غلطهای اضافی و تهدیدهای بچهترسان قضاییهٔ رسوای خامنهای، فصل جدیدی از توازن قوا بین مقاومت ایران و فاشیسم دینی را به نمایش میگذارد. در یک سمت این توازن قوا مقاومتی را میبینیم که تنها با اتکا به نیروی خویش توانسته است در گردهمایی جهانی ایران آزاد ۱۴۰۳ از توانمندیهای شگرف خود (۱) برای براندازی آخوندها رونمایی کند، در سمت دیگر یک دیکتاتوری زهوار دررفته مشاهده میشود که با سرکشیدن زهر هلاکت رئیسی، در غرقابی مهلک دست و پا میزند؛ بدیهی است که در وانفسای سرنگونی، دشمن اصلی خویش را با هزار زبان آدرس دهد و به تنها حربهٔ خود، تهدید مخالفان به مجازات مرگ و مرگ و باز هم مرگ متوسل شود. این تنها هنر و دستاورد عمامهداران ابلیس صفت برای مردم و میهنی است که دیگر سلطهٔ آنان را برنمیتابد و با تحریم ۸۸ و ۹۱درصدی در نمایش انتخابات دست رد به سینهٔ آنان زده است.
این ضربه که در ادبیات آخوندی «زلزلهٔ ۱۰ریشتری» (۲) نامیده میشود، چنان ارکان خلافت را لرزاند که منجر به ایسکیمی مغزی و قلبی خامنهای و اژهای شد. آنان در اختلال ناشی از این ایسکیمی، در دادگاه نمایشی محاکمهٔ مجاهدین اعلام کردند:
«این دادگاه اعلام میکند چنانچه از این پس ایرانیان خارج از کشور به دعوت متهمان این پرونده در هر کجای دنیا (کنسولگریها، مراکز فرهنگی و هر مرکزی خارج از کشور) میتینگی تشکیل دهند و حاضر شوند، برابر با کنوانسیونهای بینالمللی برای آنها اعلان قرمز صادر میشود؛ لذا رئیس این دادگاه از دادستان کل کشور و وزیر امور خارجه میخواهد از این به بعد چنانچه ایرانیان خارج از کشور به دعوت متهمان این پرونده در جلسهیی حاضر شوند بهمعنای هواداری از سازمان مجاهدین خلق است و قابل تعقیب کیفری در دادگاه هستند و این افراد قطعاً به کشور مسترد خواهند شد» (خبرگزاری میزان. ۱۹تیر ۱۴۰۳).
پسلرزههای تظاهرات برلین
تهدید مجاهدین و هوادارانشان با احکام آخوندساخته پدیدهیی جدید نیست؛ آنچه تازگی دارد، تأثیرات سلسلهوار گردهمایی جهانی مقاومت ایران بر تحولات داخل ایران است. در این گردهمایی ایرانیان آزاده و اشرفنشانان بهمعنای واقعی کلمه درخشیدند. موج حضور جوانان انگیزهمند در میتینگ و تظاهرات برلین و دیگر فعالیتهای مقاومت ایران، زنگ خطر را در زیر گوش خلیفه هیمنهباخته به صدا درآورد. گرهخوردن خروش این جوانان با اعضای کانونهای شورشی در داخل ایران و همزمانی آن با زلزلهٔ ۱۰ریشتری تحریم انتخابات، همان کیفیتی است که باید به آن شرط ذهنی انقلاب دموکراتیک ایران گفت.
تنها پاسخ: آتش!
ترساندن اشرفنشانان رزمآور و پرشور با تهدید «اعلان قرمز و استرداد» منتهای درماندگی و فلاکت خامنهای و همریشان او در قضاییهٔ جلادان است. رسید دادن به تأثیر عمیق گردهمایی جهانی ایران آزاد در داخل و خارج از ایران است، اما تا آنجا که به یاران شورشگر، هواداران مجاهدین در خارج از کشور برمیگردد آنان خود را «اشرفنشان» مینامند. از کنار این صفت، آسان نمیتوان گذشت؛ زیرا پشت آن تاریخچهیی از پرداخت بها برای آزادی وجود دارد. ایرانیان آزاده هنگامی که دادگاه نمایشی خامنهای علیه رهبران و اعضای مجاهدین اعلام شد، با رشادت تمام هشتگهای «منم مجاهدم» و «بفرمایید دادگاه» را در فضای مجازی منتشر کرده و با برپایی تظاهرات در نقاط مختلف جهان آمادگی و رزمآوری خود را با صدای بلند خروشیدند.
در روزهای داغ تیرماه ۱۴۰۳ نیز شاهد فعالیت گستردهٔ اشرفنشانان در کشورهای مختلف جهان بودیم. آنان با برپایی تظاهرات، صدور بیانیه و نیز مصاحبه و انتشار پستهای مختلف در شبکههای اجتماعی، عزم آهنین خود را در استمرار فعالیت علیه نظام آخوندی در هر جای دنیا به نمایش گذاشتند. این فعالیتها همچنان ادامه دارد. به دو نمونه اشاره میکنیم.
آنان با شعار «خامنهای جنایتپیشه/ محاکمه در پیشه»، خلیفهٔ ارتجاع و دادگاه نمایشیاش را به چالش کشیدند.
در بنرهایی که برافراشته بودند، جملهٔ زیر بهچشم میخورد:
«محاکمهٔ غیابی مجاهدین در قضاییهٔ جلادان پس از کهکشان کبیر ۴۰۳؛ پسلرزههای تظاهرات عظیم برلین»
یاران شورشگر از قول سخنگوی مجاهدین تصریح کردهاند و میکنند که لایحه و دفاعیه و حرف اول و آخر مجاهدین با قضاییه و یا سر تا پای رژیم یککلام بیشتر نیست: آتش!
حال بگذار قضاییهٔ قافیه باختهٔ خلیفه باز احکام مشعشع صادر کند. این گوی و این میدان!
پانوشت:
(۱) یک شمه از این توانمندیها، انجام ۲۰۰۰۰ پراتیک از جانب کانونهای شورشی در یک بازهٔ زمانی کوتاه و نیز حمایت اکثریت ۳۴مجلس قانونگذاری و ۴۰۰۰پارلمانتر در ۵۰کشور جهان از اهداف و خواستههای مقاومت ایران است.
(۲) (ابراهیم اصغر زاده. سایت دیدار. ۱۷تیر ۱۴۰۳)