در این نظام هرگاه میخواهی شیب سرازیری سقوط را بسنجی که چقدر تند شده است باید نگاه کنی ببینی وضعیت نظام در تنظیم رابطه با زنان میهنمان چگونه است! اصلاً تعجب نکنید. حرف این دو آخوند را دقت کنید:
آخوند عباس محمد حسنی، رئیس عقیدتی-سیاسی ارتش: «حجاب خاکریز اول ماست اگر سقوط کند بقیه خاکریزها هم از دست میروند»! حالا اینکه اصلاً ارتش چه ربطی به حجاب و زنان دارد بماند.
آخوند اصغر گرجی، دبیر ستاد امر و نهی ضداسلامی قم: «اولین خاکریز این انقلاب و نظام که حجاب و عفاف است توسط مسئولان با تمام توان حفظ شود و هر کس قصد تعرض به آن را داشت قلم پایش را خورد کنند»!
اگر دقت نکنی که موضوع چیست گویا در میانه جنگ و میدان مین ایستادهاند! اما واقعیت همین است که نظام درهمپاشیده ولایت وقیح در میان جنگ سرنگونی و در سرازیر سقوط هر لحظه بر روی مینهایی که ناشی از دیکتاتوری و ظلم و ستم خودش کاشته است ایستاده و بیش از همه از انفجار این مینها که خوب میداند در آینده نزدیکش قرار دارد وحشتزده است.
اگر در همین ۲نقلقول دقت کنیم نظام ولایت رسماً بهانهاش به اسم اسلام را هم کنار گذاشته و خیلی روشن و تیز میگوید که نظامش به میزان سرکوب زنان بستگی دارد. یعنی همه آن هیاهوهای دروغین به اسم اسلام هم کناری رفته و اصل موضوع که عبارت است از وحشت از تندی شیب سقوط را روی میز آوردهاند. به تاریخچه ۴۰ و چند ساله این نظام هم که دقت کنیم هر جا که در برابر اعتراضات و قیام مردم یا در برابر بحرانها کمآورده است یکی با اعدام و یکی با سرکوب زنان به بهانههای مختلف تلاش کرده است پاسخ بدهد.
اما سؤال اینجاست که آیا توانسته پاسخ بدهد؟ آیا توانسته زنان آزاده ایران را در بند بکشاند؟ آیا توانسته آتشفشان جامعه را از این طریق و به این بهانه خاموش کند؟
پاسخ را نه ما که صحنه جامعه ایران و اعتراضاتی که همواره صدای شعار زنان دلیر ایران در آن برجسته است کوبندهتر از هر صدایی میدهد. پاسخ را فعالیتهای خواهران دلیر ما در کانونهای شورشی که هر روز هم گسترش بیشتر پیدا میکند به ما میدهد. پاسخ را خروش مرگ بر خامنهای شجاعانه و جسورانه زنان ایرانی در همه قیامها و اعتراضات که جلودار آن هستند به ما میدهد. زنان ایران در حاکمیت آخوندهای عقب مانده شاخصی اصلی از تسلیمناپذیری مردم ایران هستند.