728 x 90

در آموزش و پرورش ایران، دانش‌آموز ایران کجاست؟ (۵)

اعتراضات دانش‌آموزی
اعتراضات دانش‌آموزی

چشم‌انداز

دهه ۸۰ از پی دهه‌های اعدام هزاران دانش‌آموز آمد. به‌ظاهر «دارها برچیده و خون‌ها شسته بودند»؛ اما ستارگانی که پرده‌های شب‌پرستان را دریدند، بدل به خونی جاری در رگ‌های دانش‌آموزان و جامعه ایران گشتند. از آن پس بود که حاکمیت ولایت فقیه باید توفان آن‌چه را که در دهه ۶۰ و ۷۰ کاشته بود، درو می‌کرد. این توفان در حافظه جامعه‌ای متبلور شد که از خاطرات دهه‌های اعدام و قتل‌عام و سال‌های جنگی فریبنده، پرجنایت و بی‌حاصل و ضدمیهنی آمده بود. مدرسه و دانش‌آموز ایران هم محصول همین فرآیند تاریخی شد.

 

  کشتن آزادی = مرگ همه‌چیز یک جامعه 

محصول بیش از ۲دهه آزادی‌کُشی و اختناق فراگیر تحت عنوان اسلام و امنیت نظام، بی‌کفایتی و نالایقی در اداره جامعه‌ای شد که صورت‌مسأله و نیاز اولیه‌اش همانا آزادی بود. همه آن‌چه بر سر مردم و مدرسه و دانش‌آموز ایران آمد به این دلیل بود که به ضرورت آزادی پاسخ داده نشد.

بنابراین قانونمند است که وقتی اصلی‌ترین نیاز یک جامعه همیشه زیر سرکوب، در اتاق تعزیر و شکنجه، بالای «دار»ها و میدان‌های اعدام و تیرباران است، باقی نیازهای این جامعه هم در زیرساخت‌های طبیعی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی رو به نابودی می‌رود. این ضرورت از آن‌جا ناشی می‌شود که دروازه ورودی حل مشکلات پایه‌ایِ سیاسی، اقتصادی، طبیعی، اجتماعی و فرهنگی ایران مقدمتاً از حل تضاد تاریخی آزادی گشوده می‌شود. خمینی از فردای ۲۲بهمن ۵۷ و به‌دنبالش خامنه‌ای به این ضرورت با دشنه و ژـ۳  اعدام و قتل‌عام پاسخ داد.

از آن پس ایران هر هفته، هر ماه و هر سال سیر سقوط استانداردهای زندگی خانوادگی و اجتماعی را طی کرد. به‌موازات آن، طبیعت و جامعه ایران هم دستخوش نابودی حرث و نسل شد. به موازات آن، تخصص و قدرت فکر در مقابل اسلام‌گرایی مبتذل، بی‌ارزش گشت و دچار سرکوب و طرد و انزوا. 

نتیجه: حفظ حکومت به قیمت نابودی سرمایه‌های ایران: متلاشی شدن اقتصاد، نابودی طبیعت، فرار مغزها.

 

مزرعه ایران در گروگان گراز 

مدرسه و دانش‌آموز ایران با عبور از دهه‌های ۶۰ و ۷۰ به چنین ایستگاهی با این ساختار حکومتی و اجتماعی رسیده بود. از این پس آن‌چه تحت‌الشعاع این وضعیت قرار گرفت، مدرسه و معلم و دانش‌آموزی بود که چشم‌انداز و دروازه‌های آینده، ماه‌به‌ماه و سال‌به‌سال به رویش بسته می‌شد. حکومتی به سرمایه و دارایی مردم و مملکتی دستبرد می‌زند که خرج توسعه‌طلبی‌هایش در عراق، سوریه، لبنان و فلسطین و بعدها یمن کند و مردمی باید تاوان این دستبرد و تجاوز را بپردازند. چه تشبیهی باید نمود جز این که گرازی قصد گروگان گرفتن مزرعه ایران را کرده است؟

محصول گروگان‌گیری زندگی و معیشت مردم، در مدارس ایران منجر به ظهور پدیده‌هایی جدید مثل ترک‌تحصیل، کودکان کار، اعتیاد دانش‌آموزان و فروش اندام دانش‌آموزان و گاه معلمان می‌گردد. پدیده‌هایی که در تاریخ آموزش و پروش و مدرسه و دانش‌آموز ایران بی‌نظیر است. پدیده‌هایی که هر کدام به‌تنهایی نقض آگاهانه و آشکار اعلامیه جهانی حقوق‌بشر در باره کودکان و دانش‌آموزان است. بند الف ماده ۲۶ این اعلامیه تصریح می‌کند: «هر کس حق دارد که از آموزش و پرورش بهره‌مند شود. آموزش و پرورش تا حدودی که مربوط به تعلیمات ابتدایی و اساسی است باید مجانی باشد. آموزش ابتدایی اجباری است. آموزش حرفه‌یی باید عمومیت پیدا کند. آموزش عالی باید با شرایط تساوی کامل به روی همه باز باشد تا همه بنا به استعداد خود بتوانند از آن بهره‌مند گردند.

آموزش و پرورش باید حسن تفاهم، گذشت و احترام عقاید مخالف و دوستی بین تمام ملل و جمعیت‌های نژادی یا مذهبی و همچنین توسعه فعالیت‌های ملل متحد را در راه حفظ صلح، تسهیل نماید».

 

شریعت گور و دل سنگ 

آخرین تصاویر از گروگان‌گیری مدرسه و دانش‌آموز ایران توسط حاکمیت ولایت فقیه را مرور می‌کنیم:

« ــ رئیس شورای شهر تهران: ۱۸هزار کودک کار در تهران داریم!

ــ کودکانی در کارگاه‌ها هستند که از ۱۰ تا ۱۲ساعت کار می‌کنند. این‌ها دیگر فرصت درس و مدرسه را از دست داده‌اند.

ــ برخی کودکان تنها به‌دلیل نداشتن کفش، از تحصیل بازمی‌مانند! بچه‌ها که از مدرسه بازمی‌مانند، بلافاصله یا باید کار کنند و اگر دختر باشند باید ازدواج کنند.

ــ کودکان و دانش‌آموزان زباله‌گرد در معرض بیماری‌های گوناگون هستند که باید در دپوها دنبال آن‌ها گشت.

ــ از کودکان سنی تعهد می‌گیرند که در مدرسه خلاف سنن شیعه رفتار نکنند!

ــ در تهران هستند مدارسی که برخی از کلاس‌هایشان باید تا ۴۰دانش آموز را در خود جای دهند.

ــ اگر فعالین مدنی و اجتماعی نبودند، حکومت موضوع کودکان کار و بازمانده از تحصیل را مطرح نمی‌کرد».

 (سایت «هرانا» مجموعه فعالان حقوق‌بشر ایران، ۱۹مهر ۱۳۹۷)

 

کدام آموزش؟ کدام حقوق؟ 

نقض آگاهانه حقوق کودکان و نوجوانان دانش‌آموز ایران توسط جمهوری اسلامی آخوندها رابطه مستقیم با نقض مستمر حقوق‌بشر در تمامی زمینه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دارد که تاکنون ۵۶بار توسط سازمان ملل‌متحد و سازمان‌های حقوق‌بشری محکوم شده است. ارائه تمام موارد نقض آشکار حقوق دانش‌آموزان در این مقاله نمی‌گنجد. بخشی از آخرین نمونه‌هایی که در سال ۹۷ تحقیق و ثبت شده، آورده می‌شود:

«ـ کنوانسیون حقوق کودک باید در همه کشورها آموزش داده شود. اما در ایران اصلاً این کنوانسیون به‌رسمیت شناخته نمی‌شود.

ـ شناخت قوانین و حقوق شهروندی از کودکی باید آموزش داده شود که در ایران هرگز چنین نبوده است.

ـ در ایران هرگز چیزی به نام «حقوق دانش‌آموز» تدوین نشده است. پس هر کاری می‌شود با دانش آموز کرد...

ـ همه آموزش‌ها بر مبنای ایدئولوژی حکومتی تنظیم و پیاده می‌شود.

ـ در ایران وفور مدارس غیراستاندارد است. ۴۰درصد مدارس کشور غیراستاندارد است. در برخی جاها حتی از طویله هم برای کلاس استفاده می‌شود!

تبعیض و نابرابری جنسیتی، موجب آسیب رسیدن اساسی به نظام آموزشی ایران شده است. این وضعیت به استان‌هایی مثل کهکیلویه و بویراحمد و سیستان و بلوچستان که می‌رسد، تبعیض و نابرابری چندین برابر می‌شود».(سایت «هرانا»، ۱۷مهر ۱۳۹۷)

 

دست آموزش و پرورش در جیب دانش‌آموزان  

بی‌مقدار شدن جایگاه مدرسه و دست‌اندازی به حقوق دانش‌آموز به مواردی که در بالا یادآوری شد، خلاصه نمی‌شود. در چنین سامانه حکومتی، یکی از وظایف وزارت آموزش و پرورش هم سرقت بودجه مدرسه و دانش‌آموز می‌شود:

«روزنامه قدس در ۱۷بهمن ۱۳۹۵ از قول وزیر آموزش و پرورش نوشته است: «بودجه سرانه برای هر دانش‌آموز، مبلغ ۳میلیون و ۳۰۰هزار تومان در نظر گرفته شده است».

 

غارت و چپاول در نظام آموزشی ـ دست در جیب دانش‌آموزان

غارت و چپاول در نظام آموزشی ـ دست در جیب دانش‌آموزان

 

اما در عرض ۴۰سال گذشته، نه این مبلغ که حتی یک‌چهارم این مبلغ هم به دانش‌آموزان اختصاص نیافته و به عینه و کفایت در بودجه سال گذشته آموزش و پرورش، حذف ردیف سرانه دانش‌آموزی مرقوم شده است.

این در صورتی است که کشورهای اروپایی با دلار ۱۰۰۰تومان، سرانه هر دانش‌آموز را بین ۳۵ تا ۵۷میلیون تومان در هر سال و برخی کشورهای همسایه ایران رقمی بیش از اروپا منظور کرده‌اند.

«این در حالی است که دانش‌آموزی در ایران با عصبانیت می‌گوید: مدرسه فقط ۴تا میز و نیمکت متعلق به ۱۰سال پیش دارد. هیچ امکاناتی ندارد. چرا پول گاز(کلاس) را من باید پرداخت کنم؟

این در حالی است که ۲۰۰هزار تومان سرانه برای یک سال تحصیلی دبیرستانی در منطقه‌ای محروم با ظرفیت ۸۰دانش‌آموز است».(سایت «هرانا»، ۲۷مهر ۱۳۹۷)

 

مدرسه و دانش‌آموز ایران در چنگال اختاپوس

  یکی از نهادهای موازی حکومتی در مدارس ایران که از سال ۱۳۵۸ زیر نظر خمینی راه‌اندازی شد و در دهه ۸۰  و ۹۰ مجدداً بر فعالیت خود افزوده است، ارگانی موسوم به «اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان» است. دانش‌آموزان ایران بهتر از هر کسی می‌دانند که کار اصلی این ارگان در مدارس ـ و ارگان موازی آن در دانشگاه‌های سراسر کشور ـ جاسوسی علیه دانش‌آموزان و دانشجویان و ایجاد فضای اختناق بوده است.

اتحادیه‌ها در هر صنفی همواره مستقل بودن و مدافع حقوق صنفی بودنشان اصالت داشته و بر همین اساس هم قدرت اجرایی و نظارت بر سیاست‌ها و برنامه‌های حکومت‌ها دارند. اما واقعیت این است «اتحادیه‌های انجمن‌های اسلامی» در هر صنفی، همواره مدافع سرکوب خمینی و خامنه‌ای و مروج ایدئولوژی ارتجاعی آخوندیسم بوده‌اند. یکی از وظایف اتحادیه‌های انجمن‌های اسلامی در مدارس و دانشگاه‌های ایران در دهه ۶۰ تبدیل‌شدنشان به بازویی برای کمیته‌ها، پاسداران، مأموران قوه قضاییه و بعدها وزارت اطلاعات بوده است.

نکته قابل‌توجه در اساسنامه این اتحادیه، عبارتی مبنی بر «نهادی غیردولتی و دارای شخصیت حقوقی مستقل» است! در ادامه مطلب، همه‌چیز گویای ماهیت و هدف این ارگان حکومتی می‌باشد: «اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان به‌عنوان یک مجموعه فرهنگی ـ انقلابی برای سازماندهی، هدایت و پشتیبانی انجمن‌های اسلامی مدارس سراسر کشور با عنایت حضرت امام  در سال ۱۳۵۸ شکل گرفته و کماکان تحت عنایات مقام معظم رهبری فعالیت می‌کند».

در اشاره به اساسنامه آن هم می‌توان مستقل بودن، «غیردولتی» بودن و «بالاترین مقام اتحادیه» را شناخت: «بند ۱ از ماده ۴ اساسنامه اتحادیه مصوب سیصدو پنجاه‌وپنجمین جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی: نماینده مقام معظم رهبری، بالاترین مقام اتحادیه می‌باشد و نظارت عالیه بر این نهاد از طریق ایشان اعمال می‌شود».

 

دین حکومتی، وجهی از سرکوب دانش‌آموز و نقض حقوق‌بشر 

 در دهه ۹۰ شاهد شکست تمام برنامه‌های حکومت انحصارطلب آخوندیسم در مدارس ایران هستیم. دانش‌آموز ایران با تمام تمهیدات وزارت آموزش و پرورش، انجمن‌های اسلامی، دوایر عقیدتی، بسیج دانش‌آموزی، تصفیه، اعدام و فقر، تن به ایدئولوژی و سیاست و راه‌کارهای قرون وسطایی نداد.

در شروع قسمت پنجم این مقاله‌ها یادآوری شد که وقتی صورت‌مسأله آزادی و دموکراسی در مدارس هم به مهمیز و بند و زنجیر کشیده می‌شود، عکس‌العمل طبیعی آن در بین دانش‌آموزان، نفرت و دافعه از فرهنگ حاکم بر مدرسه و کتاب و آموزش و پرورش مأمور حکومت است.

حکومت آخوندی برای مقابله با این نفرت، از آن‌جایی که به دلیل ماهیت ضدتاریخی و قرون وسطایی‌اش نمی‌تواند پاسخ طبیعی و آموزشیِ نسل جوان و نوخواه را بدهد، در رویکردی مستأصل و از روی بن‌بست، به تحمیل و سرکوب همیشگی روی می‌آورد.

راه‌کار حکومت آخوندها برای یکی از معضلات و گرفتاری‌هایش به‌نام مدرسه و دانش‌آموز در قرن بیست‌ویکم، هر چه حوزوی‌تر کردن مدارس ایران است. راهی که ۴۰سال است بسا سرمایه‌ها و دارایی‌های مردم ایران خرج و هزینه آن در مدارس و دانشگاه‌ها شده و هرگز جواب نداشته است. راهی که به‌جای حل و فصل اقتصادی و فرهنگی و زیربنایی آموزش، به مشتی شکل و فرم تنفرانگیز آخوندی بسنده می‌کند، وقت و ذهن و ضمیر دانش‌آموز ایران را به گروگان می‌گیرد و حاصل آن چیزی جز نقض آشکار حقوق‌بشر و حقوق دانش‌آموز نیست. با این حال در دهه ۹۰ شاهد روی آوردن این راه‌کار برای هر چه بیشتر به محاق بردن نظام آموزشی ایران در باتلاق دین و مذهبی حکومتی شده هستیم که وجهی از سرکوب دانش‌آموزان است:

«نماینده ستاد همکاری حوزه علمیه و آموزش ‌و پرورش گفت: تفاهم‌نامه‌ای میان آموزش ‌و پرورش شهر تهران و حوزه علمیه به امضا رسید که بر این اساس مدارس دولتی تحت پوشش طرح به مدارس وابسته به حوزه علمیه تبدیل می‌شود. مدرسه دولتی به مدرسه وابسته به حوزه علمیه تبدیل می‌شود و مدیریت حوزه با استقرار روحانی ثابت در این مدارس، مدیریت تربیتی مدارس را بر عهده خواهد داشت».(خبرگزاری تسنیم، ۲۴آذر ۹۲)

«معاون تبلیغ و امور فرهنگی حوزه‌های علمیه استان تهران گفت: ۵۰۰ دانش‌آموخته حوزه علمیه در همین تعداد مدرسه فعالیت خود را آغاز کرده‌اند».(خبرگزاری دانشگاه اسلامی «آنا»، ۷آبان ۹۷)

 

شکست تسخیر مدارس

و نمونه‌های دیگر و بیشتر از تسخیر مدارس ایران توسط حوزه‌های علمیه و به بن‌بست رسیدن سیاست‌های قرون وسطایی در برابر مقاومت دانش‌آموزان ایران:

«مردادماه سال ۹۳، وزیر وقت آموزش‌ و پرورش با اعلام این‌که «اهمیت و تأثیر حضور کارشناسان دینی در مدارس کشور بر کسی پوشیده نیست»، خبر از پررنگ شدن نقش آخوندها در مدارس داد.

شهریور همین سال، مدیر‌کل قرآن، عترت و نماز وزارت آموزش‌ و پرورش از برگزاری نماز جماعت اجباری در تمام مدرسه‌های ایران در سال تحصیلی جدید خبر داد: در تمامی مدارس کشور باید به مدت ۳۰دقیقه نماز جماعت اقامه شود و به‌هیچ‌وجه نباید این زمان به کار دیگری اختصاص یابد.

محمدرضا مسیب‌زاده، اجرای «سند جامع تقویت و تعمیق فعالیت‌های اقامه نماز در مدارس کشور» را «محوری‌ترین اقدام آموزش‌ و پرورش» در سال تحصیلی ۹۳-۹۴ اعلام کرد.

همچنین قرار شد آموزش‌ و پرورش  ۶۰۰مدرسه دارالقرآن کریم را با استخدام ۵هزار مربی احیا کند.

مسیب‌زاده اعتراف می‌کند که جمهوری اسلامی پس از ۳دهه و نیم تلاش برای نمازخوان کردن دانش‌آموزان، تاکنون به نتایج مورد نظر خود دست نیافته است».(سایت دویچه وله فارسی  ۱۳شهریور ۹۳)

 

مدرسه قیام، دانش‌آموز شورشی

«در مشایعت آزادی

چندان شتاب مکن

که نوباوگان عاشق

از گهواره‌های انتظار

دیریست جسته‌اند

و حقارت درفش و «دار» را

فاتحانه لبخند می‌زنند».

 

نسل جوان و دانش‌آموز دهه ۹۰در مقابل نظام سرکوب

نسل جوان و دانش‌آموز دهه ۹۰ در مقابل نظام سرکوب

 

دانش‌آموز دهه ۹۰ در مقابل رژیم ولایت فقیه و ایدئولوژی آخوندیسم می‌شورد. این مشکل تاریخیِ ارتجاع آخوندی با نسل جوان ایران بوده است.

دهه ۹۰ خورشیدی سال‌های شورش و قیام مردم ایران علیه تمامیت سلطه قرون وسطایی شده است. ظلمتی به قدمت عمق شب‌های تاریخ بشر تا توانست طی ۴۰سال از گرده سپیده‌های ایران‌زمین تسمه کشید. ظلمتی که مدارس ایران را اشغال کرد و جولانگاه ارتجاع قرون وسطایی نمود، در دهه ۹۰ پاسخ دانش‌آموز و نسل جوان ایران را در خیابان‌ها و شهرهای ایران می‌گیرد.

دانش‌آموز دهه ۹۰ از خاطره‌های دانش‌آموز دهه ۶۰ می‌آید؛ از نیمکت‌های خالی هم‌کلاسی و حافظه جامعه‌ای به تباه کشیده شده می‌آید.

دانش‌آموز دهه ۹۰ با قیام ایران پیوند می‌خورد. او بخشی از قیام‌آفرینان دی ۹۶ بود که پایانی بر «ماجراهای اصول‌گرا و اصلاح‌طلب» نهاد. دانش‌آموز ایران همواره در ناپیوندی با ایدئولوژی آخوندیسم و فرهنگ مبتذل آن بوده است. این مشکل تاریخیِ ارتجاع آخوندی در ۴۰سال گذشته بود که نه با جنگ ضدمیهنی، نه با اعدام هزاران دانش‌آموز، نه با به اعتیاد کشاندن جوانان، نه با به فقر و تنگدستی نشاندن پدران و مادران دانش‌آموزان نتوانست نفرت و فاصله عمیق بین نسل نوخواه ایران را با حوزه‌های جهل و خرافات حاکمیت ولایت فقیه پر کند.

 

«یاور همیشه مؤمن» 

 

پیوند دانش‌آموزان با معلمان زندانی

پیوند دانش‌آموزان با معلمان زندانی

 

اکنون سرنوشت دانش‌آموزان ایران با سرنوشت معلمانشان و تمام مردم ایران گره خورده است. اگر اکنون معلم ایران پاسخ مطالبات صنفی و فرهنگی‌اش را با زندان و تبعید می‌گیرد؛ اگر اکنون معلم ایران باید از پشت میله‌های زندان به دانش‌آموزانش درس بدهد، دانش‌آموز ایران نیز جدای از همبستگی مطالبات و فریادها و قیام‌های معلمان و دانشجویان و کارگران و کشاورزان و کامیون‌داران کشورش نیست. اکنون دردهای مشترک از دهه ۶۰ تا دهه ۹۰ حافظه تمامیت ایران را به هم پیوند داده است. اکنون تمام تخته‌سیاه‌های مدارس ایران تبلور مشقی مشترک برای دانش‌آموزان ایران شده‌اند: خاطره‌های سرخ ۶۰ / بغض ۴۰سال وطن / حالا رسیده روبه‌رو /  ناجی تو، یاور من...

برای مطالعه بیشتر به قسمت‌های دیگر این سلسله مقاله در لینک زیر مراجعه کنید

در آموزش و پرورش ایران، دانش‌آموز ایران کجاست؟ (۱)

در آموزش و پرورش ایران، دانش‌آموز ایران کجاست؟ (۲)

در آموزش و پرورش ایران، دانش‌آموز ایران کجاست؟ (۳)

در آموزش و پرورش ایران، دانش‌آموز ایران کجاست؟ (۴)

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/86292b11-0300-4456-8ec4-ee9af6e9831e"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات