه از نهاد او مهرههای حکومتی و سردمداران نظام در آورده است.
جهانگیری در مورد قیام ایران میگوید «مسائل اقتصادی بهانه برخی مسائل شده است. در پشت پرده مسائل دیگری مطرح است».
سوال این است که چه مسأله پشت پردهای است که جهانگیری از آن اینطور هراسان شده است؟
خودش بهروشنی جواب سؤال را میدهد و توضیح میدهد که ”وقتی حرکت سیاسی در خیابان شروع میشود، دیگران بر آن سوار میشوند و کسانی که آن حرکت را شروع کردند، پایان دهنده آن نیستند».
مورد دیگر ترس و وحشت یک مهره دستگاه سانسور و سرکوب رژیم تحت عنوان دبیر شورای مواضع بسیج دانشجویی است، که بهوضوح استیصالش را از این وضعیت بیان میکند.
کلمات خودش گویا تر از هر حرف دیگری است، آنجا که میگوید: «مثل اغلب اوقات رسانهها و خبرگزاریهای ارزشی استانی و کشوری مات و مبهوت ماندهاند که چه کنند».
او هم مانند جهانگیری و علمالهدی گفته است: «دراین فضای شلوغ هم عدهیی ممکن است فضا را دست بگیرند و شعارهای تند و رادیکال بدهند.»
خلاصه اینکه واکنش رژیم عبارت است از ابراز وحشت و استیصال در مقابل قیام ایران است خصوصاً اینکه وحشتشان این است که کار به جای باریک برسد و آنطور که این مهره سرکوب میگوید فضای اعتراضات از این هم رادیکالتر بشود و به گفته جهانگیری نظام نتواند پایان دهنده این حرکت اعتراضی باشد و گفته علم الهدی: اینها (مجاهدین خلق) بیایند این انقلاب و نظام را سرکوب کنند؟.