بنا به تعریف یونسکو هر نشریه(روزنامه) دارای ۳ویژگی است: «در داخل کشور مربوطه تهیه و تنظیم میگردد، در معرض استفادهٔ عموم قرار دارد و چاپی میباشد». بر اساس این تعریف اولین روزنامه در ایران با نام «کاغذ» در ۱۱اردیبهشت ۱۲۱۶ شمسی بهچاپ رسید.
بیاعتمادی عمومی نسبت به روزنامههای حکومتی
از آنجا که شاه و شیخ بنا بر ماهیت استبدادی خود هیچگاه مطبوعات آزاد را برنتافتهاند و مردم ایران بهغیر از مقاطعی بسیار کوتاه، همواره از داشتن روزنامههای آزاد محروم بودهاند، «روزنامهداری» در میهن ما از رشد چندانی برخوردار نبوده و مردم نسبت به آنها اعتماد لازم را نداشتهاند.
یکی از علل مهم عدم استقبال از نشریات و روزنامهها، بهنحوهٔ برخورد رژیم با مطبوعات برمیگردد.
مردم میهن ما فراموش نکردهاند که سیاست این رژیم در قبال مطبوعات را خمینی از روز اول غصب حاکمیت مردم ایران مشخص کرد. او که از اعلام علنی «شکستن قلمها و بریدن زبانها» هیچ ابایی نداشت، از همان ابتدا با دادن دست باز به عمال سرکوبگر و چماقدارش برای حمله و هجوم به دفاتر روزنامهها و به آتشکشیدن آنها، نشان داد که صدها بار بدتر از رژیم شاه جلوی نشر مطبوعات آزاد و مردمی را خواهد گرفت؛ سیاستی که تا به امروز ادامه داشته است.
معنای «اعتماد مردمی»
برای فهم عینیتر از «اعتماد عمومی» لازم است که به یک نمونهٔ تاریخی اشاره کنیم.
طی سالهای ۱۳۵۸ و ۱۳۵۹ برای اولین و آخرین بار در تاریخ میهن ما «روزنامهٔ مجاهد» تنها نشریهای بود که با اقبال و اعتماد بیسابقهٔ و شگفتانگیز مردم روبهرو شد. تیراژ این روزنامه در اثر استقبال مردم، بهرغم تمامی سرکوبگریهای ارتجاعی، از مرز ۵۰۰هزار نسخه در روز گذشت. این در حالی بود که تیراژ روزنامه کیهان بهعنوان مشهورترین روزنامه وقت، از ۲۴هزار نسخه تجاوز نمیکرد.
تیراژ روزنامههای حکومتی از زبان مسئولان رژیم
گذشته از اینکه پیوسته بودهاند روزنامهنگارانی که بهرغم فضای سانسور و خفقان حاکم، با پذیرش ریسک دستگیری و زندان و در لفافه پیام خود را رساندهاند، اما همانگونه که اشاره شد، روزنامههای دولتی هرگز در ایران مورد اعتماد و استقبال عمومی نبودهاند. صحت این حقیقت وقتی آشکار میشود که نگاهی به آمار و تیراژ روزنامهها در همین رژیم بیافکنیم.
محمد خدادادی، معاون مطبوعاتی وزیر ارشاد رژیم، طی یک مصاحبه مطبوعاتی در اهواز چنین گفت: «تیراژ کل روزنامههای کشور زیر یک ملیون نسخه است».(خبرگزاری مهر ۲اردیبهشت ۹۸)
اگر این آمار را با آمار انجمن جهانی روزنامهها و نشریات خبری مقایسه کنیم، آنگاه میزان استقبال از روزنامه در ایران مشخص میشود.
«طبق یافتههای انجمن جهانی روزنامهها و نشریات خبری(WAN-IFRA) چهارمیلیارد نفر از مردم جهان هر روز روزنامه میخوانند... و ۵۹درصد مردم جهان با خرید رسانههای چاپی... یا به کمک اپلیکیشنهای موبایلی، هر روز اخبار را دنبال میکنند و بیش از نیمی از آنها برای دسترسی به اخبار مورد نظر خود حاضر به پرداخت هزینه هستند».(ایسنا ۳اردیبهشت ۹۸)
ایسنا در ادامهٔ گزارش در مورد میزان اقبال عمومی از نشریات چاپی به نقل از آمار انجمن فوقالذکر نوشته: «نسخه چاپی همچنان محبوبترین ابزار رسانهای برای مردم است و ۸۱درصد مخاطبان ترجیح میدهند اخبار را به این شکل مطالعه کنند. بیش از نیمی از مردمی که در این نظرسنجی شرکت کردند هم توضیح دادند که بهجز نسخه چاپی سراغ هیچ رسانه دیگری نمیروند و روزنامه تنها منبع اطلاعاتی برای آنها محسوب میشود».(همان منبع)
«دستیابی عمومی به تکنولوژی ارتباطی» و «جنگهای باندی» ۲عامل درز اخبار
ظهور وسایل پیشرفته ارتباطی مانند ماهواره و اینترنت، کسب اخبار صحیح در کوتاهترین زمان را به سهولت امکانپذیر کرده است.
این تحولسیاست جدیدی را به رژیم تحمیل کرده و روزنامهها را مجبور به انتشار گوشهای از اخبار نمود. اما برای بالانس و کاستن تأثیرات آن در جامعه، باندهای مختلف رژیم روزنامهها را به صحنهٔ جنگهای جناحی مبدل کردند تا از این طریق هم خواننده و مشتری بیشتری جذب کنند و هم گناه دزدیها و چپاولگریها را به گردن یکدیگر بیاندازند. آنچه از ناهنجاریهای اجتماعی ناشی از خیانتها و جنایتها و دزدیهای عوامل و وابستگان رژیم به بیرون درز میکند، «نوک کوه یخی» است که محصول همین شکاف میباشد که به ناگزیر فاش میگردد والا تمامیت رژیم از اساس انتشار اخبار را برنمیتابند.
طبع و نشر روزنامه در خدمت میدان ترهبار!
«در اطراف میدان مرکزی میوه و ترهبار میتوان کاغذهای سفید مطبوعات را کیلویی خرید... وقتی نگاهتان به روزنامههای نو گره میخورد که گویی مستقیم از چاپخانه به این نقطه از پایتخت حمل شدهاند، میخکوب میشوید. در این واحدها... روزنامههایی میتوانید پیدا کنید که از هر شماره، صدها نسخه با بست کمری چاپخانه دارند».(سایت اعتماد ۱۸آبان ۹۸)
این اعترافات یک روزنامه حکومتی است که نشان میدهد که چه میزان از روزنامه های چاپی استقبال میشود. ضمن اینکه مطبوعات هم مانند هر چیز دیگر در حاکمیت آخوندی به وسیلهای جهت غارتگری و چپاول عوامل رژیم تبدیل شده است.
پایگاه خبری حکومتی موسوم به انصاف در این زمینه مینویسد: «ضعف نظارت همزمان با اختصاص دلار ۴۲۰۰تومانی به واردات کاغذ برای روزنامهها در حالی که قیمت دلار آزاد بین ۱۴ تا ۱۵تومان است، انگیزهٔ بالایی را برای سوءاستفاده ایجاد کرده است. حوالههای کاغذ خرید و فروش میشود و حتی در یک مورد عجیب، یک روزنامهٔ خصوصی حوالهٔ کاغذ میگیرد و میفرو شد و بهصورت رایگان با کاغذ یک روزنامهٔ غیرخصوصی چاپ میکند»! (پایگاهی خبری انصاف ۳۰اردیبهشت ۹۸)
سخن آخر
در پایان این نوشتار اجازه دهید به سخن آغازین برگردیم و آن را تکرار کنیم.
این پاسخ طبیعی جامعه به اختناق و مطبوعات اجیرشدهٔ حکومتی است. از آنجا که قوانین تاریخ، جامعه و تکامل واقعی است، احتضار مطبوعات و کسادی بازار رسانههای آخوندی و نفرت جامعه از آنها نیز قانونمند و محصول سیاست «شکستن قلمها و بریدن زبانها» است؛ سیاستی که اکنون تبعات آن دامنگیر حکومت سانسور و اختناق شده است.
سانسورچیان اختناق طی سالیان باد کاشتهاند و اکنون باید توفان درو کنند.