در خبرها است که یک هموطن زحمتکش و شریف، یک کولبر اهل پیرانشهر به نام سلیمان خضری در روزهای اخیر بهعلت سرما و یخ زدگی جان باخت.
خانواده سلیمان دو روز بود از او خبری نداشتند و مفقود شده بود، اما روز شنبه ۲۳دی ماه؛ جسد یخ زدهاش در زیر برفها پیدا شد. سلیمان خضری ۴۰ساله و دارای سه فرزند بود.
این خبر در کنار کشته شدن و در واقع بهقتل رسیدن مستمر کولبرهای مظلوم در منطقه مرزی کردستان است، که در اخبار میهن اسیرمان ایران تقریباً به یک خبر ثابت و مستمر تبدیل شده و متأسفانه هر از چند گاهی شبیه این خبرهای دردناک را میشنویم.
اساسا موضوع کولبری و اینکه چرا تعداد بیشماری از هموطنان شریف کرد، در مناطق محروم کردستان مجبور به انجام چنین کار شاق و غیرانسانی برای حمل اجناس میشوند موضوعی از موضوعات جنایات رژیم در حق این مردم محروم است.
این ستم بر این مردم فقیر در شرایطی است که کولبری در ایران رنجهای بسیاری دارد، درد و رنجی بهخاطر به دست آوردن لقمهای نان، با پایانی از باختن جانهایشان.
کولبر به کسی گفته میشود که برای کسب درآمد زندگی خود مجبور به حمل اجناسی بین دو طرف خط مرزی میشود. کولبری یکی از شغلهای رایج مردمان مرزی بهویژه منطقه مرزی کردستان است.
انتخاب شغل کولبری تنها بهدلیل فقر است تا این مردم فقیر بتوانند لقمهای نان بخور و نمیر به دست بیاورند، و این در شرایطی است که سودی از این کالا هم به آنها تعلق نمیگیرد.
سراسر این مسیر خط مرزی سالها است که آغشته به خون است، چون خون کولبران هر روز بر آن چکیده است.
کولبران در سرما میمیرند، با بارهای سنگین از بلندی پرتاب میشوند و آماج گلولهها قرار میگیرند.
در 8ماه گذشته 50کولبر توسط نیروهای سرکوب رژیم کشته شدهاند، 28نفر از آنان با شلیک مستقیم کشته شده و 22نفر هم در حال فرار از دست نیروی انتظامی بر اثر سقوط از ارتفاع و یا تصادف در جادهها کشته شدهاند.
حدود 100کولبر نیز زخمی شدهاند که 53نفر با شلیک مستقیم، و 47نفر دیگر بر اثر سقوط از ارتفاعات و تصادفات رانندگی بهدنبال فرار از دست نیروهای انتظامی و امنیتی زخمی شدهاند.
بر اساس آمار تخمینی که در ابتدای سال 93 گفته میشد، آمار کولبران حدود 37هزار نفر بود. اما آمار اعلام شده کولبران کردستان، آذربایجان غربی و سیستان و بلوچستان تا اسفند سال 1395 توسط پایگاههای خبری رژیم همچون سلامت نیوز و روزنامه وقایع اتفاقیه 40هزار نفر بود.
اما بهدلیل بیکاری همچنان آمار کولبران رو به افزایش است و اکنون گفته میشود تعداد کولبران 70هزار نفر است.
سوال این است که چرا چنین وضعیتی در نواحی مرزی کشور بهویژه در کردستان وجود دارد؟
بخشی از پاسخ به این سؤال مربوط میشود به اینکه چون در استان محروم کردستان و استانهای نواحی غرب کشور تقریباً هیچ کارخانه و کارگاه تولیدی بجز کشاورزی و دامداری ضعیف سنتی وجود ندارد، مردم محروم ناچارند با وجود همه خطرات به این کار طاقتفرسا روی بیاورند.
رسانههای رژیم از جمله روزنامه حکومتی شرق 15شهریور 96 بارها و بارها به این واقعیت اعتراف میکنند که کولبری بیماری اقتصادی مزمن کشور است. اما با این حال نیروی انتظامی و پاسداران این نظام کولبران را به اتهام قاچاق کالا میکشند.
اما حقیقت این ماجرا که کولبری بیماری اقتصادی مزمن کشور است چیست؟
بنا بر اعتراف رسانهها و مهرههایی از رژیم، سالیانه رقمی بین 15 تا 40میلیارد دلار کالای قاچاق به کشور وارد و خارج میشود. این حجم از قاچاق کالا در شرایطی است که حجم تجارت خارجی کشور در سال 94 حدود 84میلیارد دلار بوده است.
واضح است که این حجم بزرگ از قاچاق کالا و وارد شدن بیرویه کالا به کشور از طریق قاچاق سازمانیافته مهرهها و نهادهای حکومتی نظیر سپاه پاسداران ضدخلقی، باعث تعطیلی هزاران کارگاه تولیدی کالای ایرانی و بیکاری انبوهی از کارگران و چند میلیون جوان ایرانی جویای کار میشود. بنابراین قاچاق دولتی خود باعث بیکاری و عامل رواج کولبری است.
در چنین شرایطی که فساد و قاچاق نهادینه شده کالا توسط نهادهای حکومتی بیداد میکند، هموطنان محروم کولبر باید زیر حاکمیت ولایتفقیه این چنین با فقر و ناامنی شغلی روزگار بگذرانند.
همچنان که در قیام اخیر مردم با گوشت و پوست به این واقعیت رسیدند که تنها خروش و قیام میتواند به مشکلات مردم در این حاکمیت پایان دهد، پایان دادن به زندگی فقیرانه و تلخ کولبری در این حاکمیت نیز با خروش و قیام میسر میشود.
در جریان قیام ایران کولبران محروم نیز همپای سایر مردم در شهرهایی از کردستان هم بهپاخاستند و اراده آهنینشان را برای مبارزه با این حاکمیت پلید و ضدمردمی نشان دادند.
خانواده سلیمان دو روز بود از او خبری نداشتند و مفقود شده بود، اما روز شنبه ۲۳دی ماه؛ جسد یخ زدهاش در زیر برفها پیدا شد. سلیمان خضری ۴۰ساله و دارای سه فرزند بود.
این خبر در کنار کشته شدن و در واقع بهقتل رسیدن مستمر کولبرهای مظلوم در منطقه مرزی کردستان است، که در اخبار میهن اسیرمان ایران تقریباً به یک خبر ثابت و مستمر تبدیل شده و متأسفانه هر از چند گاهی شبیه این خبرهای دردناک را میشنویم.
اساسا موضوع کولبری و اینکه چرا تعداد بیشماری از هموطنان شریف کرد، در مناطق محروم کردستان مجبور به انجام چنین کار شاق و غیرانسانی برای حمل اجناس میشوند موضوعی از موضوعات جنایات رژیم در حق این مردم محروم است.
این ستم بر این مردم فقیر در شرایطی است که کولبری در ایران رنجهای بسیاری دارد، درد و رنجی بهخاطر به دست آوردن لقمهای نان، با پایانی از باختن جانهایشان.
کولبر به کسی گفته میشود که برای کسب درآمد زندگی خود مجبور به حمل اجناسی بین دو طرف خط مرزی میشود. کولبری یکی از شغلهای رایج مردمان مرزی بهویژه منطقه مرزی کردستان است.
انتخاب شغل کولبری تنها بهدلیل فقر است تا این مردم فقیر بتوانند لقمهای نان بخور و نمیر به دست بیاورند، و این در شرایطی است که سودی از این کالا هم به آنها تعلق نمیگیرد.
سراسر این مسیر خط مرزی سالها است که آغشته به خون است، چون خون کولبران هر روز بر آن چکیده است.
کولبران در سرما میمیرند، با بارهای سنگین از بلندی پرتاب میشوند و آماج گلولهها قرار میگیرند.
در 8ماه گذشته 50کولبر توسط نیروهای سرکوب رژیم کشته شدهاند، 28نفر از آنان با شلیک مستقیم کشته شده و 22نفر هم در حال فرار از دست نیروی انتظامی بر اثر سقوط از ارتفاع و یا تصادف در جادهها کشته شدهاند.
حدود 100کولبر نیز زخمی شدهاند که 53نفر با شلیک مستقیم، و 47نفر دیگر بر اثر سقوط از ارتفاعات و تصادفات رانندگی بهدنبال فرار از دست نیروهای انتظامی و امنیتی زخمی شدهاند.
بر اساس آمار تخمینی که در ابتدای سال 93 گفته میشد، آمار کولبران حدود 37هزار نفر بود. اما آمار اعلام شده کولبران کردستان، آذربایجان غربی و سیستان و بلوچستان تا اسفند سال 1395 توسط پایگاههای خبری رژیم همچون سلامت نیوز و روزنامه وقایع اتفاقیه 40هزار نفر بود.
اما بهدلیل بیکاری همچنان آمار کولبران رو به افزایش است و اکنون گفته میشود تعداد کولبران 70هزار نفر است.
سوال این است که چرا چنین وضعیتی در نواحی مرزی کشور بهویژه در کردستان وجود دارد؟
بخشی از پاسخ به این سؤال مربوط میشود به اینکه چون در استان محروم کردستان و استانهای نواحی غرب کشور تقریباً هیچ کارخانه و کارگاه تولیدی بجز کشاورزی و دامداری ضعیف سنتی وجود ندارد، مردم محروم ناچارند با وجود همه خطرات به این کار طاقتفرسا روی بیاورند.
رسانههای رژیم از جمله روزنامه حکومتی شرق 15شهریور 96 بارها و بارها به این واقعیت اعتراف میکنند که کولبری بیماری اقتصادی مزمن کشور است. اما با این حال نیروی انتظامی و پاسداران این نظام کولبران را به اتهام قاچاق کالا میکشند.
اما حقیقت این ماجرا که کولبری بیماری اقتصادی مزمن کشور است چیست؟
بنا بر اعتراف رسانهها و مهرههایی از رژیم، سالیانه رقمی بین 15 تا 40میلیارد دلار کالای قاچاق به کشور وارد و خارج میشود. این حجم از قاچاق کالا در شرایطی است که حجم تجارت خارجی کشور در سال 94 حدود 84میلیارد دلار بوده است.
واضح است که این حجم بزرگ از قاچاق کالا و وارد شدن بیرویه کالا به کشور از طریق قاچاق سازمانیافته مهرهها و نهادهای حکومتی نظیر سپاه پاسداران ضدخلقی، باعث تعطیلی هزاران کارگاه تولیدی کالای ایرانی و بیکاری انبوهی از کارگران و چند میلیون جوان ایرانی جویای کار میشود. بنابراین قاچاق دولتی خود باعث بیکاری و عامل رواج کولبری است.
در چنین شرایطی که فساد و قاچاق نهادینه شده کالا توسط نهادهای حکومتی بیداد میکند، هموطنان محروم کولبر باید زیر حاکمیت ولایتفقیه این چنین با فقر و ناامنی شغلی روزگار بگذرانند.
همچنان که در قیام اخیر مردم با گوشت و پوست به این واقعیت رسیدند که تنها خروش و قیام میتواند به مشکلات مردم در این حاکمیت پایان دهد، پایان دادن به زندگی فقیرانه و تلخ کولبری در این حاکمیت نیز با خروش و قیام میسر میشود.
در جریان قیام ایران کولبران محروم نیز همپای سایر مردم در شهرهایی از کردستان هم بهپاخاستند و اراده آهنینشان را برای مبارزه با این حاکمیت پلید و ضدمردمی نشان دادند.