«حجاب زنان، حجاب زنان و حجاب زنان»!
این ترجیعبندی است که با قافیههای مختلف ولی مضمون یکسان بر زبان دستاربندان ریایی و عملهٔ سرکوب جاری است و در مقاطع مختلف با شدت و حدت مییابد. گویی این حکومت یادگار عصر توحش و بربریت، جز این مقوله، اولویت دیگری ندارد که به آن بپردازد.
این موضوع برای نظام ولایت فقیه آنچنان اهمیت دارد که دایناسوری مانند علمالهدی در روز روشن نعره برمیدارد:
«رهبری فرمان آتش به اختیار دادند، بنابراین اگر زنی در خیابان روسری خودش را از سرش برداشت، باید با اعتراض مردم مواجه شود و ببیند که در میان مردم جایی ندارد. در این صورت مطمئن باشید دو روسری هم سر خواهد کرد و این همان روش امر به معروف و نهی از منکر است».
کارت سفید برای توحش
«آتش به اختیار»! یعنی عناصر امنیتی ـ اطلاعاتی و لباسشخصیها و هر لات و لمپن زیرمجموعهٔ حکومت کارت سفید دارند هر نوع وحشیگری را در مواجهه با زنان و دختران ایرانی مرتکب شوند و در این زمینه قانون آخوندی متعرض آنها نخواهد شد، بلکه مورد تشویق نیز واقع خواهند گردید.
آبشخور این ضدیت هیستریک از کجاست و چه هدفی را دنبال میکند؟ چرا نظام ولایت فقیه بهصورت دورهیی قولنج حجاب زنان میگیرد و این موضوع به پررنگترین مسألهٔ حکومت تبدیل میگردد؟
بهانهٔ دایناسورهای عمامهدار و ماشین سرکوب آنها این است که اتهام آخوندساختهٔ بدحجابی «عفاف»! جامعه را لکهدار میکند. سؤال این است آیا آخوندها و پاسداران مدافع عفت زنان ایرانی و حرمت نگهدار کرامت آنها هستند؟ اگر اینگونه است چرا در جلو چشمان جامعه معترض زنان میشوند و شنیعترین رفتارهای سرکوبگرانه را از خود بروز میدهند؟ کدام سلطهگر با زنان و دختران اقلیم تحت سلطهٔ خود چنین رفتاری میکند؟
بنابراین دغدغهٔ حکومت هرگز و هیچگاه عفت و حرمت زنان نبوده است؛ وانگهی واژگانی مانند «عفت»، «حرمت» و «حجاب» نیز به تلقی آخوندی آلوده هستند و باید آنها را دوباره تعریف کرد. «حجاب اجباری» بستری برای اعمال سرکوب بر بالندهترین قشر جامعه یعنی زنان است. این رژیم وقتی در برابر قیامهای رو به گسترش قافیه را میبازد، سرکوب زنان را شدت میبخشد تا از این طریق جامعه را مهار کند. همزمانی قیام آبادان با سرکوب وحشیانهٔ زنان بهجرم بدحجابی تصادفی نیست. رابطهٔ ناگسستنی با هم دارد. افزایش آمار اعدامها در خرداد ۱۴۰۱ نیز با هدف قفل کردن و ترساندن جامعه انجام میگیرد.
«اثر معکوس»!
برخوردهای فیزیکی با زنان و دختران میهنمان گاه آنچنان موهن، وحشیانه و حرمتشکنانه میشود که سر و صدای افراد و باندهایی از حکومت را نیز درمیآورد و آنها را نسبت به افروختن جرقههای قیام به واکنش وامیدارد. بدیهی است که این واکنشها از سر دلسوزی برای قربانیان نیست، بیانگر نگرانی برای سرنوشت کل نظام است.
«برخوردهای خشونتآمیز همانند تیراندازی اخیر مأموران گشت ارشاد به بوکسور و خانوادهاش در بوستان پردیسان آن هم بهخاطر موضوع حجاب تبعات بسیار منفی در جامعه دارد. حال آن که کارشناسان تأکید میکنند این نوع رفتارهای پلیس و سخنان مسئولان همانند دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر کردستان نه تنها موضوع حجاب را در کشور حل نمیکند، بلکه احساس عدم امنیت در جامعه آن هم در شرایط کنونی را تشدید میکند» (جهان صنعت. ۲۳خرداد ۱۴۰۱).
«احساس عدم امنیت در جامعه آن هم شرایط کنونی»! اشاره به شکنندگی حکومت در برابر قیامهای مردمی است. این طیف از حاکمیت میدانند که وقتی آتش افروخته شود، مهار آن ممکن نخواهد بود. زنان و دختران ایرانی میتوانند این آتش را به سمت خاکستر کردن ریش و ریشهٔ نظام سوق دهند.
«راهحل مسائل اجتماعی لزوماً در قانوننویسی و برخورد انتظامی نیست، برخی مسائل با این سیاستها بدتر میشوند که بهتر نمیشوند. این حد از کینه و نفرت ایجاد کردن برای موضوعی که خارج از مسأله نظم عمومی است، از عجایب حکومتداری است. تازه نهتنها به نتیجه نمیرسد، بلکه اثر معکوس هم دارد» (عباس عبدی. اعتماد. ۲۳خرداد ۱۴۰۱).
«اثر معکوس» یعنی هر اندازه سرکوب و اجبار برای تحمیل حجاب افزایش یابد، به همان میزان و بلکه بیشتر زنان و دختران بیشتری را به میدان رویارویی با استبداد دینی خواهد کشاند.
ناکارآمدی سرکوب زنان
با این هشدارها مشخص میشود که در شرایط انفجاری جامعه، سرکوب به بهانهٔ بیحجابی یا بدحجابی، دیگر اثر ندارد و باید حکومت وحوش اعزامی خود به خیابانها را جمع کند و عمامهٔ خود را بچسبد که باد آن را نبرد. اکنون رسانههای حکومتی با وقوف به سونامی نفرت مردم از سگان زنجیری خامنهای در خیابانها مینویسند:
«در حال حاضر گشت ارشاد جز اینکه برای سپاه رسانهیی دشمن اسلحه فراهم میکند و به او محتوا برساند، فایده جدی دیگری ندارد.
گشت ارشاد همچنین گسلهای جامعه را تعمیق کرده و بین گروههای مختلف جامعه تناقض و نفرت ایجاد خواهد کرد» (رسالت. ۲۴خرداد ۱۴۰۱).
معنای آن این است که اگر سرکوب زنان در ابعاد هیستریک آن ادامه پیدا کند، نظام زنستیز آخوندی باید منتظر جرقههای قیام با پیشتازی زنان آگاه میهنمان باشد.
آری، اینک آثار ۴دهه سرکوب و زنستیزی بهصورت امواج درهمکوبندهٔ یک سونامی به سوی نظام ولایت فقیه بازمیگردد. جامعهٔ بهستوه آمدهٔ ایران در تمام زمینهها آمادهٔ یک انقلاب فراگیر است.