«مردم ایران با رد کامل انتخابات مجلس و ریاستجمهوری این رژیم، نشان دادهاند که ایدهٔ رفرم در این رژیم جایی ندارد. این رژیم مدعی است که آلترناتیوی ندارد. اما آلترناتیو وجود دارد من در اینجا به مریم رجوی و برنامهٔ او اشاره میکنم».
جملات بالا بخشی از صحبتهای آقای جان برکو، رئیس و سخنگوی پیشین پارلمان انگلیس است. او که بهمدت ۱۰سال یکی از مهمترین مسئولیتهای سیاسی در انگلستان را برعهده داشته است در همین جملات به چندین نکته مهم اشاره کرد.
او در ابتدا به «رد کامل انتخابات» ِ نمایشی رژیم پرداخت. انتخاباتی که به گواهی دهها و صدها کلیپ و فیلم و سند و مدرک، با تحریم و بیمحلی اکثریت مردم ایران مواجه شد و بزرگترین خبرگزاریها و رسانههای بینالمللی این حقایق را مخابره کردند که «اکثر مردم ایران از نظامی که این دو [دو کاندید بنجل نظام] محصول آن هستند صرفنظر کردهاند» (وال استریت ژونال، ۱۵ تیر ۱۴۰۳) و «مشارکت کم از نظر منتقدان بهعنوان رأی عدم اعتماد به جمهوری اسلامی تلقی میشود» (رویترز، ۱۵ تیر ۱۴۰۳)
آقای برکو سپس پنبهٔ بزرگترین سانسور قرن از سوی ارتجاع و استعمار را زد و بر اساس آنچه که سه روز متوالی در مقابل چشمان او و همه رسانهها رژه رفت، از وجود یک «آلترناتیو» با رهبری ذیصلاح و برنامهٔ مشخص صحبت کرد.
تا همینجا واضح بود که حداقل برای آن ۴هزار پارلمانتری که از برنامهٔ ده مادهای خانم مریم رجوی و آلترناتیو دموکراتیک شورای ملی مقاومت حمایت کردهاند، همه توطئههای رژیم در شیطانسازی، بدنام کردن، دروغپراکنی و تلاش برای محو و خارج کردن اسم «مقاومت ایران» و «مجاهدین» با هدف پاک کردن صورت مسألهٔ سرنگونی رژیم، نقش بر آب شده است.
مقاومت بیهمتا
اما اوج صحبتهای آقای برکو جایی بود که وی یکی از بزرگترین تجربیات سیاسی خود را بیان کرد و گفت:
«من ۴۰سال است سابقهٔ کار سیاسی دارم، ولی هرگز با چنین مقاومتی با این ویژگیها و برخوردار از اعتبار بینالمللی مواجه نبودهام»!
قطعا او با این سابقه طولانی در کار سیاسی نمیتواند آدم بیاطلاعی از سایر مقاومتها و جنبشها باشد. حتماً تاریخچه بسیاری از جنبشهای معاصر را مطالعه کرده و در جریان تحولات سازمانهای مبارز و ا انقلابی جهان قرار دارد و از آنها چیزهای بسیار دیده و شنیده است. بهویژه بهدلیل نقش مخرب رژیم در چند دهه گذشته و تاثیراتش در ترویج بنیادگرایی اسلامی در جهان و تروریسم بینالمللی، اخبار احزاب و نیروهای مخالف رژیم را دنبال میکرده و اصلاً این یکی از مسئولیتهای وی در قبال موکلانش بوده است که در برابر طوفان بنیادگرایی و تروریسم چارهجویی کرده و راهحل ارائه دهد؛ با همهٔ این اطلاعات و دانستههاست که او در مقاومت ایران «ویژگیها»یی دیده است که بیهمتاست. او دیده است که مقاومت ایران تنها جنبشی است که:
برای بنیادگرایی و تروریسم رژیم پاسخ دارد و با حداکثر مایهگذاری از خود، سادهترین و کمخرجترین راه حلها را به جامعه جهانی پیشنهاد میکند.
با افشاگریهای گسترده، خطر یک حاکمیت بنیادگرای دارای سلاح اتمی را – ولو بهطور نسبی و موقت - از سر جهان دور کرده است.
قادر است سه روز متوالی چندین تجمع و کنفرانس بزرگ به همراه چند پنل سیاسی در خارج از خاک خود برگزار کند که در آن صدها شخصیت سیاسی از آمریکا، اروپا و کشورهای عربی شرکت کنند.
ارزشهایی را نمایندگی میکند که ۱۳۷ رهبر یا رئیس دولت یا رئیسجمهور سابق و بیش از نیمی از برندگان نوبل ِدر قید حیات، آنها را تأیید کرده و ستودهاند.
بیش از دو دهه و لاینقطع، تجمعات منظمی برگزار میکند که دهها هزار از هموطنان تبعیدی را گردهم میآورد.
درست در همان روزهایی که مردم ایران با پتک تحریم انتخابات، رژیم را نفی کردهاند، حرف جدید و برنامهٔ مشخص و اثباتی برای جایگزینی پدرخواندهٔ تروریسم ارائه میکند.
برای مقابله با رژیم، هم در داخل ایران، استراتژی و نیروی مبارز و کانون شورشی و هم در خارج از کشور، «اعتبار» و شناختهشدگی بینالمللی دارد.
بهمدت دهها سال در برابر رژیم و جبههٔ مماشات ایستادگی کرده و برای چند دهه، نسل به نسل، میهنپرستان و آزادیخواهان را جذب کرده است.
قطعا که میتوان این لیست را ادامه داد و صحت گفتار رئیس و سخنگوی سابق پارلمان انگلیس را دریافت و سطر به سطر بر رکوردهای مقاومت ایران چه در جامعهٔ ایران و چه در صحنهٔ جهانی افزود.
همانطور که رهبر مقاومت ایران «مقاومت سرخفام ۴۳ساله تا ۱۴۰۳» را «طولانیترین، بغرنجترین و خونینترین مقاومت سازمانیافتهٔ تاریخ ایران» توصیف کرده است، دیدگاه آقای برکو نیز تاییدی و برداشتی از سوی یک ناظر بیرونی و بیانی از حقیقت ِبیهمتایی این مقاومت در صحنهٔ بینالمللی است.