728 x 90

اَبَر بحرانها با اصلاحات درمان نمی‌شوند

بحران اقتصادی
بحران اقتصادی

در فرهنگ لغت آریان‌پور «بحران» معادل واژه crisis، به‌معنی نقطه‌عطف در بیماری است. تحلیل معنایی واژه بحران، گستردگی معنای آن را می‌رساند. مترادف بحران، سرگشتگی، سختی و پریشان حالی است. «بحران وضعیتی است که نظم سیستم اصلی را مختل کرده و پایداری آن را بر هم می‌زند؛ به عبارت دیگر، بحران حادثه‌ای است که در اثر رخدادها و عملکردهای طبیعی و انسانی به‌طور ناگهانی به‌وجود می‌آید و سختی و خسارت را به یک مجموعه یا جامعه انسانی وارد می‌کند و برطرف کردن آن نیاز به اقدامات و عملیات اضطراری و فوق‌العاده دارد» (دانشکده علوم اقتصادی ۱اردیبهشت۱۴۰۰).

حال تصور کنید ابَر بحران، چه وضعیت بحرانی‌تری می‌باشد! یعنی این‌که دیگر سنگ رو سنگ بند نیست و هر آن احتمال فروپاشی و ریزش ساختمان و ساختار مورد نظر در انتظار است.

پس از قیام ۱۳۹۶ بود که تحلیلی توسط مسئول یکی از بخشهای نهادی به نام انجمن جامعه‌شناسی ایران منتشر شد. وی گفته بود با ارزیابی شرایط فعلی کشور، ما وارد دوره ابَر بحران شده‌ایم. وی در آن زمان شاخصهای بحرانهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی را برشمرده بود. از آن زمان ابر بحران در نظام ولایت مطلقه فقیه به نقطه سقوط نزدیک و نزدیکتر شده است. بی‌جهت نیست که اصلاحاتیهای قلابی مکرر می‌گویند دولت جدید خامنه‌ای آخرین فرصت برای رژیم آخوندی است.

در تشریح «بحران» هم آمده است که «بحران یک وضعیت اضطراری است که در آن تشویش و نگرانی عوامل تصمیم‌گیرنده افزایش می‌یابد» حالا این تعریف بحران است و ابر بحران را می‌توان در چهره و بیان خامنه‌ای و اظهارات مافیای حاکم بر کشور به‌طور روزانه دید و شنید. به‌عنوان نمونه پس از ترور هنیه، وجه دیگری از بحران فاشیسم دینی هویدا گردید و «نظام از لحاظ اعتبار و حیثیت اجتماعی دچار بحران گردید». تا آنجا که علاوه بر مخاطرات دیگر نظیر قیام هر آن محتمل توده‌های به جان آمده، «سیستم به ورطه سقوط کشیده می‌شود» (دانشنامه مدیریار۱۳۹۴)

حالا پس از تعاریف علمی و فنی بحران و ابر بحران، نگاهی هم به وضعیت انضمامی جامعه غرق در بحران فعلی ایران بیاندازیم تا موضوع ملموس‌تر و محسوس‌تر شود.

 

۱۰۰ بحران و ۱۰ ابر بحران

علی سعدوندی کارشناس اقتصادی از ۷ ابر بحران بازنشستگی، ابر بحران بانکی، ابر بحران بیمه، ابر بحران آب، ابر بحران انرژی، ابر بحران ابر تورم و ابر بحران سرمایه‌گذاری گفته بود (خبرآنلاین۱۶اردیبهشت۱۴۰۲). 

و یاکارشناس دیگری به نام محمد مهدی حاتمی اعتراف کرده بود: «در سال ۱۳۹۶، در همکاری میان مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری و برخی مؤسسات بخش خصوصی، فهرستی از ۱۰۰ بحرانی که ایران را تهدید می‌کنند، تهیه شد (و البته نه تنها به روزرسانی این فهرست کنار گذاشته شد، که اساساً توجهی هم به موضوع نشد.)... در مجموع، از ۱۰۰ بحرانی که شناسایی شده بود، نزدیک به ۷۰ مورد منشاء اقتصادی داشت و از میان ۱۰ بحران نخست (به ترتیب اهمیت) هم ۷ مورد منشاء اقتصادی داشت» (فرارو، ۱بهمن۱۴۰۰).

 

«ابر بحران» قدیمی شده است!

پدرام سلطانی، نایب‌رئیس پیشین اتاق ایران، وضعیت جامعه و به‌خصوص اقتصاد ورشکسته حال حاضر را وخیم‌تر از تعاریف گفته شده می‌داند: «شاید تا همین یک دهه پیش وقتی صحبت از «ابر بحران» پیش می‌آمد، بدبین‌ترین کارشناسان هم تنها واژه تحریم را، آن هم با احتیاطی فراوان برای توصیف آن پیش می‌کشیدند، اما سیاست‌های اجرایی طی سال‌های اخیر، کشور را در شرایطی قرار داده که دیگر ابر بحران را باید عبارتی تقلیل‌یافته برای ترسیم هر حوزه‌ای از اقتصاد و فرهنگ گرفته تا مسائل سیاسی- اجتماعی و محیط‌زیست دانست» (تجارت‌نیوز۲۷مرداد۱۴۰۳)

وی از جمله کارشناسان اقتصادی است که دولت جدید خامنه‌ای را بی‌تأثیر در تغییر اوضاع جاری می‌داند «و معتقد است دولت در ساختار کنونی حاکمیت ایران اختیارات کمی دارد و عوامل مختلف باعث شده‌اند دیگر تأثیر چندانی در سیاست‌گذاریها نداشته باشد».

وی ضمن بر شمردن شماری از وضعیت‌های «واقعاً وحشتناک» نظیر ناترازیهای انرژی و آب و برق، نهادهای مازاد و موازی، ذی نفعان قدرتمند، رکود و تورم، تحریم‌ها و چهره مخدوش حکومت، نبود امنیت اقتصادی و اجتماعی، فساد از بالا تا پایین نظام، مهاجرت روزافزون نخبگان، فرار سرمایه، تراز منفی تجارت خارجی و... می‌گوید اسب اقتصاد ایران حتی توان حرکت لنگان لنگان را هم ندارد. نکته مهم اظهارات او، غیرقابل حل بودن این ابر بحرانها با اصلاحات کذایی است.

 

ابر بحرانها با اصلاحات قابل حل نیستند

این تحلیلگر عرصه اقتصادی می‌گوید: «واقعیت این است که مسائلی که تبدیل به ابر بحران می‌شوند با اصلاحات قابل حل نیستند و باید تحول ساختاری انجام شود. زمانی ممکن است دولت با تلی از خاک مواجه باشد و باید یک بیل و کلنگ بتواند آن را صاف کند؛ اما دیگر یک کوه را با این ابزار نمی‌توان صاف کرد. اکنون اندازه مشکلات اقتصاد ایران و ابزار در دست دولت مصداق همان کوه و کلنگ است. یعنی باید از اصلاحات عبور کرد و به سمت تحول رفت. دیگر اصلاحات پاسخگو نیست و باید تحول اساسی صورت بگیرد. حتی در این حالت هم رشد و توسعه اتفاق نمی‌افتد و فقط روند رو به سقوط اقتصاد ایران با آهنگ کندتری پیش می‌رود» (همان)

با ارزیابی چنین دهشتناکی از اوضاع فقط اقتصادی فاشسیم دینی بهتر می‌توان از تعاریف انتزاعی بحران به واقعیت‌های عینی و مادی آن نزدیک شد. گرچه سال‌هاست کارشناسان تعداد ابر بحرانها و حوزه‌های بیمارشده کشور را شماره کرده‌اند.

 

بزرگترین ابر بحران؛ ناامیدی طبقه متوسط

سعید لیلاز، ضمن اشاره به این‌که «تمام منابع رانتی اقتصاد ایران حتی چاپ پول بدون پشتوانه و نفت پایان یافته است. حتی برخی ارکان حاکمیتی به اوقاف‌خوری افتاده‌اند که نشان می‌دهد منابع تمام شده‌اند. بزرگترین ابر بحران ایران را ناامیدی کلی طبقه متوسط دانست و تأکید کرد: این شرایط باید اصلاح شود و در عین‌حال در حوزه اقتصادی بزرگترین ابر بحران ما ناترازی‌ها است. حل این ناترازی‌ها جز با مشروعیت در میان مردم ممکن نیست» (آفتاب‌نیوز۲۲خرداد۱۴۰۳)

سخن آخر درباره بحرانهای لاعلاج را از زبان پزشکیان در معرفی وزرایش به مجلس آخوندی بشنویم: «غیرممکن است با روند گذشته وضعیت فعلی را اصلاح کنیم. تدابیر و رویه‌های جاری قادر به حل این مسائل نیستند».

آری؛ با روال و رویه ۴۰ سال گذشته هیچ بحرانی قابل حل نیست و تنها ریشه‌کنی اساس ظلم و جور حل‌کننده ابر بحرانهاست.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/6b80cd68-361f-43d0-931c-50f286d39a24"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات