728 x 90

جنگ و ارثیه‌های «مهیب‌ترین نیروی ارتجاعی تاریخ ایران»

جنگ و ارثیه‌های «مهیب‌ترین نیروی ارتجاعی تاریخ ایران»
جنگ و ارثیه‌های «مهیب‌ترین نیروی ارتجاعی تاریخ ایران»

این‌روزها برای آنان که سرنوشت ایران همواره برایشان جدی، مهم و مسؤلیت‌آفرین بوده، در رفت و آمد روز و شب‌شان این فکر در گردش است که از خمینی و خامنه‌ای چه بر صفحه‌ٔ روزگاران اخیر ایران باقی مانده است؟ آیا جز بحران‌آفرینی داخلی علیه پیشرفت اجتماعی ایران و رجزخوانی و تهدید علیه دنیا؟ از این دو رویکرد، چه حاصلی نصیب مردم ایران شده است؟

آیا جز فلاکت و بدبختی برای اقتصاد ایران؟

آیا جز استبداد‌گذاری در تمام عرصه‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ــ حتی زندگی خصوصی مردمان؟

آیا جز جنگ‌افروزی خارجی و مرگ‌گستری داخلی؟

آیا جز فسادپروری در ساختار نظام و تباهی‌گستریِ ناشی از آن در جامعه؟

آیا جز همه عمر دشمن‌تراشی علیه منافع ملی ایران؟

آیا جز تاریک کردن آرزوهای روشن و سرکوب کردن استعدادها، فقط و فقط به‌خاطر تحمیل ولایت فقیه که هیچ حاصلی جز نکبت، نحوست، جنایت، فقر، فساد و تباهی نداشته است؟

 

اگر همه‌ٔ این‌ها را بخواهیم در یک عبارت خلاصه کنیم، این می‌شود که تمام مصائب و رنج‌های مردم ایران در این ۴۶ سال، محصول حفظ حاکمیت نظام آخوندی به هرقیمت با سلطه و تحمیل یک قرائت انحصاریِ حوزوی و نقدناپذیر از دین و گسترش آن به ساحت‌های سیاست و قضاوت با ابزار جنایت است.

از خمینی تا خامنه‌ای، فرعون‌صفتانه هیچ نقد و حسابرسی از دایره‌ٔ قدرت مطلق را نپذیرفتند، بلکه با افسارگسیخته‌ترین سرکوب‌ها در مقابل نقدها و حسابرسی‌ها، باعث این همه جنایت و تباهی و جنگ‌افروزی علیه مردم ایران و علیه منافع ملی ایران شدند.

 

اکنون جنگ ــ که خامنه‌ای به‌دلایل یادآوری‌شده، آن را به ایران کشاند ــ پرده‌پوشی‌های ناشی از تبلیغات، هیاهو و عوام‌فریبیِ ذاتیِ نظام آخوندی را کنار زده و حتی در درون نظام، به نشان دادن علت جنگ‌افروزی‌ها و بحرانهای بی‌پایان سالیان انجامیده است.

روزنامهٔ حکومتی ستاره صبح در شماره ۸ تیر ۱۴۰۴ تلاش کرده است از زبان یک «اقتصاددان برجسته کشور» به‌نام مسعود نیلی، شمه‌یی از دلایل کشیده شدن اقتصاد و معیشت به سیاست و سیاست به جنگ را بازنمایی کند. وی «نگاه ستیزه‌جویانه با جهان» را که همواره خمینی و خامنه‌ای به‌عنوان سرپوش بر واقعیت‌های داخل ایران استفاده کرده‌اند، عامل بنیادین بحرانهای لاعلاج سیاسی و اقتصادی و اجتماعی معرفی می‌کند:

«اقتصاد در گرو سیاست و نگاه ستیزه‌جویانه با جهان است. تأثیر ناترازیهای موجود در کشور از جنگ بدتر و پرهزینه‌تر است».

 

از آثار این جنگ، باید به تحمیل شدن اعتراف به واقعیت‌های تلخ و سنگینی که سلطه‌ٔ ولایت فقیه و قرائت حوزوی ــ دینی ایجاد کرده، اشاره کرد؛ قرائتی انحصاری، ارتجاعی، نقدناپذیر و ضدبشری که «سرنوشت کشور ما را» به این روز سیاه کشانده است:

«سرنوشت کشور ما را، نه نقض آتش‌بس‌ها یا پایبندی به آن، بلکه نوع نگاه خودمان به جهان و داخل تعیین می‌کند. نگاه به رفاه و اقتصاد و معیشت، دستوری و از بالا به پایین و درون‌گرا است. رسالت اقتصاد را تقویت پشت جبهه داخلی در مبارزه بیرونی می‌داند و نگاهی را که به رفاه همگانی اصالت می‌دهد، دون‌پایه می‌داند. مبارزه بیرونی به‌اندازه‌ای مهم و تعیین‌کننده است که اعمال انواع محدودیتها در داخل توجیه‌پذیر است».

 

چه از این واضح‌تر در بیان علت ۴۶سال جنگ‌افروزی خارجی و مرگ‌گستری داخلی، همه عمر دشمن‌تراشی علیه منافع ملی ایران و توسل به جنایت، فقر، فساد و تباهی برای شکستن کمر مردم ایران تا نتوانند از حاکمیت حسابرسی کنند؟

این اعتراف‌های ناگزیر به ارثیه‌های خمینی و خامنه‌ای، بخشی از آثار چند روز جنگ هستند. باش تا خشم متکاثف و سازمان‌یافته‌ٔ برآمده از هوشیاریِ ملی، ایران را از قرائت سلطه‌گرایانه و اشغال‌گرانه‌ٔ «مهیب‌ترین نیروی ارتجاعی تاریخ ایران» [۱] نجات بخشد.

 

پی‌نوشت:

[۱] توصیفی از مسعود رجوی درباره‌ٔ نحله‌ٔ ارتجاعی و ضدبشریِ آخوند حکومتی، مصاحبه با نشریه مجاهد، اسفند ۱۳۵۹

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/912bba07-3fbb-4b9d-9d22-41dd5245c9d7"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات