روز ۱۳آبان ۱۳۵۷ را باید بهعنوان یک نقطهعطف تاریخی در سیر تحولات جنبش دانشآموزی میهن در نظر گرفت؛ رویدادی که نهتنها پرده از سرکوب وحشیانه رژیم سلطنتی کنار زد، بلکه پتانسیل عظیم و غیرقابل انکار نسل جوان را در رهبری مبارزات ضددیکتاتوری تثبیت کرد.
۱۳آبان ۵۷: کاتالیزور قیام ضدسلطنتی
در روز ۱۳آبان ۵۷، در اوج اعتصابهای فلجکننده که نظام سلطنتی را به زانو درآورده بود، دانشآموزان با هدف پیوستن به تحصنکنندگان دانشگاه تهران به سوی این کانون علمی حرکت کردند. یورش بیرحمانه سربازان حکومت نظامی شاه به محوطه و ورودی دانشگاه، بهشهادت ۵۶تن و مجروح شدن صدها نفر منجر شد.
این کشتار که توسط پرسنل انقلابی رادیو ـ تلویزیون در بخش خبری شب به نمایش درآمد، وجدانهای عمومی را به لرزه درآورد و خشم ملی را تشدید کرد.
یک روز پس از معرفی دولت نظامی ازهاری که شاه با آن سرکوب خود را به رخ قیامآفرینان کشید، جمعی از دانشآموزان تهران بهصورت خودجوش روز ۱۳آبان را بهعنوان روز دانشآموز نامگذاری کردند تا یاد شهیدان این جنبش، به وحدت و یکپارچگی دانشآموزان بیفزاید.
جنبش دانشآموزی در آن سالها، بهعنوان یک قشر بالنده و قابل اتکاء، نقشی درخشان ایفا کرد. پتانسیل عظیم انقلابی نهفته در این قشر، که بیتردید محصول بیش از یک دهه مبارزه انقلابی سازمان مجاهدین، چریکهای فدایی و دیگر مبارزان بود، بهدلیل موقعیت متمرکز دانشآموزان در مدارس، نیرویی شگرف پدید آورد که منجر به سرنگونی دیکتاتوری سلطنتی شد. جای تعجب نبود که این نیروی عظیم اجتماعی بهمحض پیروزی انقلاب، ظرف مادی خود را در نیروهای انقلابی، بهویژه سازمان مجاهدین، یافته و در ابعاد میلیونی جذب آن شد.
تحریف تاریخ و مقاومت مستمر نسل انقلابی
تاریخ نگاری حاکمان بعدی نشان میدهد که آخوندها بنا بر ماهیت ضدملی خود، همواره کوشیدهاند مناسبتهای ملی را نابود کنند، یا در گام بعدی، فرصتطلبانه آنها را قلب کرده و در جهت مقاصد خود به کار گیرند. بدینترتیب، ۱۳آبان نیز از ایلغار دجالگری مرتجعان در امان نماند. عوامل رژیم در سال ۱۳۵۸ با اشغال سفارت آمریکا، تلاش کردند با سوءاستفاده از خون پاک شهدای دانشآموز ۱۳آبان ۵۷، حرکت دجالگرانه خود را مشروعیت ببخشند؛ حال آن که جنبش انقلابی دانشآموزان هیچ ارتباطی به این نمایش سخیف نداشت.
با وجود تلاشهای خمینی و اعقاب ارتجاعی او برای سرکوب یا انحراف نسل انقلابی، پیوندهای عمیق این نسل با نیروهای انقلابی صدیق و فداکار اجازه نداد شعله مقاومت مردمی خاموش شود. سرنوشت شورانگیز نسل دانشآموزان انقلابی در پیوند با مقاومت سراسری، از مبارزات افشاگرانه سیاسی تا مقاومتهای حماسی در شکنجهگاهها و میدانهای اعدام رقم خورد. این نسل قهرمان، در نقطه بلوغ خود، به تشکیل ارتش آزادیبخش ملی، بهعنوان گنجینه عظیم میهنی، انجامید.
از پرچمداری ضدسلطنتی تا پیشتازی انقلاب دموکراتیک
وحشت همیشگی دیکتاتور عمامهدار از دانشآموزان قابل فهم است؛ چرا که آنها بهدلیل ویژگی متمرکز خود، از قابلیت ارتباط و تجمع بهسهولت برخوردارند. پتانسیل انقلابی نهفته در این قشر هرگز خاموش نمانده و حضور فعال دانشآموزان در قیامهای متعدد، از جمله قیامهای دی ۹۶، آبان ۹۸ و ۱۴۰۱ مؤید این حقیقت است.
امروز، نسل نوی دانشآموزان شورشی، آمال و آرمان آزادیخواهانه خود را در کانونهای شورشی داخل میهن پیدا کردهاند. گسترش کمی و کیفی این کانونها و زوزههای وحشت رژیم، گویای این حقیقت است که همان خونهای پاک ریخته شده بر آستان دانشگاه تهران که شاه را به روز پایان خود نزدیک کرد، بیگمان شیخ را نیز در کام نیستی فرو خواهد برد.
تعهد عملی این نسل برای فردای سرنگونی، بهویژه در کنگره جوانان، بسیار چشمگیر است. آنها از برنامه ۱۰مادهیی مریم رجوی بهعنوان منشور واقعی یک دولت قانون حمایت کردند، برنامهیی که آزادیهای اساسی، حقوق فردی و لغو شکنجه و حکم اعدام را تضمین میکند. نمایندگان جوان تأکید کردند که حضورشان در خارج از کشور، «وعدهیی به جوانان داخل ایران است که شجاعت آنها بیهوده نخواهد بود». این نسل، متعهد است که اجازه تکرار سرقت انقلاب ۱۳۵۷ را ندهد و ریشه ستمگر را از خاک پاک ایرانزمین برکند.