یک سال پیش خامنهای که آتش جنگ در منطقه را برافروخت، با عمامهٔ خود گردو میشکست که برای بیرون کشیدن نظام از ورطهٔ بحرانی که پس از قیامهای سال ۱۴۰۱ با آن مواجه بود یک حلالمسایل پیدا کرده است. او در کنار سرکوب و افزایش اعدامها، کیسه گشادی برای بهرهبرداری از جنگ و صدور بحران، دوخته بود.
در حالی که پس از شعلهور شدن جنگ غزه، رژیم آخوندی تنها طرفی بود که از خوشحالی در پوست خود نمیگنجید؛ خامنهای یکسال پیش میگفت: «ایران را پشت این حرکت معرفی میکنند؛ اشتباه میکنند» (۱۸مهر۱۴۰۲).
اما شواهد بیشمار جنگافروزی بهعنوان یکی از استوانههای استراتژی حفظ نظام در طی چهار دهه، و واقعیت «سر مار» بارزتر و واضحتر از آن بود که ترفندهای خامنهای و امدادهای اصحاب مماشات بتواند آن را پنهان کند.
در نخستین ماههای پس از جنگ نمایندگان خامنهای در جمعه بازارها و سرکردگان سپاهش در منبرهای حکومتی بیاعتنا به رنج و درد قربانیان بیگناه جنگ، در شادمانی و رجزخوانی افسار پاره کرده و تا توانستند از جنگ برای بستن فضای سیاسی و مقابله با مطالبات اجتماعی و تشدید سرکوب بهرهبرداری کردند.
پس از یکسال، اکنون که آتش جنگ چنان به خیمه و خرگاه جنگافروز نزدیک شده است، روحیهٔ نیروها و نیابتیهایش چنان درهم ریخته است که خامنهای با شرکت در نماز جمعه و خطبه خوانی عربی درصدد ترمیم آن برآمد و دستگاه تبلیغاتی و سرکردگان نظام هم آن را بهعنوان نوشداروی حیاتی برای نیروهای داخلی و نیابتی رژیم، در بوق و کرنا کردند.
قالیباف رئیس مجلس رژیم روز ۱۵مهر گفت: «برگزاری خطبههای نماز جمعه به دشمن پیام اقتدار داد، برای جامعه آرامش به ارمغان آورد و در جبهه مقاومت روحیه امید تزریق کرد».
خبرگزاری نیروی تروریستی قدس ۱۳مهر نوشت: «عمده هدف رهبر انقلاب از ایراد خطبه دوم نماز جمعه به زبان عربی این بود که خواستند در این برهه حساس و پس از ترور نصرالله، یک امید و روحیه به مبارزین در میدان بدهند».
یک رسانه دیگر رژیم هم نوشت: «جامعه ایران نیاز داشت که از سوی مقام معظم رهبری اعلام موضع رسمی و نیز روحیهبخشی نماید و فضای جنگی و نگرانی موجود را بشکند» (هممیهن ۱۴مهر).
اما بحران روحیه و چشمانداز باخت استراتژیک خلیفه چنان است که این نمایش قدرت و بسیج تبلیغاتی چندان کارساز نیست.
در این باره، فلاحتپیشه، رئیس پیشین کمیسیون امنیت مجلس رژیم، نوشته است: «امروز در مرحلهیی قرار داریم که جایی برای تبلیغ و حرکتهای نمایشی نمانده است. تا جنگ تمامعیار بین ایران و اسراییل تنها به اندازه یک اشتباه محاسباتی زمان باقی مانده است» (ستاره صبح ۱۵مهر).
محسن هاشمی پسر رفسنجانی هم در هشداری دیرهنگام مینویسد: «اجازه ندهیم تندروها ایران را قربانی کنند» (جهان صنعت ـ ۱۵مهر).
روزنامهٔ حکومتی ستارهٔ صبح (۱۴مهر) نیز سود و زیان خامنهای در قمار جنگافروزی را چنین محاسبه کرده است:
«تاریخ جنگی را سراغ ندارد که سودش بیشتر از هزینهاش باشد. پس به مصلحت است که همه از جنگ دوری کنند و به صلح و زیست مسالمتآمیز روی آورند. جنگ تمامعیار بین ایران و اسراییل یک جنگ نابرابر و پرهزینه خواهد بود».
در ورای این محاسبهها و نگرانیها و در حالیکه جنگافروزی، اکنون دامنگیر رژیم جنگافروز شده است، واشنگتن پست ۱۴مهر درباره موقعیت کنونی حکومت آخوندی، چنین مینویسد:
«رژیم ایران با شکستهای پیاپی از جمله از دست دادن فرماندهان نظامی خود و متحدانش در اثر حملات اسراییل و مرگ و بینظمی در صفوف حزبالله مواجه شده است... با خلعسلاح عملیاتی حزبالله، اسراییل در حال حاضر، فرصتی برای حمله به سایتهای هستهیی ایران دارد و با خطر کمتری برای انتقام از جانب حزبالله مواجه است».