نیاز به عدالت و آزادی و برابری، یک شور و تمنای سرایت یابنده در تاریخ بشر بوده و توقفناپذیر است. یکی از زمینههای بروز این شور عدالتخواهی، آزادیخواهی و دادخواهی، یادوارههای عاشورا در ایران بوده و هنوز ادامه دارد.
روز عاشورای سال ۵۷ بدل به یکی از بزرگترین اعتراضها و تظاهرات علیه دیکتاتوری سلطنتی و نقطه عطف در سرنگونی محتوم آن شد.
از سال ۵۸ تا عاشورای سال ۸۸ رژیم آخوندی با تمام قوا تلاش کرد با سرقت این روز تاریخی، آن را در تیول مطامع و فرهنگ ارتجاعی و سرکوبگرانه و فرقهگرایی خاص خود نگه دارد.
روز عاشورای سال ۱۳۸۸ در ادامهٔ ۷ماه قیام سراسری علیه حاکمیت ولایت فقیه، چهره تهران دگرگون شد و بساط اختاپوس دینفروشی حاکم بههمریخت. از همین سال هم بود که روز عاشورا از تیول و انحصار ارتجاع فقاهتی بیرون آمد و همواره یک روز خطرناک و تهدیدبرانگیز علیه حاکمیت آخوندی گشته است. از سال ۸۸تا کنون هم دستگاه سرکوبگر حکومت، بیشترین نیرو و قوای اختناق و بگیر و ببند را به این روز اختصاص داده و میدهد.
عاشورای امسال، از پس قیام سراسری دی ۹۶و قیامهای پیاپی بعد از آن، قابل پیشبینی بود که روز خطرناکی علیه حاکمیت خواهد شد. با وجود چیدن و سازماندهی گلههای چند هزار نفره از نیروهای لباسشخصی و نظامی توسط حکومت، شعارها و مرثیههای عاشورای امسال، تماماً سیاسی و علیه حاکمیت یزیدی ولایت فقیه بود.
رژیم آخوندی که میدانست امسال هم مردم ایران روز عاشورا را به چه کمینگاهی علیه دیکتاتوری و فساد تبدیل خواهند کرد، برای اولین بار تلاش کرد بهزعم خود، از قبل شعار تعیین کند تا همهچیز در تیول و کف کنترل خودش باشد؛ کاری که از جانب مردم و جوانان با «خنده حضار» پاسخ گرفت و به هیچ انگاشته شد و بساط صحنهگردانی حکومتی را به هم زدند.
نکته قابلتوجه در عاشورای امسال این است که برای نظام آخوندی فقط و فقط نیروهای مسلح سرکوبگرش باقی ماندهاند که هیچ جایی در خانههای مردم و شهرهای ایرانزمین ندارند. تنها سرمایه و پشتوانه و داراییِ حکومت، لباس شخصیها و پاسداران و مواجب بگیراناند که سرنوشتشان بهدلیل حجم جنایاتشان، با حکومت ولایت فقیه گره خورده است و هیچ انتخاب و راه و چاره دیگری ندارند.
نگاهی به شعارها و مرثیهها و فریادهای مردم در روز عاشورا، گویای عبور تمامیت ایران از حاکمیت آخوندی است. بار دیگر روز عاشورا بدل به کمینگاه علیه دیکتاتوری گشت. گویی مردم آمدهاند که فقط اعتراض کنند، افشاگری کنند، فریاد عدالتخواهی و آزادیخواهی سر دهند، از حسین و کاروان عاشورا استمداد بطلبند که دست این قوم جانی و دانی را از سر مردم ایران کوتاه کند.
مضمون خشم و اعتراض و عصیان و دادخواهی علیه کلیت حاکمیت ولایت فقیه، موضوع بیشترین و اصلیترین شعارها و نوحهها بود:
مردم یزد که این بار تحت فشار وزارت اطلاعات و سپاه سانسور و گشت و انتظامی و... نباید کاری به شیخ و شحنه میداشتند یک صدا خطاب به همه دستنشاندگان و لباس شخصیهای حکومت گفتند:
غره نشو که ملک ری، با تو وفا نمیکند
بار ستم کشیده جان بدان وفا نمیکند
و خطاب به یزید زمان؛
نام خدا را بردی، خون مسلمان بردی، خون مسلمان بردی...
و در جای دیگر بانگ برآوردند:
رویای گل پر پر چرا؟
آلالهها بیسر چرا؟
پروانه خاکستر چرا؟
این قصه را کو انتها؟
فریاد حق بر دارها
ایمان سر بازارها
در چشم غیرت خوارها
تا چند این تکرارها
مردم در سوسنگرد فریاد میزدند: «بهنام دین، ثروت ما را چپاول کردند».
روز چهارشنبه۲۸شهریورماه۹۷مزدوران اطلاعات چند شهروند سوسنگردی را بهعلت سر دادن نوحه «بسم الدین، باگونه الحرامیه» (به نام دین ما را چپاول کردند) در مراسم تاسوعا دستگیر کردند.
در کرمانشاه طنین شعار و نوحه پیچید که: «برس به داد عزادارانت یا حسین...از زیر اسیر بودنت بیرون بیا کرمانشاه»!
مردم خشمگین کازرون در پیامی آتشین، خطاب به اشرافیت فاسد آخوندی فریاد برکشیدند که؛
اشرافیت آفت این نظامست
ای خائنین این آخرین پیام است
ظلم حرام است
سکوت حرامتر
الله و اکبر الله و اکبر
در لردگان مردم جاده را بستند و علیه غارت دریاچهها و رودخانهها بهدست حاکمیت، فریاد زدند: «کربلا همینجاست، ما آب نداریم / برای یک قطره آب، جان میسپاریم / نینوا همینجاست، ما آب نداریم».
جوانان دلیر و متحد شهر یزد، شعر معروف «مرغ سحر» سروده ملکالشعرا بهار درباره شهیدان راه آزادی را مضمون اعتراض و فریادشان علیه خامنهای و دستگاه فاسد حکومت آخوندی کردند. این ابتکار جوانان در روز عاشورا، مورد استقبال بسیار مردم واقع شد و بازتاب گستردهیی در صفحات اینترنتی یافت.
در شهر خرمآباد آخوندی بهنام سید احمد میرعمادی نماینده خامنهای در استان لرستان و امام جمعه شهر، همین که پشت میکروفون رفت، مردم اعتراض کردند، شعار علیه حاکمیت دادند و بیشتر جمعیت هم در اعتراض به بساط حکومتی، آنجا را ترک کردند.
در جهرم و چند شهر دیگر مردم شعار میدادند:
ای تکیه زده به کرسی دین، این دشمن رسم و راه و آیین،
با نام خدا مکن جنایت، با نام خدا مکن جنایت...
در تهران که رژیم بیشترین نیروهای سرکوبگرش را چیده بود، یکی از دستاندرکاران برگزاری یک هیات، میکروفون را گرفت و علیه دزدی و غارتگران حکومتی با صدای بلند فریاد زد: «ایرانی نیستی که کلک درست میکنی تا مردم رو بیاری توی خیابون؛ نه، مردم امام حسین رو دوست دارن که میان خیابون؛ بهخدا اگر امام حسین بود، همین شماها سرش را میبریدین؛ همین شماها که جای تاریک مهر بر پیشانیتون دارین؛ شماها به همهچیز این مردم خیانت کردین...».
اینها بخشی از انبوه شعارها و مرثیهها و فریادهای مردم ایران در عاشورای ۹۷بود. همهچیز نشان از پایان سیطره حاکمیت بر ارکان زندگی اجتماعی مردم دارد. همهچیز نشان از پایان مشروعیت سیاسی و مذهبی حاکمیت ولایت فقیه در ذهنیت و عینت جامعه ایران دارد. همهچیز گواهی میدهد که برای این حاکمیت بهجز نیروهای سرکوبگرش، هیچ پایگاه مردمی و اجتماعی باقی نمانده است.
کار به جایی رسید که آخوند علمالهدی در منتهای فریبکاری، در نگرانی از قیام و دادخوهی مردم از خون شهیدان به صحنه آمد و گفت قیام امام حسین، قیام مسلحانه نبود و اصلاً سیاسی هم نبود، یعنی امام حسین هیچ دعوایی با حاکمیت نداشت، قیام او برای دعوت مردم به دین اسلام [لابد ولایت فقیه] بود جنگش با ظلم بود و ظلم هم این بود که «مردم حاکمیت امام را قبول نداشتند! و میگفتند، نمیخواهیم هیچ مسألهای ما را تهدید کند، ما میخواهیم نان و آب بخوریم و هیچ مزاحمی برای ما وجود نداشته باشد، بنابراین، برای ما معاویه بهتر است».
عاشورای ۹۷مشتی بود که از جانب مردم ایران بر دیوار ترک ترک شده نظام ولایت فقیه کوبیده شد. عاشورای ۹۷ در ادامهٔ قیامهای سراسری چند ماه گذشته، زبان و پیام عبور ایران از نظام آخوندی بود. آثار این زبان و پیام، باز هم به وحشت درونی، شقهها و ریزشهای مداوم و بنبست لاعلاج حاکمیت خواهد افزود؛ بنبستی که علائم پایانی و سرنگونی محتوم نظام انسانستیز آخوندی، مهمترین ویژهگی آن است.