خامنهای ابتدای سال ۱۴۰۲ را با صحبت و محاسبه درباره انتخاباتش در پایان سال آغاز کرد و برای آن برنامهریزی کرد. بحرانآفرینی در غزه در میانهٔ سال نیز جزیی از همین برنامهریزی بود. او خیز برداشته بود با خوردن نان یک «بحران کوتاهمدت» در فلسطین، تعادلقوای سیاسی خود را بهعنوان پدرخوانده منطقه بالا بکشد تا علاوه بر باجگیری از کشورهای خاورمیانه، هم سر و صداهای داخلی را سرکوب کند و هم در دود و دم جنگ، باند مغلوب را مطیع کرده و شعبدهٔ انتخاباتش را بدون تنش پیش ببرد.
در همان جدولبندی و طراحی پنبهدانهای قصد داشت حداکثر بسیج نیروهایش را برای انتخابات پایان سال ترتیب دهد و به این ترتیب با یک عرض اندام داخلی و خارجی، هم قیام ۱۴۰۱ را پایانیافته نشان دهد و هم برای فازهای بعدی و آیندهٔ برجام و انتخابات آمریکا و... کمربندش را محکمتر کند.
شکست رقمسازی و تقلب!
از ساعات اولیه صبح ۱۱ اسفند با تلاش خبرنگاران سیمای آزادی و گزارشهای جوانان و کانونهای شورشی تمام جهان با تصاویر حوزههای خالی مواجه شدند. بیرونقی انتخابات خامنهای طوری عالمگیر شد که حتی خبرگزاریهای بینالمللی هم که تحت فشار سیاست مماشات بسیار با احتیاط و بیشتر بهسود ملایان خبرهایشان را تنظیم میکردند، تحمل نکرده و انهدام پایگاه اجتماعی ولایت فقیه را به همه جهان مخابره کردند.
در روزهای بعد رسانههای رژیم هم مجبور شدند به گوشههای از این فضاحت اشاره کنند و با تیترهایی همچون «انتخاباتی با مشارکت حداقلی»، «کمترین میزان مشارکت مردم ایران در ۱۲دور انتخابات مجلس بعد از انقلاب»، «کمرمقترین انتخابات مجلس در تاریخ جمهوری اسلامی»، «دوم شدن آرای باطله» و... رسوایی و سرشکستی خامنهای را به ثبت دادند.
این چنین، «پایینترین رقم مشارکت» در تاریخچه رژیم مهر خورد و به جای آن «رای من سرنگونی» از طرف تودهها فراگیر شد. مردم و مقاومت ایران با اختلاف زیاد بر دشمن ضدبشر پیروز شدند. ولیفقیه بهمراتب ضعیفتر و شکنندهتر از قبل از انتخابات شد و روند سرنگونیاش شتاب گرفت.
نظام ولایت فقیه با این نتیجه مفتضح، پس از ۴۵ سال حاکمیت، در دوازدهمین دوره غصب حاکمیت مردم بهمراتب لاغر و لاغرتر شد.
نقش کانونهای شورشی
در پیروزی بزرگ مقاومت ایران و در علنی کردن شکست انتخابات رژیم، البته که سهم اصلی با شورشگرانی است که از ابتدای سال تا آخرین ماه سال پای کار مبارزه و راهگشایی بودند. کافی است همینقدرتصور کنیم که اگر در همین انتخابات چنین شبکهٔ گستردهیی از کانونهای شورشی واحدهای مقاومت در سطح کشور نبود که بهطور مرتب اطلاعرسانی کنند، تصاویر پراکندهٔ خبری در زیر حجم پروپاگاندای جهنمی و فریبکاریهای فتوشاپی رژیم چهقدر میتوانست در آگاهسازی افکار عمومی موفقیت حاصل کند؟
اگر از روزها و هفتههای قبل کانونهای شورشی با تلاش در چندین جبهه، تمام توطئههای رژیم در بزک و بازارگرمی انتخاباتی را در هم نمیکوبیدند،
اگر با بالاترین مایهگذاری و خطرپذیری، با سلسله عملیات درخشان خود در سالگرد سی خرداد، در سالگرد قیام ۱۴۰۱، در سالگرد قیام آبان، در سالگرد انقلاب ضدسلطنتی بهمن، همه شهرهای ایران را آکنده از شعله و نور نمیکردند،
اگر با این فعالیتها، در دکان دونبش «خشونتپرهیزی» و «مراوده با سپاه» را گل نمیگرفتند،
اگر در تمام طول سال، در زمستان و تابستان، در سرما و گرما، در روشنایی روز و تاریکی شب، در حین اذان مغرب و هنگام اذان صبح، بهشکل خستگیناپذیر پیام ایستادگی و رزمندگی را در سطح شهرها منعکس نمیکردند،
نتیجه میتوانست متفاوت باشد و سال انتخابات خامنهای طور دیگری به پایان برسد.
اما به یمن مقاومت سازمانیافته مردم ایران زمستان آخوندی رفت و روسیاهی به خامنهای و مزدوران ماند و روسپیدی به مردم و سازمان پیشتاز رسید.
با شکست فجیع خامنهای و پیروزی جبهه مردم، قیامهای تودههای بهجان آمده در راه است. کانونهای شورشی و جوانان شورشگر مصممتر و امیدوارتر از همیشه این پیروزی را تخته پرشی برای تبدیل چهارشنبهسوری آتشین به قیامی فراگیر خواهند کرد.