728 x 90

آنچه دژخیم حمید نوری اثبات کرد

نوروز با سربه‌داران...
نوروز با سربه‌داران...

دژخیمان با کدام پشتوانه، حریص ارتکاب جنایات بیشتر می‌شوند؟ ذخیره‌های جلادی در آن‌ها بر کدام سیاست‌ها تکیه دارند؟ کدام مشوقی، آنان را به عربده‌کشی و رجزخوانی برای سبعیت بیشتر پشت‌گرمی می‌دهد؟ کدام معمارانی برای مأموران به قتل عام آزادی و آزادی‌خواه، خانه‌ی امن می‌سازد؟ رد تداوم جنایت را چگونه باید خواند؟

فحوای این پرسش‌ها، مخاطب را به دنیای معامله و تجارت رهنمون می‌شود. معامله‌ی شب‌زی و شب‌پرست با تجارت‌گری که باید خورشید را بفروشد تا بتواند چشمانش را به تاریکی عادت دهد. رنج در این معامله، از آن آنانی‌ست که نمی‌خواهند به تاریکی‌ِ سازمان‌داده شده میان جلاد و خورشیدفروش، تن دهند و عادت کنند.

اگر نخواهیم پای جهان را به‌ این معامله بکشیم، ولی ایران و آزادی‌خواهانش در این معامله، دهه‌هاست از لجه‌ی خون گذشته‌اند و می‌گذرند.

 

این پرسش‌ها و رد تداوم جنایت را عربده‌کشی‌های دژخیم حمید نوری در بهشت زهرای تهران توأم با ذخیره‌های جلادی در حاکمیت آخوندی ایجاب نموده‌اند. حمید نوری البته آن‌قدر در تصور و تداعی و ولع جنایت‌پیشگی، از خود بی‌خود است که نمی‌تواند بفهمد چه پرونده‌یی از رد جلادی را برای خود و حاکمیت پشتوانه‌اش رقم زد و عواقب آن به کجا خواهد انجامید.

 

زنده‌یاد احمد شاملو گفته است: «جلادان هیچ تصوری از زندگی و انسانیت ندارند و این ویژگی، آن‌ها را متمایز می‌کند.»

حمید نوری یکی از همین تبار فاقد تصور زندگی و انسانیت است. بوزینه‌وار همان نعره‌یی را بر مزار بی‌نشان آزادی‌خواهان مجاهد و مبارز ایران‌زمین سرمی‌دهد که جلادان قاتل حسین‌بن علی در روز عاشورا سردادند. می‌بینید تبارها و نحله‌های تاریخیِ نوع انسان اگر هزاران سده‌ هم میان‌شان فرقت و فاصله باشد، چگونه در تفاوت انتخاب‌هایشان، با نوع خود هم‌سرشت و هم‌ذات‌پنداراند.

 

عطف به پرسش‌های مقدماتی این یادداشت، عربده‌های جلادمنش حمید نوری، به معامله و مماشات ننگ‌آلود با دیکتاتوری ملایان تکیه دارد. این، محصول سیاست تاجرمسلکی‌ست که خمینی را مجاز به فتوای قتل عام می‌کند، داس دروگرش  لاجوردی را اشتیاق قدم زدن در لجه‌های خون آزادی، و نوچه‌ی لاجوردی، حمید نوری را ولع تداوم جنایت و حرص عقده‌گشاییِ ابتر بودن در تصور زندگی و انسانیت.

 

حمید نوری در کم‌تر از دو دقیقه در بهشت زهرای تهران، درستیِ گواهیِ شاهدان دادگاه به‌مدت هفت ماه علیه وی را اثبات کرد؛

اثبات کرد که در قتل عام ۶۷ یک جلاد کامل و مجری فتوای قتل عام زندانیان سیاسی بوده است.

اثبات کرد که تعجیل در آزادی وی پس از محکومیت درازمدت، رد تداوم مماشات دهه‌های متمادی با دیکتاتوری‌های موروثی در ایران را نشان دارد.

 اثبات کرد که خون‌ریزی بی‌توقف نسل شقایق آزادی در ایران توسط سلسله‌های استبدادی، هرگز بدون پشتوانه‌ی معامله‌گران و مماشات‌گران جهانی با آنان میسر نبوده است.

 اثبات کرد که حمید نوری بیش از گذشته توسط جنبش دادخواهیِ اکثریت مردم ایران و مجامع حقوق بشری و قضایی، تحت پیگرد قانونی و حقوقی واقع شده است.

نشانی داد که بزرگ‌ترین، مداوم‌‌ترین و گسترده‌ترین مبارزه و پایداری در برابر نظام آخوندی، توسط همان نسل مشتاق آزادی و سر موضع و وارثان اشتیاق و آرمان آنان جریان داشته و تا تعیین تکلیف نهایی میان آزادی و دیکتاتوریِ ولایی ــ آخوندی ادامه دارد.

 

آری، جلادان همیشه و همه‌جا اثبات‌گران جنایت‌اندیشی و زیستن بر تکیه‌گاه معامله با جنایت از جانب خود و نیز با وسعت جنایت‌شان علیه قربانیان، نشانی‌دهنده‌ی جریان اصیل مبارزه و مقاومت و بالندگی در برابرشان هستند. عقده‌گشایی‌های بلندبلندشان، هم اعتراف روانی به این شکست است هم برآمده از ابتر بودن نسبت به هرگونه تصور زندگی و انسانیت. بدین‌گونه ضرورت تداوم دادگاه و قانون و حقوق علیه خودشان را به‌ناگزیر نزد مردم ایران و مجامع حقوقی و حقوق بشر جهانی اعتراف می‌کنند. این نعره‌ها و عربده‌ها، امضای پای سند فوریت بیش از گذشته‌ی دادخواهی‌ست.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/a4762ce9-d0f7-4312-b159-2fd7d0a53129"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات