728 x 90

آزادترین کشور فرار مغزها و شاهراه مهاجرت!

نرخ فرار مغزها از ایران
نرخ فرار مغزها از ایران

اتحاد پدیده‌های بحران‌زا، قوارهٔ نظام ملایان را شکل داده است. سیر بحران‌زاییِ این پدیده‌ها در نظام ولایت فقیه همواره رو به صعود بوده است و هر سال شتاب بیشتری می‌گیرد. مثلاً پدیدهٔ شتاب گرفتن مهاجرت از ایران آخوندزده و تصاعد هندسیِ فرار مغزها، محصول یک ساختار با ماهیت و هویت آن است. از این رو با رفت و آمد دولتها، هیچ تغییری در روند بهبود این بحران ایجاد نمی‌شود.

با آن‌که در موضوع مهاجرت و فرار مغزها در نظام ملایان، سال‌هاست که همهٔ حرف‌ها زده شده است، می‌خواهیم نگاهی داشته باشیم به زیر پوست تبلیغات و هیاهوی‌های میان‌تهی که هراز چندگاه در باب بازگشت ایرانیان در بوق و کرنا می‌شود.

وقتی این پوست تبلیغاتی را پس می‌زنیم، مشاهده می‌کنیم که در صدها و اعداد و ارقام، سال به سال و اکنون فصل به فصل بالاتر می‌روند.

 

شتاب گرفتن مهاجرت زنان و پرستاران، رسته‌یی جدید را به رسته‌های پیشین ــ مثل نخبه‌گان سیاسی، علمی، هنری و ادبی ــ افزوده است. سایت دویچه وله فارسی در ۳بهمن ۱۴۰۰ نوشته است:

«به گفتهٔ بهرام صلواتی مدیر رصدخانه مهاجرت ایران، زنان بزرگ‌ترین سهم در جمعیت بالقوهٔ مهاجرت در ایران هستند... طبق گفتهٔ مسئولان نظام پرستاری استان تهران، درخواست مجوز خروج از کشور پرستاران به ماهی ۵۰۰ درخواست رسیده است».

به موازات گزارش دویچه وله فارسی دربارهٔ شتاب گرفتن مهاجرت پرستاران، روزنامه حکومتی همشهری در همین تاریخ می‌نویسد:

«آمار مهاجرت پرستاران نسبت به گذشته، ۲۰۰ تا ۳۰۰درصد افزایش داشته است».

نمودار میل به مهاجرت از ایران اشغال‌شده حتی یک سال هم رو به کاهش با شیبی نرم نمی‌گراید که همواره در فرازی تند، رو به صعود است. همین یک سال گذشته کافی‌ست تا این نمودار را تجسم بخشد:

«بر پایه یک نظرسنجی مرکز افکار سنجی کیو (کیو آنالتیکز) که آذرماه سال۱۳۹۹ منتشر شد، ۳۳درصد از پرسش‌شوندگان [یک‌سوم جمعیت] گفته بودند مایلند از ایران مهاجرت کنند» (دویچه وله، ۳بهمن ۱۴۰۰).

 

چکیدهٔ این فاجعهٔ ملی که محصول ۴۳سال سرکوب و غارت و انحصارطلبیِ عقیدتی و تمامیت‌خواهیِ سیاسیِ نظام ملایان است، در مقایسهٔ دو عدد خلاصه می‌شود. به ناقوس این فاجعهٔ خیانت‌بار دقت کنید:

«بچه‌هایی که مدال می‌گیرند، به‌خاطر کم توجهی‌های موجود در کشور به فکر مهاجرت می‌افتند. ۸۶مدال‌دار المپیادی داشتیم که از این میان ۸۲ تا ۸۳نفرشان مهاجرت کرده‌اند»! (صفدر زارع حسین‌آبادی دبیرکل انجمن استعدادهای برتر ایران در مصاحبه با سایت حکومتی رکنا، ۳بهمن ۱۴۰۰)

 

اکنون از پس سال‌ها مهاجرت و فرار مغزها از ایران آخوندزده که همواره نمودار آن در فرازی تند رو به صعود است، به‌جاست به ۴۲سال قبل برویم تا پله‌های نخستین و بنیادهای شکل‌گیری مهاجرت و فرار مغزها از ایران را یاد آوریم. این یادآوری، معرف خوبی در وصف گوشه‌یی از خیانت خمینی در مصادرهٔ «آزادی» به‌عنوان آرمان سیاسیِ قیام سال۵۷ به نفع صدارت آخوندسالار است. در این یادآوری به دو یادداشت کوتاه اکتفا می‌شود.

 

شکستن قلم و توقیف مطبوعات با هدف سرکوب آزادی بیان و آزادی قلم از مرداد ۱۳۵۸ شروع شد. این واقعه یکی از مبانی آغاز مهاجرت نخبه‌گان از ایران تحت سلطهٔ ولی‌فقیه شد. آن موقع زنده‌یاد غلامحسین ساعدی از نامداران نمایش‌نویس ایران در یادداشتی کوتاه نوشت:

«دولت یا دقیق‌تر، قدرت حاکم فعلی با به بند کشیدن مطبوعات بی‌طرف و مترقی، ماهیت اصلی خود را با وقاحت کامل نشان داد. نشان داد که چگونه برای تسلط اختناق، دسیسه‌ها می‌چیند. علائم و عوارض این نقشه‌ها اظهر من‌الشمش بود. از همان زمانی که از راه‌رسیدگان فرنگ‌نشین و فرصت‌طلبان و انحصارطلبان مترصد داخلی، تمام مسندهای قدرت را در اختیار گرفتند و شتاب‌زده به قلع‌وقمع تمام آزادی‌های به‌دست آمده پرداختند، شاهد بودیم که چه رفراندوم بی‌ربطی راه انداختند و چگونه زیر قول و قرارها زدند، مجلس مؤسسان را مالاندند و انتخابات قلابی راه انداختند و دیدیم شیخ‌های مسأله‌گو را از صندوقها بیرون کشیدند تا سرنوشت‌نامهٔ سیاهی نه‌تنها برای نسل حاضر که برای نسل‌های بعدی رقم بزنند. حالا مشتی انحصارطلب و مرتجع دلقکوار می‌خواهند ادای شاه را در بیاورند. حداقل از سرنوشت هر رژیم استبدادی عبرت بگیرید».

 

در وصف یورش ارتجاع آخوندی با زعامت خمینی به آزادی بیان و آزادی قلم، زنده‌یاد احمد شاملو در ۲۰مرداد ۱۳۵۸ هم ماهیت آن سرکوب‌گری را افشا نمود و هم آثار درازمدت آن را ــ تا همین حالا ــ پیش‌بینی کرد و چنین نوشت:

«ارتجاع انحصارطلب که به‌سختی گرفتار توهم پیروزی شده، انقلاب را به بیراهه می‌کشد. در حالی که از وحشت دموکراسی مشت بر در و دیوار می‌کوبد، در پی آن است که همهٔ امیدهای انقلاب را قربانی کند. شعبان بی‌مخ‌های شاه و چماقداران شما هرگز از خواب خرگوشی خود بیدار نمی‌شوند؛ این واقعیتی است، اما چماق و چاقو هرگز نتوانسته تا دیرگاه راه بر جبر تاریخ سد کند. هیاهویی که شما خود درافکنده‌اید بیدار کننده‌تر از همهٔ آن چیزهایی است که ما بتوانیم بگوییم و بنویسیم».

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/01dd573b-b018-48ab-b001-3d39e0c3c9ea"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات