در میان دردهایی که دل آدمیزاد را در طول حیات خود آزرده، فقر و نابرابری در صدر قرار دارد. فقر از نابرابری ترسناکتر و فاجعهبارتر است. فقر و نداری چنان قدرتمند است که توان سرکوب کردن فضائل انسانی را دارد، اما بسیاری از جوامع و دولها توانستهاند این نکبت بشری را تا حدود زیادی از سر مردمان خود به دور کنند. راه رشد و توسعه انسانی را با همه سختیهایش درنوردند و مطابق شاخصها و آزمونهای جهانی خود را از باتلاق فقر و فلاکت بیرون بکشند. سرزمینهایی که از امکانات طبیعی بهره زیادی نداشتند ولی با داشتن یک حکومت مردمی و مترقی توانستند در جامعه ملل آبرو و منزلتی بهدست آورند. تأسفبار اینکه سرزمین ایران جزو یکی از مناطقی است که نعمتها و ذخایر عظیم زیرزمینی و آب و هوا و خاک مستعدی برای رشد و پیشرفت دارد، اما حکومتهای ضدمردمی و غارتگر و سرکوبگر هم دارد! در همین ۴۰ سال گذشته که مسابقه و رقابتی در بین دولتها برای سعادت مردمانشان درگرفته است، فاشیسم دینی حاکم بر ایران درست برعکس همگان حرکت کرده و میلیونها فقیر و تهیدست و محتاج نان شب را خلق و منتشر نموده است! تا جایی که دیگر شرم را هم به کناری نهاده و زندگی ۲ دلاری مردم مصیبتزده ایران را نیز بازنشر رسانهیی میکند.
خط فقر مطلق به حداقل سطح درآمدی اشاره دارد که برای تأمین نیازهای اساسی زندگی یک فرد یا خانوار کافی است. این نیازها شامل غذا، آب آشامیدنی سالم، مسکن، آموزش اولیه و خدمات بهداشتی ضروری میشود.
ایرانیها زیر خط فقر مطلق ۲ دلاری
در این چهل سال دولتهای گماشته و تدارکاتچی خمینی دجال و خلیفه ملعونش، تا آنجا که توانستند به رشد و گسترش فقر و نابرابری مدد رساندند. با آمارسازی، نمودار کشیدن و ترسیم عکس مار جامعه جهانی را فریب دادند و مردم ستمدیده را در حداقلهای زندگی نگهداشتند. در نهایت بخشی از درآمد نفت و گاز را همچون ته مانده سفرههای رنگینشان به اسم یارانه به سوی تهیدستان و حتی طبقه رو به زوال متوسط پرتاب کردند.
طبق استانداردهای بینالمللی کسانی که زیر خط فقر مطلق (۲ دلار در روز) زندگی میکنند، مشمول «فقر مطلق» میشوند. این جمعیت در این دههها با نوساناتی جزیی مرتب افزایش یافته است، ولی دولتهای مستقر با آمارسازی ارقام واقعی را پنهان میکردند.
«بررسیها نشان میدهد جمعیت زیر خط فقر مطلق متناسب با یارانههای نقدی تغییر میکند، اما طولی نمیکشد تا تورم این اثر را نابود کند. بهطور کلی در ایران پرداخت یارانه نقدی یک تنفس مصنوعی به جمعیت زیر خطر فقر میدهد و در کوتاه مدت اثرگذار است، اما با مرور زمان تورم این اثر حمایتی را از بین میبرد» (مردمسالاری۲۳مرداد۱۴۰۳).
همین گزارش میگوید جمعیت زیرخط فقرمطلق در سال ۱۳۹۹ به ۶۵۹ هزار نفر رسید که بعد از سال ۸۸ بیشترین مقدار ثبت شده است. چنانچه تورم و افزایش مدام قیمتهای کالاهای ضروری را محاسبه کنیم جمعیت زیرخط فقر سر از میلیونها نفر خواهد زد. مرتضی افقه، اقتصاددان جمعیت بیش از ۶۰ میلیونی دریافت کننده یارانههای کمک معیشتی را گواه بر فقر رسمی این میزان از جمعیت کشور میداند. دیگر کارشناسان حکومتی با خوشبینی رقم ۳۰ میلیون نفر را ذکر میکنند.
«مرکز پژوهشهای مجلس آخوندی سال گذشته گفته بود نرخ خط فقر طی یک دهه از ۱۹ درصد به بیش از ۳۰ درصد افزایش یافته است، در واقع بیش از ۳۰ درصد جمعیت زیر خط فقر هستند و بر اساس معیارهای بسیار حداقلی، «فقیر» به حساب میآیند. دادههای مرکز آمار نیز ۹ میلیون و ۹۰۰ هزار نفر را دچار فقر مطلق میداند» (ایلنا۲۸خرداد۱۴۰۲)
به عبارت سادهتر، نزدیک به ده میلیون نفر از تأمین سادهترین نیازهای خوراکی و مسکن، ناتوانند و نمیتوانند کالری مورد نیاز برای زندگی روزانه را به دست آورند. یعنی با کمتر از۲ دلار در روز زندگی (؟!) میکنند.
بانک جهانی در سال ۲۰۲۲ خط فقر مطلق جهانی بر حسب برابری قدرت خرید (ppp) کشورها را به ۲.۱۵ دلار در روز افزایش داد. به عبارتی دیگر، افرادی که هزینه روزانه آنها کمتر از ۲.۱۵ دلار باشد، در فقر مطلق به سر میبرند و در تأمین نیازهای اولیه خود دچار مشکل هستند. با این حساب جمعیت زیر خط فقر مطلق تحت حاکمیت رژیم آخوندی باز هم بیشتر میشود.
۴۱ برابر شدن قیمت خوراکیها در ۱۳ سال
حتی اگر به آمارسازیهای حکومتی هم توجه نکنیم و فقط قیمت اجناس خوراکی را در نظر بگیریم میتوان نشان داد که چه فاجعه انسانی در ایران آخوندی رخ داده است.
«بنا به آخرین گزارش شاخص قیمت مرکز آمار، شاخص قیمت گروه خوراکیها و آشامیدنیها نسبت به ابتدای دهه ۹۰، بیش از ۴۱ برابر شده است. میزان افزایش شاخص قیمت گروههای خوراکی و آشامیدنیها بهطور قابل توجهی بیشتر از افزایش قیمت شاخص کل بود. در این میان، گروهی که بیشترین افزایش قیمت را داشته، گروه سبزیجات بود که در این مدت بیش از ۶۳ برابر شده است. کمترین افزایش قیمت متعلق به گروه نان و غلات بود که در این دوره ۲۶.۵ برابر شده است» (اکو ایران۲۳مرداد۱۴۰۳).
در این دوران بیشترین آسیب به قشر کمدرآمد جامعه یعنی همانانی که خمینی دجال و خلیفهاش «مستضعفین» مینامیدند و قرار بود امکانات جامعه نصیب آنها شود، وارد گردید.
امروز فقر و ناداری میلیونها تن از مردم ایران چنان آشکار است که در هر خیابان و مرکز شهری بخشی از هموطنانمان ایستادهاند و فریاد اعتراض و مظلومیت خود را از ستم و تبهکاری نظام ولایت فقیه به آسمان میرسانند؛ باشد تا روزی که جوانان شورشی خلق، پیکار نهایی را برای به زیر کشیدن ضحاک، به پیروزی برسانند.