پس از شوکی که قیام ایران بر رژیم آخوندی وارد کرد، تضادهای درونی آن اوج و شدت دیگری گرفته است. در این روزها گرگ های نظام به جان هم افتاده و یکدیگر را پاره میکنند و رژیم را وارد مرحله جدیدی از جنگ و جدال درونی کرده است.
مجلس رژیم یکی از صحنههایی است که میتوان تصویر جامعی از بحرانهای گریبانگیر رژیم و همچنین تصویر جامعی ازافزایش جنگ و جدال باندی متأثر از قیام را در آن دید.
یکی از مواردی که باعث بحران در مجلس ارتجاع و باعث جدال در آن شده است، بهشهادت رسیدن چند تن از جوانان دستگیر شده در زندانهاست.
در ارتباط با شهادت این جوانان رژیم بهطور وقیحانهای به دل داغ دار خانوادههای آنها نمک میپاشد، و چنین وانمود میکند که همه آنها معتاد بودند و در این رابطه خودکشی کردهاند.
اما این دروغپراکنی رژیم درباره این شهیدان قیام حتی باعث نشده که نمایندگان مجلس ارتجاع نسبت به چگونگی بهشهادت رسیدن آنها قانع باشند و هم نسبت به آن ابراز وحشت نکنند.
بیرانوندی عضو مجلس ارتجاع در جلسه 27دی 96 آن میگوید: «درباره حوادث و اعتراضات اخیر و طرح مطالبات مردم چند تذکر را یادآور میشوم:
تذکر به حاکمان، دولتمردان، وزیران و همه مسئولان، آیا میدانید پنج تن از شهرهای معترض کشور از شهرستانهای استان لرستان بودند، باید بپذیریم که اعتراض حق مردم است و البته حساب معترضان و اغتشاشگران جدای از هم است.
آقای رئیسجمهور من در تذکر پیشین خود یادآور شدم که زلزله بیاعتمادی مخربترین زلزله است، شکاف بین نسلی را درک کنیم، بپذیریم که پاسخ این اعتراضات سرکوب نیست، تهدید نیست. آشنا کردن دانشآموزان و دانشجویان با زندان شیوه دلسوزان نیست.. اگر برای جوانان کار ایجاد نکنیم و آرمانهای آنها را پاسخ ندهیم دیگران انگیزه پیکار در آنها ایجاد خواهند کرد».
در وحشت از این وضعیت انفجاری است که اعضای مجلس رژیم به فکر ریختن آب بر روی آتش خشم مردم افتاده، و حدود 40تن از اعضای مجلس خواستار بازدید از زندان اوین شدند.
با این حال قوه قضاییه رژیم بهدرخواست آنها برای بازدید نمایشی پاسخ نداده، طوری که علی مطهری نایب رئیس مجلس ارتجاع روز یکشنبه ۲۴دی آن را اعلام کرد.
ملاحظه میشود که وضعیت زندانها چگونه است که رژیم نمیتواند حتی آن را نیز به نماینده خودش نشان بدهد.
وضعیت آشفتهای که قیام، نظام آخوندی را دچار آن کرده است، باعث شده که نمایندگان مجلس چوب «چه کنم؟» به دست بگیرند، و بهدنبال این باشند که توفان انقلاب کلیت نظام ولایت را جاکن نکند.
چنین توفانی است که طیبه سیاوشی یکی از چند زن معدود نماینده مجلس رژیم را دچار وحشت کرده است. او در جلسه 26دی ماه 96 مجلس رژیم میگوید: «سوال این است که چه باید کرد تا انسجام ملی تقویت شود و کشور را در برابر امواج موسمی ناآرامیهای اجتماعی، بهویژه ناآرامیهای دو هفته گذشته مقاومت شود، چه باید کنیم که دیگر نگران جامعه دو قطبی نشویم و با شکافهای متعدد مواجه نباشیم... واقعیت این است که جامعه ما در سالهای اخیر بهطور متوسط دچار کسری سرمایه اجتماعی شده است، اعتماد عمومی بنا بر رفتارهای خارج از چارچوب و غیرقانونی حاکمان که عمدتاً متوجه فسادهای مالی بوده است لکهدار شده و از این رو بیتفاوتی اجتماعی رو به گسترش است و عدم پاسخگویی در بسیاری از امور اعتماد جامعه به دولت را کاهش داده است، جامعهای که اعتماد و امید را از دست بدهید، آیندهای جز فروپاشی اجتماعی نخواهد داشت...»
در زمینه فساد و دروغ بودن وعدههای پوشالی روحانی و سران سه قوه مبنی بر این که 98درصد مسأله غارتشدگان مؤسسات اقتصادی حل شده است، حاجی دلیگانی عضو دیگر مجلس ارتجاع 26دی 96 میگوید: ”آقای رئیسجمهور شما و دولتمردان اقتصادی و رئیس بانک مرکزی در مواجه با درخواست سپردهگذاران بهراحتی غش در معامله کردید (خیانت در معامله) بنوعی گندم نمای جو فروش شده اید، شما که ادعای تعیین تکلیف نزدیک به 98درصد سپرده گذاران را مطرح کرده اید، چرا شفاف و با صراحت در این باره توضیح نمیدهید، آیا میدانید بخش عمدهای از 98درصدیها که شما درباره آنها مانور داده اید، هنوز پولی نگرفتند“..
واضح است که با این فسادها، با این بحرانهای پیش روی نظام، و این شدت و حدت از بحرانهای درونی رژیم، آینده پیش روی آن چیزی جز فروپاشی اجتماعی نیست.
آیندهای که نه تنها آن نماینده مجلس، بلکه تمامی نمایندگان مجلس، سران و مهرههای نظام ولایت نیز از آن وحشت دارند. این چشمانداز تیره و تاری که با سرکوب و غارت مردم باد کاشت اما اکنون توفانی از جنس سرنگونی تمامیت آن در انتظار آن است.
مجلس رژیم یکی از صحنههایی است که میتوان تصویر جامعی از بحرانهای گریبانگیر رژیم و همچنین تصویر جامعی ازافزایش جنگ و جدال باندی متأثر از قیام را در آن دید.
یکی از مواردی که باعث بحران در مجلس ارتجاع و باعث جدال در آن شده است، بهشهادت رسیدن چند تن از جوانان دستگیر شده در زندانهاست.
در ارتباط با شهادت این جوانان رژیم بهطور وقیحانهای به دل داغ دار خانوادههای آنها نمک میپاشد، و چنین وانمود میکند که همه آنها معتاد بودند و در این رابطه خودکشی کردهاند.
اما این دروغپراکنی رژیم درباره این شهیدان قیام حتی باعث نشده که نمایندگان مجلس ارتجاع نسبت به چگونگی بهشهادت رسیدن آنها قانع باشند و هم نسبت به آن ابراز وحشت نکنند.
بیرانوندی عضو مجلس ارتجاع در جلسه 27دی 96 آن میگوید: «درباره حوادث و اعتراضات اخیر و طرح مطالبات مردم چند تذکر را یادآور میشوم:
تذکر به حاکمان، دولتمردان، وزیران و همه مسئولان، آیا میدانید پنج تن از شهرهای معترض کشور از شهرستانهای استان لرستان بودند، باید بپذیریم که اعتراض حق مردم است و البته حساب معترضان و اغتشاشگران جدای از هم است.
آقای رئیسجمهور من در تذکر پیشین خود یادآور شدم که زلزله بیاعتمادی مخربترین زلزله است، شکاف بین نسلی را درک کنیم، بپذیریم که پاسخ این اعتراضات سرکوب نیست، تهدید نیست. آشنا کردن دانشآموزان و دانشجویان با زندان شیوه دلسوزان نیست.. اگر برای جوانان کار ایجاد نکنیم و آرمانهای آنها را پاسخ ندهیم دیگران انگیزه پیکار در آنها ایجاد خواهند کرد».
در وحشت از این وضعیت انفجاری است که اعضای مجلس رژیم به فکر ریختن آب بر روی آتش خشم مردم افتاده، و حدود 40تن از اعضای مجلس خواستار بازدید از زندان اوین شدند.
با این حال قوه قضاییه رژیم بهدرخواست آنها برای بازدید نمایشی پاسخ نداده، طوری که علی مطهری نایب رئیس مجلس ارتجاع روز یکشنبه ۲۴دی آن را اعلام کرد.
ملاحظه میشود که وضعیت زندانها چگونه است که رژیم نمیتواند حتی آن را نیز به نماینده خودش نشان بدهد.
وضعیت آشفتهای که قیام، نظام آخوندی را دچار آن کرده است، باعث شده که نمایندگان مجلس چوب «چه کنم؟» به دست بگیرند، و بهدنبال این باشند که توفان انقلاب کلیت نظام ولایت را جاکن نکند.
چنین توفانی است که طیبه سیاوشی یکی از چند زن معدود نماینده مجلس رژیم را دچار وحشت کرده است. او در جلسه 26دی ماه 96 مجلس رژیم میگوید: «سوال این است که چه باید کرد تا انسجام ملی تقویت شود و کشور را در برابر امواج موسمی ناآرامیهای اجتماعی، بهویژه ناآرامیهای دو هفته گذشته مقاومت شود، چه باید کنیم که دیگر نگران جامعه دو قطبی نشویم و با شکافهای متعدد مواجه نباشیم... واقعیت این است که جامعه ما در سالهای اخیر بهطور متوسط دچار کسری سرمایه اجتماعی شده است، اعتماد عمومی بنا بر رفتارهای خارج از چارچوب و غیرقانونی حاکمان که عمدتاً متوجه فسادهای مالی بوده است لکهدار شده و از این رو بیتفاوتی اجتماعی رو به گسترش است و عدم پاسخگویی در بسیاری از امور اعتماد جامعه به دولت را کاهش داده است، جامعهای که اعتماد و امید را از دست بدهید، آیندهای جز فروپاشی اجتماعی نخواهد داشت...»
در زمینه فساد و دروغ بودن وعدههای پوشالی روحانی و سران سه قوه مبنی بر این که 98درصد مسأله غارتشدگان مؤسسات اقتصادی حل شده است، حاجی دلیگانی عضو دیگر مجلس ارتجاع 26دی 96 میگوید: ”آقای رئیسجمهور شما و دولتمردان اقتصادی و رئیس بانک مرکزی در مواجه با درخواست سپردهگذاران بهراحتی غش در معامله کردید (خیانت در معامله) بنوعی گندم نمای جو فروش شده اید، شما که ادعای تعیین تکلیف نزدیک به 98درصد سپرده گذاران را مطرح کرده اید، چرا شفاف و با صراحت در این باره توضیح نمیدهید، آیا میدانید بخش عمدهای از 98درصدیها که شما درباره آنها مانور داده اید، هنوز پولی نگرفتند“..
واضح است که با این فسادها، با این بحرانهای پیش روی نظام، و این شدت و حدت از بحرانهای درونی رژیم، آینده پیش روی آن چیزی جز فروپاشی اجتماعی نیست.
آیندهای که نه تنها آن نماینده مجلس، بلکه تمامی نمایندگان مجلس، سران و مهرههای نظام ولایت نیز از آن وحشت دارند. این چشمانداز تیره و تاری که با سرکوب و غارت مردم باد کاشت اما اکنون توفانی از جنس سرنگونی تمامیت آن در انتظار آن است.