میهن ما سختترین و سیاهترین روزهای خود را در حاکمیت تبهکار آخوندی میگذراند. در شهرها و روستاهای سراسر کشور، عفریت کرونا در تاخت و تاز است و بیدریغ مرگ درو میکند. حتی رسانهها و روزنامههای حکومتی هم مینویسند که «بوی مرگ همه جا را گرفته است». اما این روزها و شبهای سیاه کرونایی همهٔ واقعیت نیست، روی دیگر این سکه که نباید از نظر پوشیده بماند، شعلههای خشم و غضب است که از هر سو رو بهرأس نظام و ولیفقیه جنایتکار آن زبانه میکشد. فریادهای خشم و اعتراض مادران و پدران فرزند از دست داده و همهٔ کسانی که داغ عزیزی را بر دل دارند از هر طرف بلند است که خامنهای جنایتکار تو کشتی! تو عزیز ما را از ما گرفتی! خروشی که دیگر حتی در دشنام و لعن و نفرین بهخامنهای هم متوقف نمیشود، بلکه در فریادها صراحتاً سخن از انتقام است.
این فضای طوفانی که میرود بر فضای اندوه و ماتم غلبه کند، چیزی است که رژیم آخوندی و بهخصوص شخص خامنهای جنایتکار را هراسان و مضطرب کرده است. آن چنان که دیکتاتور مجبور شد در تاریخ ۲۰مرداد سرآسیمه بهصحنه بیاید و از اظهارات و مواضع قبلی خود غلط کردم بگوید. او که پیش از این (اسفند۹۸) کرونا را «یک مسأله گذرا» توصیف کرده و تأکید کرده بود «بلای آنچنان بزرگی نیست». این بار بهصحنه آمد و اقرار کرد که کرونا «امروز بهمسألهٔ اول نظام» تبدیل شده است. او که پیش از این با خیرهسری دیکتاتورمآبانه تأکید کرده بود «ورود واکسن آمریکایی و انگلیسی بهکشور ممنوع است». این بار به مسئولان دستور داد که برای واردات و خرید واکسن اقدام کنند. اما این غلطکردمگوییهای از سر اجبار و شیادانه نه تنها هیچ تأثیری بر آتش خشم مردم نداشت بلکه گویی همچون بنزینی بر آتش، آن را بیشازپیش گر داده است. بعد از آن بود که لعن و نفرین و دشنام بهفریادهای انتقام تبدیل شد.
در نتیجه این روزها میبینیم که رژیم ولایت و شخص ولیفقیه ارتجاع چنان از این فضا وحشتزده شده که دستگاه تبلیغاتیاش از جمعهبازارها تا رادیو تلویزیون و رسانههایش را کوک کرده که دستهای او را از این جنایت بشویند و بهطور مسخرهیی حرفهای کاملاً صریح و روشن او را طور دیگری معنا و تفسیر کنند که منظور خامنهای ممنوعیت همه نوع واکسن نبوده و کذا... اما چه تفاوتی میکند که خامنهای فلان طور گفته یا بهمان طور؟ واقعیت این است که در حال حاضر و در نتیجهٔ سیاست سد بستن در برابر قیام با کلان تلفات انسانی و با عملکردهای جنایتکارانهٔ رژیم در مورد امتناع از واکسیناسیون، بنابه گزارش سازمان بهداشت جهانی، ایران در حال حاضر سیاهترین نقطهٔ کرونایی در جهان است و هم بهلحاظ تعداد ابتلای روزانه و هم بهلحاظ شمار فوتیها، در دنیا رتبه اول است.
این جنایتی چنان آشکار است که روزنامههای حکومتی نیز بهآن اعتراف میکنند. روزنامهٔ حکومتی آفتاب یزد (۲۶مرداد) نوشت: «روزانه حداقل ۶۰۰خانواده داغدار عزیزانی میشوند که از درد بیواکسنی از بین رفتهاند».
و روزنامهٔ دیگری نوشت: «هر مدیری مانع دسترسی مردم بهواکسن شده مرتکب جنایت شده و باید پاسخگو باشد» (روزنامهٔ حکومتی آرمان ـ ۲۵مرداد).
اما جنایتکارانهتر از ممنوعیت واکسن خارجی، آن است که آنچه تاکنون بهعنوان واکسن برکت بهمردم تزریق کردهاند، تقلبی بوده که نه تنها مانع از ابتلا بهکرونا نشده، بلکه خودش موجب مرگ صدها نفر گردیده است. بهگزارش سایت حکومتی خبرآنلاین (۲۸مرداد ۱۴۰۰) سرپرست مرکز مدیریت آمار فناوری اطلاعات در نامهیی بهنمکی وزیر بهداشت نوشته است: «۲۰۷۲ نفر از افرادی که تاریخ شروع بستری آنها حداقل دو هفته پس از دریافت نوبت دوم واکسن بوده است فوت شدهاند». این میزان فوتی ناشی از عوارض واکسن، بیش از ۷۰برابر متوسط استاندارد جهانی است.
تزریق واکسن تقلبی برکت که با انبوهی دغل و نمایش دروغ مانند تزریق واکسن داخلی بهخامنهای و دیگر مقامات رژیم و بستگان آنها همراه بوده، بیانگر یک سناریو طراحی شده برای بهکشتن دادن گروه کثیری از مردم است که با هر تعریفی، جنایت علیه بشریت محسوب میشود. انتظار میرود که دادگاههای بینالمللی بهاین جنایت رسیدگی کنند و مقاومت ایران نیز با تمام توان پیگیر خواهد بود که دستاندرکاران این جنایت را پای میز محاکمه بکشاند و انتقام از میان رفتن جان صدها هزار تن و داغ و درد بیکران خانوادههای آنها را از جنایتکاران بگیرد.