بزرگترین گردهمایی سالانهٔ مقاومت ایران، بهدلیل گستردگی، تنوع و ابعاد متکثر آن «کهکشان» نام دارد. این نام اکنون ادبیات سیاسی مقاومت راه یافته است و بههمان میزان که در آسمان ظلمانی ایران شعاع سوزان و دلپذیر امید به سپیدهٔ آزادی میپراکند، در دل شبسازان و شبپرستان هراس میافکند.
کهکشان امسال درست یک روز پس از تحریم قاطع و سراسری نمایش انتخابات خامنهای برگزار شد تا مانند سال ۱۴۰۲ و بلکه فراتر از آن با یک آتش و حرکت ولایت در هم شکستهٔ خامنهای را به محاصره درآورد. در این کهکشان از یکسو گردهمایی ایرانیان آزاده و اشرفنشانان را در برلین داشتیم و از دیگرسو اجلاس بینالمللی ایران آزاد را در پاریس. هر دو در ارتباط تصویری با هم و مکمل هم.
خانم میشل آلیوماری، گزینش این دو کشور را برای بزرگترین آکت مقاومت ایران، بسیار بهجا دانست. او گفت پاریس همیشه مرکز مقاومت بوده و برلین یادآور فرو ریختن دیوار برلین است.
یاران ثابتقدم و خستگیناپذیر مقاومت از هر جا آمدهاند تا با اجتماعشان به ایران و جهان بگویند که آنها خواهان یک جمهوری دموکراتیک بر خرابههای استبداد فرتوت دینی هستند. هر کدام برای شرکت در این گردهمایی بهایی پرداختهاند. کسی که در دیار غربت زیسته باشد میداند که اشرفنشان بودن، معادل زندگی در آمادهباش دائم و حاضر به یراق بودن برای شرکت در پراتیکهای مختلف مقاومت است؛ پراتیکهایی که زمان و مکان نمیشناسند و ضرورت جنبش آنها را مشخص میکند. این زنان و مردان و فرزندانشان همیشه به آن آری میگویند. مانند همیشه امیدی چشمگیر در نگاههای مصممشان موج میزند. با کلاهها و چترهای زردشان مزرعهٔ شاداب آفتابگردانی را بهخاطر متبادر میسازند که در رودبار باد به تپش درآمده است. رنگینکمان مواج پرچم ایران در دستانشان زیباترین چهرهٔ مقاومت را به تصویر کشیده است.
اینجا از همهٔ نسلهای ایران گردآمدهاند. در یک شات ثابت، شیر و خورشیدی زرین بر پیشانی یک وایداسکرین لاجوردی به زیبایی میدرخشد. فرشی سرخ در مجاورت بنرهای زرد نواری، هارمونی چشمنوازی بهوجود آورده است.
بر روی سن بزرگ گردهمایی، چند فرشتهٔ کوچک با تنپوش سفید بر بالای سن در حال تقدیم دسته گل به دکتر آلخو ویدال کوادراس، نایبرئیس پارلمان اروپا هستند. دکتر به نرمی خم میشود و با ملاطفت دست بر سر یکی از آنان میکشد.
وقتی با دستهگل اهدایی رو به جمعیت میچرخد، از غرور و اطمینان سرشار است:
«افتخار و مزیت بزرگی برای من است که امروز با سلامتی و بهبودی کامل به شما در برلین بپیوندم. بهرغم توطئهٔ رژیم آخوندی که یک قاتل را برای کشتن من فرستاد، اما یک معجزه رخ داد. من زنده ماندم و مصمم هستم راهم را ادامه بدهم».
گفتآوردهایی از رهبری مقاومت، مسعود رجوی توجه و سکوتی حرمتبار را در جمعیت جاری میکند. حلقههای درشت اشک با عاطفهها و خاطرهها درمیآمیزند. این صدای مستحکم، آرامشبخش و پرصلابت، طنینی آشنا دارد و در تاروپود قلب نفوذ میکند.
«جای آن است که با قطعیت و یقین بگوییم از آن ماست پیروزی؛ از آن ملت ما»
«خجسته باد سال شورش و قیام برای گسستن بند از بند نظام»
آقای لئو داتسنبرگ، یکی از سخنرانان این گردهمایی است. پس از او خانم گیسو شاکری روی سن میرود و ترانه خجسته آزادی را - طبق سنت جسورانهٔ همیشگی، با پاره کردن عکسهای خامنهای- به اجرا درمیآورد.
فقیه اهرمن کردار
شریر محتسب رفتار
هماورد تو من هستم
منم خلقی شجاعتکار
من از پرواز میگویم
تو از اعدام پروانه
من از زیبایی رویش
تو از تابوت و ویرانه
به سرخ سرکش آتش
تو را من سرنگون سازم
از این مرز گهر باران
تبارت را براندازم
…
دیانا اشتوکر، شهردار وایل آم راین، نماینده مجلس فدرال آلمان با هیأتی از دوستانش، حمایت خود را از برنامهٔ ۱۰مادهای خانم رجوی اعلام میکند. اکنون بار دیگر نوبت هنرنمایی هنرمندان مقاومت است. ترانه «فریاد مشترک»، اثری از استاد محمد شمس، با اجرای چهار هنرمند از چهار کشور به چهار زبان: سعید تربتی، میلاد الحکیم، مالوینا لیکای و کینگ داوید هستند. این فریاد مشترک چیزی جز «آزادی» برای ایران نیست.
عکسهای مریم و مسعود رجوی در دستهای به اهتزاز درآمده است تا در همآمیزی با رنگهای پرچم ایران اصالت و ریشهداری مقاومتی را یادآوری کند که در برابر هیچ توفانی سر خم نکرده است و همچنان سرخرو و سرخفام به پیش میتازد.
سرود «زن مقاومت آزادی»، پیشتر به گوش مخاطبان آن رسیده است و بهمحض نمایش از وایداسکرین بزرگ گردهمایی بر زبان جمعیت میچرخد و پرچمها را به حرکت درمیآورد. در حالی که این گردهمایی ادامه دارد، اجلاس جهانی ایران آزاد ۱۴۰۳ در پاریس با ورود میهمانان و شخصیتها آغاز میشود.
دو مراسم در آن واحد و بهصورت متداخل. شاید درست باشد بگوییم سه مراسم؛ زیرا زنان و مردان اشرفی نیز در آن حضور دارند. فیلم گردهمایی شورانگیزشان گاه پشت صحنهٔ اجلاس را پر میکند و گاه در جایی دیگر به جلوهآرایی میپردازد. نه، باز هم این عبارت نارساست. شرکتکنندگان دیگری هستند که اگر ژرف بنگریم سیما و تصویرشان را در پلاسماهای بالای سر اجلاس خواهیم دید: کانونهای شورشی. شورشگرانی که میهن عزیز مان ایران را با عملیات اختناقشکن خود بیدار و فروزان نگهمیدارند. آنان شرکتکنندگان و مخاطبان دیگر کهکشان هستند. در حالی که فکر میکنیم همهٔ واقعیت را گفتهایم، اما این همهٔ ابعاد و گسترهٔ کهکشان کبیر مقاومت نیست. هموطنان ایرانی بیتردید در گوشیها و پلاسماهای خود در ایران و سرتاسر جهان در این کهکشان شرکت دارند و صدای همقلبی آنان را میتوان در هر جا که هستند شنید.
در حالی که رود زنان مردان، دختران و پسران ایرانزمین از محل گردهمایی به خیابانهای برلین سرازیر میشود تا تظاهراتی بزرگ را تدارک ببیند، دوربین پخش مستقیم به سمت اجلاس میچرخد تا سلسلهای از سخنرانیها را منعکس نماید.
اینجا جلوهای از مقاومتی است که اراده کرده است فاشیسم تکیه زده بر اریکهٔ دین را به زیر کشد و «آزادی خجسته آزادی» را به میهن خویش بازآورد. بیگمان چنین خواهد کرد و چنین خواهد شد.