از فردای بهار انقلاب ۵۷، دیو ارتجاع و خردجال، میداندار معرکه و صحن گردان نمایش فریب مردم گردید. آمده بود که بگیرد و ببندند و بزند و تمشیت کند و بکشد. پیر و جوان را به صلابه کشد و به تیر و چوبهدار بیاویزد. خلق و فرزندان آگاه و دلیرش پای در میدان نهادند تا در برابر او بایستند. بهای آن از خود گذشتن بود. با پاهای در زنجیر و دستان مشتکرده، فریاد کشیدند. صدایشان در سکوت سنگین پژواک انداخت. در بحبوبه تیربارانهای سال ۶۰ که آغاز کشتار یک نسل و باور و عقیده و مرامی بیگانه با خرافه و تعصب و کینه و نفرت از بشر بود، اشرف رجوی در یکی از نامههایش نوشت: «جهان خبردار نشد که بر ملت ما در این چند ماه چه گذشت».
سالها گذشت و یک دهه شد. هر شب نه یک، بلکه صدها ستاره به زمین کشیده شد. جهان خو کرده به مماشات گوش خود را بسته بود. همانان که صدای انفجار نوری از صدها سال نوری را در کهکشان و آسمانها میشنوند، نمیخواستند صدای پر پرواز کبوترهای خونین بال را بشنوند.
سال ۶۷ فرا رسید قتلعام زندانیان سیاسی مجاهد و مبارز چنان تکاندهنده بود که دیگر جای پردهپوشی باقی نماند، اما باز عمله جور و حاکمان ستمکار نفت فروش، مانع از رویت نور میشدند. تاوان این شقاوتها و همدستی با ارتجاع مهیب را مادران و پدران داغدیده میپرداختند و میپردازند.
جنبش دادخواهی؛ خروشید
پس از سه دهه تلاش مستمر و کوششهای طاقتفرسای مقاومت، برای گردآوری اسناد و مدارک محرز از شکنجهها، تجاوزها و کشتارها و در یککلام «جنایت علیه بشریت» در نظام ولایت مطلقه فقیه، جنبشی عظیم با هدایت مریم رجوی چرخ های دادخواهی را به گردش درآورد. لشگری انبوه از شاهدان، وکلا و متخصصان از یکسو و شخصیتها، نهادها و مؤسسات و ارگانهای حقوقبشر بینالمللی از سوی دیگر، به مستندسازی و تدوین اسناد دیریاب در تأیید «نسل کشی» و «جنایت علیه بشریت» پرداختند.
صدای در گلو ماندهٔ به خون خفتهها
اکنون و پس از چهار دهه رنج و زحمات شبانهروزی و پس از تصویب قطعنامههایی که به صراحت و تلویح، جنایتهای بیشمار فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران را بازتاب دادند، جاوید رحمان گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوقبشری ایران، در روزهای پایان مأموریتش، گزارش تکاندهندهای در اثبات «جنایت علیه بشریت و نسل کشی» در ایران ارائه داد.
این گزارش درباره اعدامهای جنایتکارانه فاشیسم مذهبی در سالهای ۶۰ و ۶۱ و قتلعام ۶۷ است.
گزارشگر ویژه سازمان ملل در این گزارش خواهان برقراری یک مکانیسم بینالمللی برای تحقیق و پیگرد مسئولان "جنایات قساوتبار Atrocity crimes" در ایران، از جمله کشتار فراقانونی هزاران زندانی است که بهطور خودسرانه در دهه ۱۳۶۰ بازداشت و سرکوب شدهاند.
او جنایتهای بیرحمانه از جمله اعدامهای شتابزده، خودسرانه و فراقضایی در سالهای ۱۳۶۰تا ۱۳۶۱ و سال ۱۳۶۷ را، مصداق «جنایت علیه بشریت» و «نسلکشی» میداند و تأکید میکند:
«استمرار پنهان کردن سرنوشت هزاران مخالف سیاسی و محل نگهداری بقایای آنها به منزله جنایت علیه بشریت ناپدیدسازی اجباری است».
جاوید رحمان میگوید: «من ناکامی در تضمین عدالت و حسابرسی در ایران و تأثیر آن بر خانوادههای قربانیان و وضعیت کنونی حقوقبشر در کشور را مشاهده کردهام. دولت ایران به انکار "Atrocity crimes" جنایات قساوتبار ادامه میدهد، و عاملان آن به دست عدالت سپرده نشدهاند».
عدالت پس از ۴۰ سال
تاریخ گواهی میدهد که فرشته عدالت هر چند که نمیتواند در کوتاهترین فاصله در محل وقوع جرم و جنایت، حاضر شود و داد و انصاف را جاری سازد، اما قطعاً عدالت، در هر جای جهان به واقعیت میپیوندد؛ اگر چه سالها از جنایت گذشته باشد (۱).
انعکاس بینالمللی صدای جنبش دادخواهی در گزارش گزارشگر ویژهٔ سازمان ملل، محصول پایداری مقاومت ایران بر اهداف جنبش دادخواهی در پیوند با کارزار سرنگونی است. میتوان و باید وجدان جهانی را برای حسابرسی از عاملان و آمران قتلعام برانگیخت.
پانوشت:
(۱) جدیدترین نمونهٔ حسابرسی از جنایت و جنایتکاران، تشکیل دادگاهی در کشور پرو است. این دادگاه نظامیانی را که در دهه ۱۹۸۰ و۹۰ میلادی در جریان جنگ داخلی به زنان و دختران تجاوز کرده بودند، محکوم نمود. قاضی دادگاه این محکومیت را پیامی در راستای احترام قائل شدن به حقوق اولیه انسانها در شرایط بحران و جنگ دانسته است. قابل توجه است که این دادگاه پنج سال طول کشیده و اولین دادگاه در پرو برای رسیدگی به اتهام تجاوز نظامیان ارتش است.