طرح سرکوبگرانهٔ خامنهای برای سرکوب زنان به بهانهٔ «حجاب و عفاف»! با تنشها و تنگناهای دشوار در مواجه شده است. این تنشها و تنگناها بیانگر ناکامی فاشیسم دینی در برابر یک جامعهٔ انفجاری است؛ جامعهیی که هر لحظه مترصد فرصتی برای قیام و شورش است؛ جامعهیی که در آن زنان و دختران بیش از دیگر اقشار ستمدیده در معرض سرکوفتهای یک خلافت قرونوسطایی قرار دارند. آنان از ابتداییترین حقوق خود محروم هستند. بنابراین بالندهترین قشر اجتماعی بهشمار میروند و بار شورش و قیام را به دوش میکشند. آنان به گواه صحنههای شورانگیز قیامهای پیشین، سلسلهجنبان شورشها بوده و هستند؛ از این رو خامنهای برای مقابله با قیام تنها چاره را در سرکوب تمامعیار آنان میبیند.
طرح سرکوبگرانهٔ او موسوم به «نور»! نه تنها نتوانسته این زنان و دختران را مقهور و منکوب کند، بلکه خود جرقهآفرین شورش و اعتراض شده است. حمایت جامعه از حقوق زنان بر دشواری خامنهای نیز میافزاید. اکنون اعتراضات و مقاومتهای اجتماعی در برابر این سرکوب سازمانیافته به داخل حاکمیت سرریز میکند.
احمد خاتمی در نماز جمعهٔ ۷ اردیبهشت تهران بهروشنی پرده از یک انشقاق در بین افراد و باندهای حکومتی بر سر نحوهٔ مقابله با زنان برداشت و آن را «دوقطبیسازی» نامید.
«خواهش میکنم در مسأله عفاف و حجاب دوقطبی شکل ندهید! به اندازه کافی دوقطبیها هست. منطقی بحث کنید! منطقی استدلالی بحث کنید!در برابر استدلال انگ به یکدیگر نزنید! من دارم احساس میکنم دلسوزان حجاب هر سلیقهیی که دارند توی میدان هستند. به گوشم میرسد انگ زدنها والله به مصلحت نیست انگ زدن به یکدیگر مشکل بیحجابی را حل نمیکند.» (تلویزیون شبکهٔ یک. ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳)
این «دوقطبی» و «انگ زدن به یکدیگر»! حتی به کشاکش بین حسین شریعتمداری و مهدی فضائلی، عضو دفتر حفظ و نشر آثار خامنهای نیز راه یافت و نشان داد که موضوع بیخدارتر از آن چیزی است که در رسانههای حکومتی تبلیغ میشود. بهعبارت دیگر بحث بر سر سرنوشت حکومت است؛ حکومتی که دیگر جامعهٔ ایران و بهخصوص جوانان به آن تمکین نمیکنند. دختر لاجوردی آشکار و البته با زبان آخوندی اینچنین به تقابل جوانان با حکومت اعتراف میکند:
«دشمنان در تلاش هستند تا ذهن جوانان ما را به شبهات و دروغها آلوده کند و این وظیفه ما است که ذهن جوانان را از آلودگیها و این شبهات پاککنیم» (ستاره صبح. ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳)
احمد علمالهدی در نماز جمعه به وجه دیگری از شکست طرح سرکوبگرانهٔ خامنهای اشاره کرد. صحبتهای او انزوای باند خامنهای - رئیسی را در این ماجرا به نمایش گذاشت:
«صیانت از فرهنگ، هزینه دارد. اگر مردم بخواهند یک گوشه بنشینند، تماشاچی باشند و بگویند آقای خطیب نماز جمعه! آقای نیروی انتظامی! شما بیا این ناهنجاری را درست کن، اینطور نمیشود! برادران و خواهران، جهتگیری انقلاب در جامعه ما با میدانداری مردم محقق میشود.» (همان منبع)
بهدلیل چنین انزوا و کسادبازاری بود که خامنهای در یک شوی مضحک احمدرضا رادان، سرکردهٔ نیروی انتظامی را به قم فرستاد تا در میان جمعیت دستچین شده اشک تمساح بریزد و حمایت مراجع تقلید را به این طرح سرکوبگرانه جلب کند. البته به جایی نرسید. صحبتهای رادان وجه دیگری از عمق فلاکت خامنهای – رئیسی را بارز کرد. او گفت:
«۳۲ دستگاه مردم بدانید مردم بدانید، مردم بدانید ۳۲ دستگاه مسئول راهکارهای اجرایی حجاب و عفاف بوده که اگر به این تکالیف خودشان عمل میکردند ما امروز شاهد چنین صحنههایی در خیابان نبودیم. حالا عمل نمیکنند، بعضیهایشان طلبکار هم میشوند، سؤالگر هم میشوند، پرسشگر هم میشوند، مطالبهگر هم میشوند، میدانید چرا؟ برای اینکه در برابرشان مطالبهگری و پرسشگری نمیبینند»!
در نقطهٔ مقابل برخی افراد و جریانها در حاکمیت، با نگرانی طرح سرکوبگرانهٔ نور را «جرقهیی بر نارضایتی» میدانند و نسبت به چشمانداز قیام هشدار میدهند:
«نتیجه هر حرکتی که منجر به گسترش تنشهای اجتماعی بشود، شرط حکمرانی نیست. متأسفانه عدهای سعی بر تنش آفرینی در کشور دارند و اگر جرقه حوادثی مانند دیماه ۹۶، آبان ۹۸، پاییز ۱۴۰۱ زده شد، آن را طرح و برنامه دشمنان میخوانند... برخوردهایی که به نام برخورد با بیحجابی صورت میگیرد، در مواردی منجر به اعتراضات گسترده جمعی در محل شده است» (ابتکار. ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳).
این انشقاق یا بهقول احمد خاتمی «دوقطبی»، بنبستی است که خامنهای و رئیسی در اجرای طرح سرکوب زنان و بهعبارت دیگر مهار کردن قیام با آن مواجه شدهاند؛ و باید انتظار بیش از آن را داشت.
بهنظر میرسد آنان به زمین سفت جامعهٔ انفجاری و مقاومت زنان برخوردهاند؛ بیسبب نیست که یکدیگر را شاخ میزنند!