یکی از شرکتکنندگان در کهکشان اخیر مقاومت ایران، آقای فرانسیسکو گوریرو عضو پارلمان اروپا از پرتغال بود. او در روز ۱۰ تیر در صحبتهایش درباره «رؤیای مردم ایران» برای آزادی گفت: «رؤیای مردم ایران با دکتر مصدق برای آزادی با یک کودتای انگلیسی بر باد رفت. اما این رؤیا با مقاومت جوانان ایرانی پی گرفته شد» وی سپس از این رؤیا بیشتر و مشخصتر سخن گفت و آن را در جایگزین سیاسی رژیم آخوندی دانست و افزود: «ما باید حمایت خودمان را از شورای ملی مقاومت اعلام کنیم که تنها نیرویی است که میتواند تغییر دموکراتیک در ایران را محقق کند».
آقای فرانسیسکو گوریرو دو روز بعد از تجمع بزرگ مقاومت در حساب خود در شبکه ایکس نوشت: «مقاومت ایران را سه کلمه تعریف میکند: امید، مقاومت و ژرفبینی».
دربارهٔ «امید»
بین خیالپردازی و امید داشتن تفاوت از زمین تا آسمان است. خیالپردازی، معمولاً حاصل رها کردن ذهن در دنیای توهمات است؛ دنیایی بیسمت و سو که در آن نه قیمتی داده میشود و نه اقدام مشخصی صورت میگیرد. نه برای رسیدن به هدف، برنامه و نقشهمسیر مشخصی طراحی میشود و نه به کار جمعی و تلاش پیگیر نیاز است. توسن سرکش خیال را در سبزهزارهای درندشت عقدههای تحققنایافته رها کردن و دیگر هیچ...
اما امیدواری در دنیای سرسخت واقعیتهاست. واقعیتهای بیرون از ذهن که در صحنه سیاسی اجتماعی بهشکل نبرد دائمی نیروهای استثمارکننده و استثمارشونده جریان دارد. در این دنیاست که امید، منشأ عمل و کار مؤثر است و چشمانداز ارائه میکند. ارادهها را صیقل میزند و به انسان توان برخاستن و راهگشایی میدهد. با امید است که اولین پرتوهای یک راه نجات به انبوه دلشکستگان و مقهورشدگان، باور تغییر را میدمد.
اما چرا برجستهترین مشخصهٔ مقاومت ایران از دید یک سیاستمداری که چند صباحی است با این مقاومت آشنا شده است، «امید» است و این مقاومت چگونه توانسته است در دلها امیدواری ایجاد کند؟ آن کورهٔ همیشه گدازان که انبوه هواداران و حامیان مقاومت را اینگونه در کهکشان گرد آورده است، چیست؟!
سخنرانانی که در کهکشان شرکت داشتند، خود، هر یک به بیانی، از آنچه باعث افروختن شعله امید در دلهایشان شده است سخن گفتند.
خانم میشل آلیوماری، وزیر در چندین دولت فرانسه، منبع امید را در برنامهٔ دهمادهای مقاومت ایران دانسته و میگوید: «برنامهٔ ۱۰مادهیی خانم رجوی این امید را برای جامعهٔ بینالمللی بهوجود میآورد که صداهای رسمیای که رژیم را محکوم میکنند بیشازپیش افزایش پیدا کند.»
ژنرال جیمز جونز، مشاور امنیت ملی پیشین رئیسجمهور اوباما نیز با وی همعقیده است و تأکید میکند: «جامعه جهانی باید از خانم رجوی و طرح ۱۰مادهای و شورای ملی مقاومت حمایت کند. این طرح امید مردم ایران برای آزادی را نشان میدهد و تمام کسانی که جانشان را برای آزادی فدا کردند».
آقای نیلز گوبکینگ، نماینده پارلمان اروپا از آلمان که محو «حضور گسترده»ی هواداران مقاومت شده است به وجه دیگری از منبع امید در مقاومت ایران اشاره میکند. او میگوید: «مقاومت ایران پویا و زنده است با حضور گسترده مردم در تظاهرات ایران آزاد. شما امید و اراده را نمایندگی میکنید». خانم نرگس نهان، وزیر معدن و نفت پیشین افغانستان نیز به امیدافزایی «مبارزه زنان» اشاره میکند: «مبارزه زنان ایران و افغانستان به من امید میدهد که به مبارزه خود ادامه بدهم»
و دیگرانی هم هستند که خود خانم رجوی را منبع الهام و امید میدانند. حامی دیرین مقاومت ایران، خانم بتانکور از آن جمله است. وی میگوید: «چرا باید این همه تلاش کنند که نگذارند ما اینجا در کنار مریم باشیم. اگر ما موفق شویم این پیامی بسیار قدرتمند میدهد. پیام این است که بازی تمام است. یعنی مریم در امید دادن به مردم ایران موفق شده است». همین دیدگاه در صحبتهای آقای عبدالله هوتی، نخستوزیر سابق کوزوو نیز دیده میشود که خطاب به خانم رجوی میگوید: «خانم رجوی گرامی! شما از حمایت ما و همبستگی ما برخوردارید. هر چند هنوز آزادی مردم شما محقق نشده است، ولی به یاد داشته باشید که شما تنها امید میلیونها دختر و پسر جوان هستید که خواهان آزادی هستند».
بنابراین رو در روی رژیم و مماشاتگران که همواره گرد یأس میپاشند و چیزی جز ادامهٔ وضع موجود و نوسان بین جناحهای داخلی رژیم را توصیه نمیکنند، مقاومت ایران با رزم طوفانی و بیامان خود بذر امید در دلها میکارد.
مقاومتی با یک دنیا «امید».
مقاومتی سازمانیافته و هدایتشده و بابرنامه که در داخل ایران با سلسله عملیاتهای اختناقشکن کانونهای شورشی و در خارج از کشور با تجمعات و کنفرانسهای باشکوه و حضور پرشکوه هموطنان، هر روز در شکوفایی و پیشرفت است.