مؤسس مدرسه عالی حکمرانی!؛ کسی است که به کارگزاران نظام ولایت فقیه درس و مشق حکمرانی خوب و سالم و متعالی میدهد و رزومهاش بیش از دو صفحه را اشغال کرده است. مهدی غضنفری همین مؤسسی است که از قضا صندوق توسعه ملی را نیز مدیریت میکند و این روزها گزارشش از خالی شدن این صندوق از دلارهای نفتی، نشان داد که حکمرانی متعالی در عمل یعنی چه؟!
وی میگوید: «در حکمرانی متعالی، تنظیم روابط، تبعیت و شیوه فعالسازی ظرفیتهای کنشگران و ذینفعان (؟!)، بر اساس هدایت الهی و اراده مردمی، شکل میگیرد» انصافاً در مورد ذینفعان در تعریف حکمرانی متعالی در صندوق توسعه ملی کار بهخوبی پیش رفته است!
صندوق توسعه ملی تاریخچهای پر بار از خیانت به ملت
(صندوق) حساب ذخیره ارزی (۱۳۷۹) ابوی مرحوم صندوق توسعه ملی بود که پس از تجربه کاهش قیمت نفت تأسیس شد. هدف این بود که بخشی از درآمد حاصل از فروش نفت و مشتقات مربوط به آن، به ثروت مولد با سرمایهیی عظیم تبدیل شود تا منابع لازم برای رشد اقتصاد کشور وجود داشته باشد و یک منبع ذخیره مالی بزرگ برای آیندگان نیز باشد... اما در رژیم آخوندی این صندوقها، قلکهایی هستند که «آقا» و بیت و پاسداران و آخوندهای دینفروش آنها را ملک طلق خود میدانند و سرنوشتشان معلوم است. آنچه که معلوم نیست اینکه چه میزان دلار نفتی وارد آن میشود و چه میزان خارج میگردد و به چه کسی و چرا داده میشود... «رئیس دیوان محاسبات کشور هشدار داد که باید حواسمان باشد سرنوشت صندوق توسعه ملی مانند حساب ذخیره ارزی نشود» (دنیای اقتصاد۲۷دی۱۴۰۰)
ارزیابی حساب ذخیره ارزی
در تحقیقاتی که کارشناسان حکومتی درباره کارنامه حساب ذخیره ارزی کردهاند، آمده است: «حساب ذخیره ارزی در جلوگیری نفوذ شوکهای انبساطی مالی اثر بخش عمل نکرده است. بهعلاوه مصوبات حساب ذخیره ارزی به رشد سرمایهگذاری بخش خصوصی در امور تولیدی کمک زیادی نکرده است. همچنین مصوبات حساب ذخیره ارزی نقش زیادی در تحقق خطمشیها و اجرای مقررات قانون برنامه سوم نداشته است « (فصلنامه سیاستهای راهبردی و کلان ۱۳۹۲)
پس از تجربه ناموفق حساب ذخیره ارزی؛ ایدهٔ تشکیل «صندوق توسعه ملی» با همان هدفهای روی کاغذ و مسیر دلارهای نفتی به سوی جیب حضرات، اجرا گردید. مبتکر این قلک جدید هم کسی جز خامنهای نبود: «تغییر نگاه راهبردی به درآمدهای حاصل از نفت و گاز و تبدیل شدن آن از منبع تأمین بودجه عمومی دولت به "منابع و سرمایههای زاینده اقتصادی" از طریق ایجاد صندوق توسعه ملی، در قالب سیاستهای کلی برنامه پنجم توسط مقام معظم رهبری ابلاغ گردید» (دنیای اقتصاد۲۵دی۱۴۰۱)
خلاصه اینکه این صندوق (قلک) در سال۱۳۹۰ راهاندازی شد و چندین مدیر و حکمران درجه یک نظام ولایت فقیه، از اصلاحطلب و اصولگرا مشغول کار شدند تا رسید به مهدی غضنفری (مهر۱۴۰۰ تاکنون) که آخرین گزارش درباره صندوق را داد اما باز هم معلوم نشد در این یک دهه چه میزان دریافتی و پرداختی صورت گرفته است. مشخص است که مثل خیلی اخبار دیگر، این هم محرمانه است.
اعتراف رئیس صندوق، آغاز نزاع ذینفعان
غضنفری گفت: «صندوق ایران یک صندوق۱۵۰میلیارد دلاری است که حدود ۱۰۰میلیارد آن توسط دولتهای گذشته برداشت شده و حدود ۴۰میلیارد نیز تسهیلات پرداخت کرده است» (تجارت۲۵اردیبهشت۱۴۰۲).
موجودی باقی مانده هم میشود۱۰میلیارد دلار، که دارایی میان نسلی در پایینترین حجم خود محسوب میشود! برای مقایسه خوب است بدانیم در صندوق مشابه کشور نروژ حدود ۱.۹ تریلیون دلار، موجود است! شبیه این روند در خصوص داراییهای ارزی عربستان، قطر و امارات و... هم به چشم میخورد. درآمدهای نفتی با ارزش افزوده بالا به ثروت ملی تبدیل گردیدند. بگذریم...
جبران کسری بودجه از دارایی مردم
در رژیم آخوندی دست کم ۶۵درصد بودجه سالانه از طریق درآمدهای نفتی تأمین میشود؛ اما کسری بودجه سرسامآور هم با این درآمدها تأمین نمیشود و به جیب مردم دستبرد زده میشود و بهشکل تورم و گرانی و مالیات و... اخذ میگردد. سپس به صندوق توسعه مراجعه میشود تا هر چه که ذخیره شده برداشت شود تا نظام سر پا بماند. «در واقع ملت نه تنها از درآمدهای نفتی بهرهمند نمیشوند، بلکه بهخاطر ساختار غلط اقتصادی، ناچارند، از جیب خرج میکنند تا دولت بتواند هزینههای جاری خود را تأمین کند. تداوم این روند بدون تردید اقتصاد ایران را با ورشکستگی و بحران مواجه میکند» (تعادل۲۳اردیبهشت۱۴۰۲)
تحلیلهای کارشناسان مبنی بر ورشکستگی و بحران اقتصادی زبانزد عمومی است اما آنچه ناگفتنی است میزان سرمایههای هدر شده و به غارت رفته است. طبق اعتراف غضنفری:
«اگر مسیر استهلاک منابع [بخوانید غارت و خاصهخرجی] ادامه یابد، صندوق بهطور کامل از بین میرود و به جای صندوق هزار میلیاردی برای نسلهای آینده در عمل چیز زیادی باقی نمیماند (اعتماد. ۲۳ اردیبهشت۱۴۰۲).
پنهانکاری، ارائه آمارهای اشتباه، ترسیم چشمانداز مثبت، وعده رفاه در آینده و تبلیغات پر سر و صدا به جای پاسخگویی به چرایی عدم تحقق وعدههای گذشته، شیوه عمل همیشگی کارگزاران رژیم آخوندی است.
شفاف بگویید چرا پولها برنگشته است؟
باند مغلوب که فرصت را مناسب دیده به چپاولگران باند غالب تلنگر میزند. نوبخت، رئیس اسبق سازمان برنامه دولت روحانی با اشاره بهگفته غضنفری میگوید: «اول از همه، مسئولی که چنین حرفی را میزند باید با اطلاعات شفاف اعلام کند که چقدر پول در صندوق بوده و چقدر از آن تسهیلات داده شده است. به کدام بخش تسهیلات داده شده و چرا برنگشته است؟ چه کسی باید این را پیگیری کند؟» (تابناک۲۵اردیبهشت۱۴۰۲)
حالا فرض بگیریم که اعلام کردند. چه کسی در درون حکومت میخواهد از عوامل خامنهای حسابرسی کند؟ از قضا عباس عبدی اعتراف کرده است که در دولت خاتمی هم دست درازی به حساب ذخیره ارزی صورت گرفته بود (اعتماد۲۴اردیبهشت۱۴۰۲) اما پس از آن این رویه ادامه یافت تا امروز که «منابع آن در حال ته کشیدن است. به این علت روشن که آن پول و ارزی که در صندوق توسعه ملی است، قدرت دارد و این ساختار سیاسی اجازه نمیدهد که پول و قدرت مستقل در جایی وجود داشته باشد، پس تخصیص آن بر اساس اولویتهای سیاسی و کوتاهمدت و نه اقتصادی و بلندمدت» (همان)
حسابرسی پس از انقلاب دموکراتیک مقدور است
جنبش انقلابی مردم ایران پس از برپایی یک نظام عادلانه و شفاف، به حساب این غارتگرانی که در روز روشن، سرمایههای مردم تهیدست را به یغما بردهاند، خواهد رسید. آنوقت معلوم خواهد شد فریسیان نابکار با خلق خدا چهها کردهاند.