محمد حسین عظیمی، دبیرکل یک تشکل حکومتی به نام «جبهه ایران اسلامی»، [یکی از محافل مهرهگذاری در مجلس و دولت و دیگر مراکز قدرت و ثروت) حرف عجیبی در مورد «پدرخوانده» و مناسبات درونی «بیت» به زبان آورد که قابل تأمل است: «آدمهایی شبیه به کاظم صدیقی زیاد داریم فقط موضوع ایشان رسانهیی شد» (دیدهبان ایران. ۸ اردیبهشت۱۴۰۳) او افزود: «درون باندهای مافیایی، نیروهای دولتی، حزباللهی و کسانی که نمیتوانم بیشتر از این بگویم هستند...» !
ضربالمثل «از شیر مرغ تا جان آدمیزاد» هم مصداق همین وضعیت فاشیسم دینی است که نشان میدهد همه جور فاسد و تبهکار در این رژیم ضدمردمی وجود دارد. خبرنگار از این «دبیرکل»! میپرسد: «این تسبیحی که دست شماست، نشانه تظاهر نیست؟» او پاسخ میدهد: «الان داشتم ذکر میگفتم (!) که بتوانم خوب مصاحبه کنم و پاسخ شما را خوب بدهم... اما بدترین آفت انقلاب اسلامی در ۴۵ سال گذشته، بحث تظاهر بوده و این تظاهر، پدر ملت و کشور را درآورده است»!
«دامادیسم» و «هزاردستان»!
جناب دبیرکل سپس چند نمونه از انحصار طلبی و فساد کارگزاران خامنهای را برملا میکند: «حرفهای پناهیان اثبات کرد خالص سازی در کار بوده و قرار است دایره خودیها تنگتر شود... اگر بخواهند همه کشور را مصادره به مطلوب کنند و در کنارش تمامیتخواهی کنند و بگویند کشور برای ما است، مردم هم حساب اینها را میرسند. میرسیم به بحث آیتالله صدیقی. بالاخره از این افراد زیاد داریم، خیلی از اینها زیاد داریم و خیلی زیاد هستند که قرعه به نام این بنده خدا افتاده است. نماز تمام افرادی که پشت سر ایشان نماز خواندند، باطل است. ایشان یا جاهل است یا عامد است یا عامل... پدیدهٔ پاندامادیسم، یعنی دامادگرایی، در میان نیروهای انقلاب رواج پیدا کرده است که میتوانیم اسمشان را بگذاریم هزاردستان. این هزاردستان هزاران منفعت مشترک دارند...» سپس نام چند نفر از عوامل نزدیک بیت را میآورد که اقوام و بستگان، دایی و عموهایشان را وارد مجاری قدرت و اقتصاد کردهاند که عین بیشرافتی است و اینکه «فساد در کشور ما خیلی ریشه دوانده که اگر سیستماتیک شود، باید فاتحه انقلاب را خواند». و بعد سراغ فروش نفت و دستهای پنهان آقازادهها و خارج کردن ده میلیارد دلار (؟!) از مملکت میکند. و بعد به تخصیص ارز نیمایی میپردازد که «یک بازار بزرگی را ایجاد کرده برای آدمهای سودجو و کمتلاش، یعنی تلاش نمیکنند و فقط به واسطهگری و با کارهای اینچنینی، سودهای کلان میکنند. هلدینگ خلیجفارس، فولادها، شرکت ملی مس، ایمیدرو و شرکتهای وابستهاش که فولاد مبارکه و گلگهر و چادرملو و بسیاری از این شرکتهای بزرگ هستند که فکر میکنم نیماییهایشان بالای حداقل ۶۰-۵۰ میلیارد دلار در سال است».
افشاگریهایش بسیار مفصل است. بالابردن عامدانه قیمت ارز و دور زدنهای تحریمها و بالا کشیدن میلیاردها دلار در این رابطه «که اگر سر باز کنند، از بابک زنجانیها بدتر هستند، خیلی بدتر هستند». مافیای گوشت، مافیای دلار، مافیای سکه و... و در آخر هم سراغ شهرداری میرود و میگوید: «پر از مفسده است همه شهرداریها. فساد در شهرداری تهران و املاکهای نجومی، به نظرم این اصلاً یک دستگرمی بوده؛ اینقدر فساد آنجا زیاد است که نگو و نپرس» (همان منبع).
تأثیر جنگافروزیهای خامنهای بر اقتصاد غارتشده
آنچه گفته شد فقط یک گوشه از کلان فسادهای حکومتی است که در درگیریهای باندی از پرده بیرون افتاده است. بهتازگی دانشگاه استنفورد آمریکا در تحقیقات خود به تأثیر پذیری منفی اقتصاد از تنشهای سیاسی و بینالمللی تأکید کرده است. وقتی این موضوع را در رابطه اقتصاد غارت شدهٔ ایران در فاشیسم دینی مورد بررسی قرار میدهیم به عمق دیگری از میزان فساد و چپاول در جنگافروزی و تروریسم این رژیم پی میبریم.
یکی از کارشناسان اقتصادی با مسامحه و پردهپوشی تأثیر سیاستهای جنگافروزانهٔ خامنهای را تحت عنوان «سیاست خارجی» روی وضعیت اقتصادی اینگونه بیان میکند: «متأسفانه در تمام این سالها بار اصلی سیاست خارجی بر دوش اقتصاد بوده است. یعنی در تمام این سالها این بازار، معیشت و سفره مردم بوده که به شکل جدی، مستقیم و فوری درگیر آثار مخرب این راهبرد سیاست خارجی شده است» (راغفر. شرق۶اردیبهشت۱۴۰۳) وی میافزاید: «در این سالها شاهد پیدایش انواع و اقسام فسادهای عجیب و غریب بودهایم. اکنون یک طبقه از افراد دارای قدرت، تقریباً تمام فرصتهای اقتصادی و تجاری و سرمایههای کشور را در چنبره خود قرار دادهاند و خودشان برندگان تداوم سیاستهای جاری باشند و فرصتهای نابرابر و منابع را برای خود حفظ کنند».
برای تأیید این مناسبات فاسد و بحرانزی، میتوان تأثیر منفی جنگافروزیهای باندهای جنگطلب حامی خامنهای در چند روزه شدت گرفتن جنگ در خاورمیانه، در چند حوزه از اقتصاد ایران را بهوضوح نشان داد.
اقتصادنیوز۳۰فروردین۱۴۰۳ گزارش داد: «مبلغ سه هزار و ۶۰۰ میلیارد تومان پول نقد، بهدلیل بالارفتن ریسک سیاسی، از بورس ایران خارج شد». همچنین در همان روزها قیمت دلار در بازار به رقم ۷۰ هزار تومان هم رسید و سکه تمام جدید هم به بالای ۴۵میلیون تومان رفت. رئیس فرودگاه مهرآباد گفته بود کلیه پروازهای این فرودگاه لغو شده است» (اقتصاد۲۴-۲۷فروردین۱۴۰۳). نشریه امنیت حمل و نقل گزارش داه بود تعطیلی بیش از یک شبانهروز یک فرودگاه بین شش تا ۶۱ میلیون دلار، برای فرودگاه و خطوط مسافربری ضرر مالی دارد. علاوه براینکه بسیاری از شرکتهای هواپیمایی پروازهای خود را به ایران لغو کرده بودند. ضرر و زیان کسب و کارهای اینترنتی هم در عمل قابل محاسبه نیست.
بدیهی است که خسارتهای غارتگری مافیای حامی خامنهای و جنگافروزیهای شخص ولیفقیه، خود را در سفرههای خالی پهن شده در خیابانهای ایران نشان میدهد؛ جایی که کارگران دستمزد نگرفته، بازنشستگان فقیر شده و معلمان و پرستاران و عموم اقشار زحمتکش جامعه فریاد دادخواهی سر میدهند و آمادگی خود را برای به زیر کشیدن فاشیسم دینی اعلام میکنند.