روزنامههای حکومتی امروز در مورد شکست اقدام عوامل رژیم در شهرهای مختلف عراق در حمله بهمیدانهای تظاهرات، سکوت کردهاند، برخلاف دیروز که صفحات اول پر بود از خبرهای مربوط بهضد تظاهرات روز جمعهٔ و بزرگنمایی نجومی جمعیت شرکتکننده همراه با عکسهای جعلی که صفحات اولشان را پر کرده بود.
روزنامههای حکومتی بیشترین توجه شان بهبحران نمایش انتخابات در رژیم است. اغلب مقالات و گفتگوها بهخصوص در روزنامههای همسو با روحانی با حمله بهشورای نگهبان بهاین موضوع اختصاص یافته است. روزنامههای باند خامنهای هم مثل کیهان مطلب کدخدایی را که بدون اسم سوابق فساد برخی مهرههای رد شده را ردیف کردهاند. تمرکز روزنامههای همسو با خامنهای حمله بهمذاکره جویی با ظریف و ادامه دود و دم در مورد موشکپرانی بهپایگاه آمریکایی عین الاسد در عراق است. در کنار اینها انواع بحرانهای منطقهیی، جهانی و داخلی رژیم دیده میشود. روح حاکم بر مطالب روزنامههای حکومتی وحشت از قیام مردم و فضای انفجاری جامعه است.
مستقل: بسیاری از تحلیلگران داخل کشور معتقدند، احزاب نقش پررنگی را در فضای سیاسی کشور ایفا نمیکنند. اتفاقات چند سال گذشته از جمله ناکارآمدی نسبی لیست امید، اعتراضات آبان ماه سال ۹۶ و خشونت در اعتراضات بنزینی سال ۹۸، نقش کمرنگ احزاب را در پیشبرد مطالبات عمومی بیشازپیش نمایان ساخت... هیچیک از احزاب و جریانهای سیاسی، اعتراضهای ۹۶و ۹۸ را نمایندگی نمیکردند... احزاب اصلاحطلب توان نزدیکی بهرادیکالیسمِ جنبشهای خودبهخودی را ندارند.
ستاره صبح: حوادث آبان ماه و دیماه برای مردم و مسئولان یک هشدار است... این حجم از رد صلاحیتها پیامش این است که ما موفق نبوده و نتوانستهایم انسانهای درست و صالح تربیت کنیم.
آرمان: وجود مشکلات اقتصادی باعث شد تا مردم بهشکلهای مختلفی اعتراض خود را بیان کنند. بهطور مثال در اتفاقهای آبان ماه، بخش کوچکی از اعتراضها ناشی از افزایش قیمت بنزین بود اما علت اصلی اعتراضها بهنارضایتی مردم از وضعیت معیشتی باز میگشت. از طرفی اخباری مبنی بر املاک و حقوقهای نجومی بهگوش شهروندان میرسد که این موضوع باعث میشود خون آنها بیشتر بهجوش بیاید بنابراین در چنین شرایطی، ایجاد حس نفرت در مردم طبیعی است.
روزنامههای باند ولیفقیه این سؤال مهم شما را مسکوت گذاشتهاند که مگر ظریف میتواند بدون اجازه خامنهای پالس مذاکره بدهد؟ آن هم در شرایطی که همین روزنامهها بهنقل از فلاحتپیشه، عضو کمیسیون امنیت مجلس رژیم، اعلام کردهاند مسئولیت سیاست خارجی رژیم از وزارتخارجه بهشورایعالی امنیت رژیم منتقل شده. بنابراین ظریف که در حد ویترین سیاست خارجی عمل میکند نمیتواند بدون اشاره خامنهای چنین درخواستی کرده باشد. از قضا روزنامههای همسو با خامنهای هم ضمن دور زدن این موضوع تلاش کردهاند خامنهای را در برده و ظریف را عامل مذاکره جویی معرفی کنند. چند نمونه را ببینیم. نحوهٔ دور زدن این موضوع بارز است.
کیهان: حسین شریعتمداری: ترامپ با صراحت اعلام کرده است که شخصاً دستور ترور سردار سلیمانی را صادر کرده است. ظریف از مذاکره با قاتل سردار سلیمانی چه هدفی را دنبال میکنند؟!... شاید دیدگاه آقای روحانی را باور کردهاید که ادعا میکرد شب عاشورا، امام حسین علیهالسلام با عمرسعد مذاکره کرد؟!... برفرض محال، آقای ترامپ نصیحت شما را بپذیرد و توبه کند! و تحریمها را بردارد! در آن صورت قرار است با آمریکا درباره چه موضوع و مسألهای مذاکره کنید؟! موضوع مذاکره را آمریکا با صد زبان و بارها اعلام کرده است، توقف صنایع موشکی ایران و دستکشیدن از حمایت جبهه مقاومت!
وطن امروز: شاید عجیبترین خبری که انتظارش نمیرفت، روز گذشته در قالب مصاحبه جدید محمدجواد ظریف با نشریه «اشپیگل» آلمان منتشر شد. ظریف در بخشی از مصاحبه خود در پاسخ بهسؤالی مبنی بر اینکه آیا مذاکره با آمریکا پس از ترور سردار سلیمانی را غیرمحتمل میدانید؟ اظهار داشت: «خیر! من هرگز چنین امکانی را رد نمیکنم... این سخنان ظریف در حالی است که رهبر در نماز جمعه ۲هفته قبل با اشاره بهحوادث اخیر فرمود: ما از مذاکره هم ابایی نداریم، البته نه مذاکره با آمریکا؛ بلکه از مذاکره با دیگران ابایی نداریم.
فرهیختگان: اگر سردار سلیمانی برای شما «برادر عزیز»ی بود که گفتید، چطور میتوانید با کسی که برادرتان را ترور کرده بر سر میز مذاکره بنشینید؟ از جانب دیگر باید این را مدنظر داشت که افکار عمومی کشور، مردم منطقه و بهویژه گروههای مقاومت چه واکنشی خواهند داشت در مقابل اینکه ببینند تهران بهاین سادگی از کنار چنین جنایت بزرگی گذشته است؟
دو نکته جدید دیده میشود. در روزنامههای همسو با روحانی اظهارات باهنر مهرهٔ شاخص باند خامنهای برجسته شده که از شورای نگهبان خواسته است در برخی رد صلاحیتها تجدید نظر نکند. این خبر در کنار تهدیدهای باند مغلوب برای شرکت نکردن در نمایش و تهدید بهسرد کردن تنور نمایش انتخابات، حاکی از عمق بحران درونی رژیم است. این بحران از آن جا برای رژیم جدیتر میشود که در قیاس با قیام سال ۸۸میترسد که از شکاف بحرانهای درونیاش آتش قیام دیگری زبانه بکشد. بهخصوص که در روزنامههای حکومتی حجم قابل توجهی مطالب در مورد استمرار فساد، بحران در بودجه ۹۹، سیل گرانیهای در پیش رو و تورم ناشی از آن در ایام قبل سال جدید، دیده میشود که این بحرانها تهدید قیام را برای رژیم جدیتر میکند.
شهروند: دولت ایران در مشارکت تأمین مالی دولت در تأمین مخارج آموزش و پرورش جزو ضعیفترین کشورهاست. یعنی میانگین جهان حدود ٨٢درصد و پایینترین لایه مشارکت دولتها حدود ٦٥درصد است، در حالیکه در بالاترین برآوردها در ایران مشارکت دولت بین ٥٥تا ٦٠درصد است.
مردمسالاری: از کسری بودجه بهبحران بودجه رسیدهایم: در بودجه ۹۹ هم حتماً ناگزیر از برداشت میشویم، پس اگر موجودی این حساب ذخیره ارزی و پشتوانه ما بهصفر رسید، سال ۱۴۰۰چه باید کرد؟ ذخیره ارزی سوپاپ اطمینان ماست و اگر برای مدتی نتوانیم ارز در اختیار اقتصاد کشور بگذاریم و نتوانیم شرایط کشور را با تکیه بههمین حساب مدیریت کنیم، آیا آنرا در مخاطره قرار ندادهایم؟!
جهان صنعت: تا بهامروز خصوصیسازی در ایران عملاً اختصاصیسازی بوده است. در اصل وضعیت نابرابریها را بیشتر کرده است. آن چیزی که تاکنون بهاسم خصوصیسازی صورت گرفته عملاً چپاول اموال عمومی بهنفع گروههای خاص در قدرت صورت گرفته است. بنابراین مادامی که دستگاه قضای مقتدر و مستقل وجود نداشته باشد این بحث هم عبث خواهد بود.
این نمونهها در کنار گزارشهایی از بحران دست مزد کارگران در سال آتی، حجم خسارات سیل، موج جدید فرار مغزها، و بالاخره بحرانهای منطقهیی گریبانگیر نظام، تصویر رژیمی غرقه در بحران و بدون راهحل را ارائه دادهاند.