پردهٔ دوم نمایش انتخاباتی رژیم آخوندها پس از هلاکت رئیسی، که رسانهها و کارگزاران خود رژیم با عناوینی از قبیل «شو»، «کمدیاستندآپ»، «مدلینگ» و امثالهم از آن یاد میکنند، با ۶بازیگر ادامه دارد.
جدای از ملت که تکلیف خود را مدتهاست با این نمایشهای مهمل و مسخره روشن کرده، در درون رژیم هم چندان دل و دماغی برای تماشای این خیمهشببازی «زودهنگام» و تحمیلی باقی نمانده است؛ تا آنجا که در روزنامههای حکومتی هم آن را بهسخره میگیرند و مینویسند: «تو گویی چارهای جز تماشای اجباری نمایش پشتک واروی“ مدّعیان خدمت ”برایمان باقی نمانده! صحنهپردازانی که در چند دهه گذشته بهکرّات قبای گشاد مدیریّت کشور را بهتن کرده و بهتر بگویم؛ بنا بهملاحظاتی که دانید و دانیم، بر تَن نحیفشان پوشاندهاند... سیاست نخواندههای ”سیاست مدار“ هم آنانی که ”بهنام خدمت“ و صدالبته ”بهکام“ ”قدرت“ مردم را با وعدههای آنچنانی سرگرم و در این میان جز گفتاردرمانی و رجزخوانیهای بدون پشتوانه و بیحاصل، خاطرهای از خود در اذهان باقی نگذاشتهاند» (روزنامهٔ حکومتی همدلی ـ ۲۰خرداد).
با این همه نگاهی بهاظهارات این ۶ ”مدّعی خدمت“ و ”پشتک وارو“ های آنها در صحنهٔ رادیو تلویزیون و رسانههای حکومتی در چند روز اخیر بهزحمتش میارزد؛ بهخصوص که نه فقط کم و کیف این نمایش مسخره، بلکه وضعیت کنونی رژیم را نمایانتر میسازد.
ویژگی اصلی و خندهدار این کمدی درام آن است که هر ۶بازیگر با تفاوتهای ناچیز یک نقش را بازی میکنند و یک حرف را میزنند. آنها نه تنها در اعلام سرسپاری بهولیفقیه ارتجاع، بلکه در پایبندی بهادامهٔ راه و برنامهٔ رئیسی هم روی دست یکدیگر بلند میشوند.
پاسدار قالیباف در مصاحبهٔ تلویزیونی خود با کیسه کردن ماست «حکمرانی نوین» که مدتها لقلق زبانش بود، گفت: «یکی از ضرورتهایی که بنده احساس کردم در اینجا بیایم و عافیتطلبی را کنار بگذاریم اجرای برنامه (رئیسی) است».
بازیگر دیگر دزد قهاری به نام زاکانی است که اکنون در شهرداری تهران آستین بالا زده تا رکوردهای قالیباف در دزدی و زمینخواری و پارکخواری را بشکند.
زاکانی در برنامهٔ تبلیغاتیاش تأکید کرد که «همه ما برای تداوم راه شهید رئیسی، تکالیف سنگینی داریم». قاضیزاده هاشمی هم که نخود آش انتخاباتی است، گفت: «خود را عهدهدار ادامهٔ مسیر شهید رئیسی میدانم. دولت آیتالله رئیسی کارهای نیمه تمامی داشت... رئیسی مسیر و رویکردها را تغییر داده بود... آرمان رئیسی نباید بر زمین بماند».
پزشکیان در اعلام سرسپاری بهولیفقیه و راه و برنامهٔ رئیسی جلاد، از سایر رقبا شفافتر حرف زده و گفته است: «قرار نیست برنامهٔ جدید بنویسیم، قرار نیست سیاستهای جدیدی در کشور اجرا کنیم، بلکه سیاستهای کلی ابلاغی مقام معظم مشخص است و برنامههای توسعه هم وجود دارد، هر دولتی که میآید باید برنامههای موجود را اجرایی کند». او با این رکگویی نه تنها تکلیف خود، بلکه نقشهمسیر ۵بازیگر دیگر این نمایش را روشن کرد.
پاسدار جلیلی برگ بالاتری از رقبا رو کرد و گفت، اصلاً دولت رئیسی را در تمام ۳سال گذشته، من و «دولت سایه» ام اداره میکردیم. او گفت که در این «دولت سایه» «دهها کارگروه تخصصی... و مدیران و کارشناسانی که (تعداد آنها) بهبیش از هزار نفر میرسند. حضور داشتند. در کنار فعالسازی این ستاد چابک و کمهزینه (!) ولی پرکار بیش از ۱۴۰بار بهنقاط مختلف کشور سفر کردم».
بیتردید اگر «تداوم راه» جلاد۶۷ مورد نظر باشد، دژخیم پورمحمدی جلاد پیشانی سیاه و همپالگی رئیسی جلاد در قتلعام۶۷، رقیب ندارد و از همین رو بهقول خبرگزاری وزارت اطلاعات (مهر ـ۲۲خرداد) در فیلم تبلیغاتیاش با «ژست هنری» ظاهر شده است. لابد این هم از مزههای این نمایش خنک است.
تماشایی است که با این همه یکدستی، برخی از رانده شدگان دربار ولایت خوابنما شدهاند که «سیاست یکدستسازی شکستخورده»! و همگنان را بهخرید بلیت این نمایش «متفاوت»! دعوت میکنند!
روزنامهٔ سپاه پاسداران (جوان ۲۳خرداد) اما، کار را در معرفی و ارائهٔ بهاصطلاح رزومهٔ ۶بازیگر کمدی درام انتخابات خامنهای ساده کرده و تصاویر این ۶نفر را در لباس پاسداری بهچاپ رسانده و همگان را بهتماشای این فیلم پست مدرن که در آن ۶دلقک یک نقش را بازی میکنند، فراخوانده است.